سبک زندگی اسلامی 1400/9/17
سبک زندگی اسلامی
گناه و اثرات منفی آن از منظر طب سنتی:خداوند متعال این بدن را به گونه ای دقیق طراحی کرده است که اعمالی که از آن سر می زند، در حوزه فیزیولوژی در همه انسانها یکسانند: خوردن، خوابیدن، ارتباط جنسی و … منتها پروردگار قواعدی را گذاشته است تا این اعمال، تعادل اخلاط جسم را به هم نریزد، اگر از اعمالی که با این اخلاط جسم تنظیم شده اند، تخطی کنیم و رفتار را از چارچوب این دستورالعمل هایی که خداوند برای انسان در نظر گرفته است، خارج کنیم؛ یعنی مرتکب گناه شویم و از دستورالعملی که صانع مهربان انسان برای این وجود گذاشته است خارج شویم باید منتظر بازخورد آن در جسم و روحمان باشیم.از گناه تعابیر زیادی شده است یکی از آن تعابیر ذنب است. ذنب به مفهوم دم و دنباله است یعنی آثار گناه در وجود آدمی باقی مانده و به دنبال او کشیده می شود.غفران یعنی بخشش گناه همراه با پاک کردن آثار آن، که نشان می دهد گناه دارای آثاری است که در صورت توبه باید آثار آن نیز پاک شود وقتی گناه می کنیم فقط عقوبت در دنیای آخرت ندارد، بلکه این گناه در همین دنیا نیز در روی شخصیت ما تاثیر می گذارد و وقتی ما طلب غفران می کنیم، درخواست می کنیم تا غیر از بخشش خداوند، آثار گناه را نیز از وجودمان پاک کند، به طور خلاصه قواعد خاصی را، پروردگار و صانع انسان برای این جسم گذاشته است که خروج از این قواعد خاص و رفتار کردن برخلاف این قواعد، روی جسم و روی اخلاط بدن تاثیر منفی و نابجای خودش را برجای می گذارد، پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: هر گناهی که فردی مرتکب می شود، نقطه سیاهی (سوداء) بر روی قلبش ایجاد می کند تا این که سیاهی ها زیاد می شود و کل قلب را می گیرد.بنابراین گناه به معنای ارتکاب به عملی است، خارج از قواعدی که خالق برای این وجود طراحی کرده است که مستقیماً اثرش به خود گناهکار بر می گردد.وسیله نقلیه ایی را در نظر بگیرید که کارخانه سازنده آن، دستورالعملی برای نگهداری و استفاده آن تدوین کرده است و در آن نوع و میزان سوخت و روغن و زمان تعویض آنها، سرعت مجاز و تمامی موارد را درج کرده است. حال اگر راننده ایی خلاف آن عمل کند، لاستیکش را کوچکتر از حد نرمال بگذارد، روغن و سوخت نامناسب در آن بریزد و با سرعت مجاز سیر نکند، قطعاً به ماشین صدمه می زند و باعث تخریب آن می شود، لذا کارکردهای گناه چون خارج از سیستم تعریف شده برای وجود انسان است، وجود را تخریب می کند و این وجود وقتی تخریب شد دچار بیماری و اخلاط نابجا می گردد و این نکته سودا هم که پیامبر گرامی اشاره می کند با مفهوم سودای طب سنتی نیز به گونه ای منطبق است.
دعا به دزدان! :کارمندی بعد از دریافت حقوق سوار اتوبوس شلوغی شد تا به منزل برود در اتوبوس دزدی پولش را دزدید .هنگامی که راننده اتوبوس پول بلیط از او خواست دست به جیب برد و چیزی نیافت پس از خجالت سرخ شد و به لکنت افتاد .راننده با مسخره به او گفت: حیا کن خود را آدم مهم و با شخصیتی می دانی در حالی که پول بلیط را ندادی .
به غیرت دزد برخورد و به راننده گفت: کرایه استاد را من حساب می کنم .مرد شریف با لبخند به دزد گفت؛ درود بر تو! خداوند امثال شما را در این کشور زیاد کند! و سپس مسافران شروع به ستایش دزد کرده و برایش دعا نمودند و دعایشان مستجاب شد . و از آن تاریخ دزدان بیشتر شدند و همچنان ما از آنان تشکر می کنیم و آنان را می ستاییم و کماکان ما سوار اتوبوس هستیم و دزدان جیبمان را می زنند و ما شکرگزار هستیم!!
دوستان واقعی :مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند میپنداشتید، حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.قدر دوستان واقعیمان را بدانیم
* مولانا در مثنوی می گوید:یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد ،و ثروت عظیمی به دست آورد ، و از طریق همین ثروت ، یک زمین بسیار عظیمی خریداری کرد ، و سپس رفت ۳۰ سال دیگر هم کار کرد ،و باز هم ثروت کلانی به دست آورد ، و با آن ثرون کلان ، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت ..زمانیکه میخواست به آن کاخ نقل مکان کند ، ماموران شهربانی گفتند که زمین شما آن طرف تر بوده ،و زمین را عوضی گرفته ایی ،و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساخته ایی ، و زمین خودت بایر مانده است ..این فرد به اشتباه یک زمینی را که زمین خودش تلقی کرده بود ، مد نظر قرار داده و هرچه ثروت داشته ، خرج آن زمین کرده ،و زمین یک نفر دیگر را آباد کرده بود ..مولانا از این داستان استفاده کرده و میگوید ..من و شما هم همینگونه هستیم ..* ما یک زمین داریم ، به نام : بدن" و یک زمین هم داریم به نام * روح ،*ما فکر می کنیم ، بدن ما ، زمین ماست ،و هر چه داریم خرج این بدن می کنیم ،از غذا و خورد و خوراک و جراحی زیبایی و هزینه های دیگر و ...اما وقتی که میخواهیم بمیریم ، به ما می گویند که زمین شما ،* آن دیگری بوده ، یعنی روح شما ،*و ما به اشتباه بدن را آباد کرده ایم ،اما روح را ، رها کرده ایم ،* از این جهت است که می گوید ..** در زمین دیگران خانه مکن ،** کار خود کن ، کار بیگانه مکن ،** کیست بیگانه ، تَنِ خاکیِ تو ،** کز برای اوست ، غمناکی تو ،*