احسـان بـه وقـت تنگـی                 

احسان و نیکوکاری با ‌اشکال گوناگون انجام می‌شود؛ اما احسان از مال و دارایی در وقت تنگدستی برترین احسانی است که پاداش خاصی برای آن است؛ زیرا کسی که از کم خویش می‌گذرد و محبوب مورد نیازش را به دیگری در عین نیازمندی خود می‌دهد و از خساست خود را دور می‌سازد، یا حتی کسی که بخشی از کم خویش را در فقر و نداری می‌بخشد، جلوه‌هایی از ایثارگری و اکرام را به نمایش می‌گذارد. این گونه است که چنین احسان یا اکرامی مورد ستایش خدای سبحان قرار می‌گیرد و پاداشی از جنس اکرام نصیب آنان می‌سازد. از نظر آموزه‌های قرآن، انفاق در همه حال خوب و پسندیده است؛ اما احسان و انفاق به وقت نداری و تنگدستی خیلی مهم و پسندیده‌تر است؛ زیرا نه تنها بیانگر توکل و اخلاص افراد و درجه عالی ایمان و عبودیت آنان است، بلکه بیانگر درجه عالی اخلاق الهی آنان نیز است. هرچند از فقیر انتظاری نیست که آن اندک خویش را به دیگری بدهد، ولی آنان به سبب روحیه بالای اکرام که برخاسته از اکرام الهی است، با گذشتن از همان اندک خویش، دیگران را بر خود مقدم می‌دارند  و اندک خویش را به دیگران می‌بخشند. البته خدا در قرآن بیان می‌دارد که یکی از راه‌های رهایی از فقر آن است که انسان از اندک خویش نیز انفاق کند؛ از همین رو خدا به شکل واجب یا دست کم مستحب موکد می‌فرماید: بر توانگر است که از دارایى خود انفاق کند؛ و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده انفاق کند؛ خدا هیچ کس را جز بقدر آنچه به او داده است تکلیف نمى ‏کند؛ خدا بزودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى‌‏کند.(طلاق، آیه ۷)این بدان معناست که انجام واجبات دینی از جمله انفاقات واجب، خود راهی برای رهایی از فقر است. پس فقیر نبایدبخل و خساست ورزد و به سبب درآمد اندک، بر خانواده سختگیری کند، بلکه باید با انفاق از آنچه خدا به او داده، این امکان را فراهم آورد تا شرایط بهبود یابد و از سختی و مشکلات اقتصادی رها شود.در برخی منابع اهل‌سنت به نقل از سبط ابن جوزی(م ۶۵۴ق) و نیز برخی منابع شیعی چنین نقل شده است: فاطمه(س) هنگام عروسى پیراهنى کهنه داشت که رسول خدا(ص) ضمن جهیزیه آن‌حضرت، پیراهنى تازه تهیّه کرد تا فاطمه(س) آن‌را در شب عروسى بپوشد، وقتى فاطمه(س) با لباس نو به منزل على(ع) رسید و مراسم جشن و اطعام پایان یافت و فاطمه و همسرش تنها شدند، فقیرى بر در خانه آمد و اظهار نیاز کرد و گفت: اى اهل خانه! گرسنه و عریانم! به من غذا و لباسی برای پوشیدن به من بدهید.فاطمه‏(س) از غذاى عروسى براى آن فقیر کنار گذاشت و لباس نو خود را از تن بیرون آورد و همان لباس قدیمى را بر تن کرد و غذا و لباس را به فقیر بخشید و آنگاه فرمود: به نیکى نمی‌رسید، مگر زمانى که از آنچه دوست ‌‏دارید، انفاق کنید.در فضیلت انفاق همین بس که قرآن کریم در سوره بقره آیه دویست و شصت و یک، انفاق‌کنندگان را به دانه پر برکتی تشبیه می‌کند که در زمین مستعدی افشانده شود و از آن، هفت خوشه و از هر خوشه، یکصد دانه بروید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت، ) وسیع، و (به همه چیز) داناست». تشبیه افراد انفاق‌کننده به دانه‌های پربرکت، تشبیه عمیقی است که نشان می‌دهد عمل هر کس پرتوی از وجود اوست و هر قدر عمل او توسعه پیدا کند، درواقع وجود خود او توسعه پیدا کرده است. انسان موجودی فقیر است؛ زیرا هویت وجودی و ذاتی او چیزی جز نیاز نیست و در جان خویش و نیز بقای آن، نیازمند استمرار فیض الهی از سوی خدا غنی حمید است(فاطر، آیه ۱۵) به طوری که اگر دمی فیض از سوی خدا افاضه نشود، نیست و نابود می‌شود. بنابراین، هر انسانی در هر سطحی بهره‌مند از امکانات و دارایی و ثروت باشد، باز در اصل وجود خویش بلکه حتی در بقای آن نیازمند افاضات وجودی الهی است تا بقای او را پس از ایجاد نیز تضمین کند. بنابراین، انسان هرگز به غنایی نمی‌رسد تا او را از فقر ذاتی و وجودی خویش بی‌نیاز کند و دیگر نیاز به فیض خدای فیاض نداشته باشد.از نظر قرآن، مهم‌ترین عامل در چنین رفتاری از سوی افراد فقیر و از خودگذشتگی و ایثارگری آنان، چیزی جز ایمان قوی و عبودیت و بندگی آنان نسبت به خدا نیست.اگر انسان این گونه باشد، حتی اگر فقیر مادی باشد، همان اندک خویش را به دیگران می‌بخشد و با کرامت و ایثارگری نشان می‌دهد که امید به فضل الهی دارد.خدا در قرآن بیان می‌کند که مقربان الهی که ابرار از آنان پیروی می‌کنند، با آنکه از نظر مادی گرفتار فقر اقتصادی هستند، ولی به سبب توجه به «وجه الله» از محبوب مورد نیاز خویش می‌گذرند و به دیگری می‌دهند؛ چنانکه در‌باره اهل بیت عصمت و طهارت‌(ع) در قرآن آمده است: و به محبت و دوستى‌اش بینوا و یتیم و اسیر جنگی کافر را خوراک مى‏ دادند؛ ما براى رضایت و خشنودى خداست که به شما غذا می‌دهیم و پاداش و سپاسى از شما نمى‌خواهیم.امام حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به علی(ع) گفتند: چه خوب است که برای بهبودی فرزندانت نذری کنی. علی(ع) و فاطمه‌(س) و فضه کنیز آن دو بزرگوار نذر کردند که اگر کودکان بهبودی یافتند، سه روز روزه بگیرند. بچه‌ها بهبودی یافتند و اثری از کسالت باقی نماند. حضرت علی(ع) برای روزه گرفتن و ادای نذر خود سه من جو قرض گرفت و فاطمه(س) یک من آن را آرد کرده، از آن نان درست کرد و سهم هر کسی را جلویش گذاشت تا افطار کند. در همین حال سائلی به در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد(ص). من مسکینم، مرا طعام دهید! خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند و آن شب چیزی جز آب نخوردند و با شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند. هنگام افطار روز دوم یتیمی به در خانه آمد و غذا خواست و آنها غذایشان را به او دادند. در شب سوم اسیری آمد و همان عمل را نسبت به او کردند. صبح روز چهارم علی(ع) دست امام حسن و امام حسین(ع) را گرفت و نزد رسول خدا(ص) آمد. آن حضرت وقتی بچه‌ها را دید که از شدت گرسنگی ضعیف شده‌اند،‌ گریه کرد. در این هنگام جبرئیل با سوره دهر بر آن حضرت نازل شد.