حقوق و وظایف متقابل والدین و فـرزندان       

پدر و مادر، بنیاد زندگی، محور عشق و پایه خوشبختی انسان است. اگر والدین نبودند، ادامه نسل نیز نبود و اگر مهر و محبت ایشان نبود، عشق معنا می‌باخت و اگر سلوک و نیایش ایشان نبود، خوشبختی انسان در دنیا و آخرت تضمین نمی‌شد. از این روست که خداوند در کنار نام خویش و لزوم عبودیت، بر احسان و نیکی به والدین تاکید می‌کند و حقیقت دین و ایمان را در عبودیت و احسان می‌داند.گستره مفهومی و مصداقی بندگی و عبادت در آموزه‌های قرآنی، موجب می‌شود که هر عمل نیک و خوبی (حسن فعلی)، در کنار نیت خیر و الهی (حسن فاعلی)، عبادت محسوب شود و اجر و پاداش دنیوی و اخروی آن نصیب عامل گردد. از اینجاست که می‌توان هر حسن فعلی را با حسن فاعلی در آمیخت تا از خاک بی‌ارزش، زر و گوهری شب چراغ برای دنیا و آخرت فراهم آورد.مشکل عمده ما انسان‌ها این است که از حقیقت فراگیر خداوندی و اطاعت و بندگی، به نماز و روزه و یا دیگر اعمال خاص بسنده کرده و دایره وسیع عبودیت را در این محدوده تنگ محصور کرده‌ایم؛ در حالی که آموزه‌های قرآن به ما می‌آموزد، همان گونه که خداوند همه جا را پر کرده و صمد است و جایی را خالی و فروگذار نکرده است، همچنین هر عملی نیک و خوبی را می‌توان در قالب عبادتی محض و کامل ارائه داد و از اموری به ظاهر هیچ همه چیز ساخت. این گونه است که خداوند در همه جا حاضر و در هر کاری دیده می‌شود و غفلت از او معنا و مفهوم خویش را از دست می‌دهد.خداوند در قرآن از انسان خواسته است که اگر حتی عشق و عاطفه واحساس شما موجب می‌شود تا به والدین نیکی و احسان کنید، آن را در عرض عبادت خداوند قرار دهید و برای این کار ارزشی همتای نماز و دیگر عبادات محض قائل شوید.اگر انسان به حکم عواطف و احساسات و نیازهای روحی و روانی، احسان به والدین می‌کند و به حکم احسان، از ایشان اطاعت می‌نماید، می‌تواند آن را در شکل و قالبی زیبا بیاراید و در جامه زرین و زیبای عبادت خداوندی در آورد و به نیت عبادت آن را انجام دهد. بدینسان هم به عواطف و احساسات خود پاسخ گفته و هم به دیگری خدمت و احسانی کرده و هم عبادتی را انجام داده است.در این میان، جایگاه خاص والدین در تحقق زندگی انسان و نیز واسطه فیض وجود و مجرای زندگی بشر بودن آنان، موجب می‌شود تا خداوند ایشان را در کنار خود قرار دهد و احسان واطاعت ایشان را عین اطاعت خود و بندگی و عبودیت به معنای واقعی و حقیقی کلمه معرفی کند و بشناساند: والدین در نگرش قرآنی و سبک زندگی ارائه شده از سوی آن، که موجبات سعادت دنیا و آخرت را فراهم می‌آورد، دارای بالاترین و مهم‌ترین جایگاه پس از جایگاه خداوندی است.البته ناگفته نماند که ولایت انسان کامل و خلیفه الهی، عین ولایت خداوندی است. از این رو بر ولایت والدین مقدم می‌باشد؛ زیرا ولایت معصومان(ع) در مقام فنا، عین ولایت خداوندی است و بر همین اساس بر ولایت والدین مقدم است و در صورت تعارض یا تزاحم در مقام عمل، ولایت خداوند و ولایت معصومان(ع) بر ولایت والدین مقدم می‌شود؛ اما پس از ولایت الهی که در شکل ولایت معصومان(ع) تجلی می‌یابد، این ولایت والدین است که در جایگاه دوم قرار می‌گیرد.خداوند ولایت و حقوق والدین را بر همه حقوق دیگر انسان مقدم، مهم‌تر و بالاتر دانسته و بارها بر این نکته تاکید کرده است. خداوند در این آیات در بیان حقوق متقابل گروه‌های انسانی است و حق والدین را مقدم بر همه آنها و پس از حقوق خویش قرار داده است.بر این اساس، از وظایف فرزند این است که از والدین خود اطاعت به حکم ولایت داشته باشد؛ چرا که والدین بر فرزند ولایت دارند و اطاعت ایشان از این باب واجب است. باید به این نکته توجه داشت که تصرفات پدر در جان و مال فرزند نمی‌تواند بیرون از دایره عقل و شرع و عرف عقلایی باشد. این بدان معناست که پدر می‌بایست در تصرفات خویش همه این امور را رعایت کند، زیرا هر گونه تصرف در جان فرزند به صورت ضرب و ایذاء و مانند آن تبعات و لوازم دارد که می‌بایست در دنیا و آخرت پاسخگوی آن باشد.حسین بن علاء گوید: به امام صادق(ع) گفتم: پدر تا چه مقدار مى‌تواند در مال فرزند تصرف کند؟فرمود: به مقدار روزى و قوتش آن هم بدون اسراف و به هنگام ضرورت.گفتم: پس روایت پیامبر(ص) چه مى‌شود که به مردى که پدر را به محاکمه آورده بود، فرمود: تو و اموالت از آنِ پدرت هستى.فرمود: همانا آن مرد شکایت پدر را به نزد پیامبر برد و گفت: یا رسول الله(ص) پدرم در مورد میراث مادرم به من ستم روا داشته است. پدرش به وى خبر داد که من مال را بر خود و فرزندش به مصرف رسانده و چیزى از آن باقى نیست. پیامبر(ص) در این هنگام فرمود: تو و ثروتت از آن پدرت هستى.اما اگر خواسته‌های والدین از حدود عقلانی و شرعی بیرون رود، با حفظ احترام و تکریم والدین، با خواسته‌هایش مخالفت ورزند و اطاعت نکنند؛ ولی عدم اطاعت در این مورد خاص هرگز نباید به شکل بی‌احترامی باشد.خداوند از فرزندان می‌خواهد تا از خواسته‌های مشروع والدین اطاعت کرده و تنها نسبت به درخواست‌های نامشروع، سرپیچی همراه با احترام و تکریم داشته باشند. از آیات قرآن به دست می‌آید که از حقوق والدین، احسان و نیکی فرزند به ایشان است.(اسراء، آیه ۲۳) این احسان و نیکی می‌بایست در‌اشکال گوناگون صورت گیرد. از جمله اینکه در صورت تنگدستی، اموالی را در اختیار ایشان قرار دهند تا زندگی در شأن و منزلت خودشان داشته باشند. همچنین در سنین پیری دستگیری ایشان کنند و مواظبت و مراقب‌های پزشکی و مانند آن را در حق ایشان داشته باشند. در هنگام سالخوردگی و پیری آنان را حفظ و نگهداری کند و از سخنان و رفتارهای کودکانه آنان رنجیده نشوند؛ زیرا انسان به سن کهولت و پیری که می‌رسد، علم و دانش وی کاهش می‌یابد و بدن تحلیل می‌رود و بسیاری از توانایی‌هایش را از دست می‌دهد.(حج، آیه ۱۶) بر این اساس، نگهداری از او سخت‌تر می‌شود؛ پدر و مادر در سنین پیری همچون کودکانی سنگین وزن و پر توقع و با حساسیت‌های عاطفی بسیار نسبت به واکنش‌های دیگران هستند و لذا زودرنج می‌شوند و هر کلام و نکته‌ای را به خود می‌گیرند. بنابراین لازم است که با ایشان با سخن کریمانه و سخن نرم برخورد کرد و هنگام مواظبت‌های پزشکی و بهداشتی و بروز بیماری خسته نشد و سخنانی چون خسته شدم بر زبان نراند.(اسراء، آیه ۲۳).اهانت به والدین و خوار کردن ایشان، یکی از عوامل خسران انسان در حق خویش است. اینکه خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۸ سوره احقاف نتیجه اعمالی از جمله اف به والدین را خسران بر می‌شمارد، به این معناست که این اعمال، از گناهان کبیره است که خداوند وعده آتش دوزخ به آن داده است. خسران ابدی چیزی جز ورود به دوزخ خشم الهی نیست.از حقوق فرزندان و وظایف والدین می‌توان به اموری چون آموزش، تربیت، تغذیه،‌ بهداشت، درمان و مانند آن‌اشاره کرد. خداوند والدین را موظف به آموزش مسائل عقیدتی به فرزندان دانسته و تربیت صحیح آنان را واجب شمرده است. اجیر کردن افراد برای مراعات و تغذیه و دیگر کارهای لازم برای فرزند از وظایف والدین است.(طلاق، آیه ۶) و والدین افزون بر تربیت و توجه به رشد معنوی فرزندان می‌بایست به پرورش جسمانی آنها نیز توجه داشته باشند.هر گونه زیان جسمی و جانی از سوی والدین به فرزند حتی در صورت طلاق و مشکلات روحی برخاسته از آن، ممنوع می‌باشد.(بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳) .