زمینه های بهره مندی از توفیق الهی 1400/10/22
زمینه های بهره مندی از توفیق الهی
از نظر آموزه های وحیانی قرآن این گونه نیست که هر کسی همه اسباب و عوامل انجام کاری را داشته باشد، حتما موفق می شود، بلکه اگر توفیق الهی همراه نشود، هرگز شخص به نتیجه دلخواه خود نخواهد رسید. زمانی آن امر نزدیک به «علت» تاثیر می گذارد که «مشیت الهی» بر تاثیر باشد، و گرنه هیچ اتفاقی رخ نمی دهد و موفقیتی حاصل نمی شود.براساس همین سنت و قانون الهی حاکم بر هستی است که موضوعی در آموزه های وحیانی به نام «توفیق» مطرح شده است که به معنای ایجاد موافقت میان امری با امری است تا نتیجه دلخواه تحقق یابد؛ چنان که در قرآن به این سنت حاکم بر هستی این گونه اشاره شده است: و توفیق من جز به یارى خدا نیست بر او توکل کرده ام و به سوى او بازگشته و از غیرش قطع امید می کنم.(هود، آیه ۸۸)در حقیقت اگر انسان هر کاری از جمله اصلاحاتی را در اجتماع دنبال می کند، می بایست بداند که جز به توفیق الهی نمی توان موفقیتی را کسب کرد؛ چرا که حتی اسباب زمانی تاثیر می گذارد که مشیت و حکمت و قضای الهی بدان تعلق گرفته باشد. پس توفیق داشتن و توفیق نداشتن در کاری تنها فراهم آوری اسباب مناسب برای هر کاری نیست، بلکه فراتر از آن امید بستن به مشیت و قضای الهی است تا موفقیتی کسب شود.توفیق در اصطلاح قرآنی به معنای آن است که خدا به اراده خویش میان سبب و مسبب به گونه ای موافقت و سازگاری ایجاد کند که وجود چیزی یا انجام عملی، موجب تحقق مطلوب و نتیجه دلخواه شود.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیا بر اساس قوانین و سنت هایی الهی اداره می شود که یکی از مهم ترین آنها، سنت اسباب است؛ چنان که امام صادق(ع) می فرماید: خدا خودداری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس برای هر چیزی سبب و وسیله ای قرار داد و برای هر سبب شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانه ای دانشی گذاشت و برای هر نشانه دری گویا نهاد، عارف حقیقی کسی است که این در را شناخت و نادان حقیقی کسی است که باین در نادان گشت، این در گویا رسول خدا(ص)است و ما.بر همین اساس است که به ذوالقرنین می فرماید تا برای رسیدن به هر چیزی اسباب مناسب همان چیز را به کار گیرد تا به نتیجه دلخواه و مطلوب برسد.وجود اسباب به این معنا است که هر چیزی سبب خاص خودش را دارد و نمی تواند برای رسیدن به چیزهای گوناگون تنها از یک سبب بهره برد. شناخت اسباب مناسب برای هر چیزی خود نیازمند توفیق الهی است که شخص بداند چه چیزی برای چه چیزی مناسب است.البته باید توجه داشت که سنت اسباب در هستی به معنای این است که این سنت و قانون حاکم بر خود خدا باشد، به طوری که نتواند از تاثیر اسباب جلوگیری کند یا حتی خود مجبور باشد تا در دایره اسباب عمل کند، بلکه اذن الهی به تاثیرگذاری اسباب به عنوان یک اذن کلی نمی تواند محدودیتی برای قدرت الهی ایجاد کند؛ زیرا همه چیز از جمله قوانین و سنت های الهی تحت قدرت خدای عزیز و حکیم است. هم چنین خدا به صراحت درباره تاثیر سحر یا علوم غریبه دیگر از جمله تعلیمات دو فرشته هاروت و ماروت می فرماید: آنها از آن دو فرشته چیزهایى مى آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند.(بقره، آیه ۱۰۲)
پس تاثیر اسباب در محدوده مشیت، حکمت، اراده، اذن و قضای الهی است و این گونه نیست که قوانین، حاکم بر خدا یا بیرون از اراده الهی قرار گیرند، و خدا بر آنها سلطان عزت نداشته باشد.از نظر آموزه های قرآنی، انسان در انجام هر کاری نیازمند توفیق الهی است. پس اگر کسی نیت و قصد کار خیر و نیکی کرد و اسباب آن را فراهم آورد، به معنا و مفهوم آن نیست که حتما آن کار خیر و نیک تحقق می یابد، بلکه اگر توفیق الهی نباشد، هیچ کاری به سرانجام نمی رسد. خدا به پیامبرانش توفیق داد تا خیرات را انجام دهند(انبیاء، آیه ۷۳) و در دل انسان می اندازد تا کار خیری را انجام دهد یا شاکر خدا باشد .از نظر قرآن، ایمان اشخاص به توفیق الهی و اراده اوست.(انعام، آیه ۱۲۵) وقتی خدا اراده کرد تا کسی ایمان آورد بر او منت می گذارد و دلش را گشاده می دارد تا اسلام و ایمان بیاورد.خدا هم چنین می فرماید که خاستگاه و منشاء صبر در انسان تنها خداست و او به صابران توفیق می دهد تا در برابر مشکلات و مصیبت ها و مانند آنها صابر باشند؛ از همین روست که خدا در قرآن می فرماید: و صبر کن و صبر تو جز به خدا نیست یعنى: صبر تو نیست مگر با امداد و کمک خدا و توفیق او. این که انسان توفیق توبه پیدا کند،یا از ابتلائات الهی سر بلند بیرون آید، یا از اهل یقین و شهود و رویت شود،یا در صراط مستقیم قرار گیرد، یا از موهبت های الهی و هدایت های خاص و رشدی بهره مند شود،یا پیشگام در امور خیر باشد،یا بر دشمن پیروز شود، یا اصلاحاتی در اجتماع پدید آوردو از دست دشمن بگریزد، و از شرور آنان در امان ماندهمه این ها در گرو و رهن اراده و توفیق الهی است.از نظر قرآن، انسانی موفق می شود تا از توفیقات الهی بهره مند شده و اسباب در کارهایش مفید و سازنده واقع شده و او را به هدف مطلوب خویش برساند که از نظر اعتقادی و رفتاری بر اساس فلسفه و سبک زندگی قرآنی عمل کند.امیدواری به خدا و اعتقاد و ایمان به این که تنها و فقط خدا دستگیر انسان در تنگناها و مشکلات است، و در همه طول و عرض زندگی خویش، هماره دست به دعا و نیایش به درگاه و پیشگاه الهی بلند کرده و در همان حال اقرار و اعتراف نماید که تنها خدا در هستی تاثیر می گذارد و هیچ یک از اسباب، خود به خود کاره ای نیست، و برای بندگی و عبادت تلاش کند و در بندگی خویش تنها حق جو بوده و آموزه های وحیانی را اساس مناسک الهی خویش قرار داده و برای نجات محیط آلوده به محیط اسلام وارد شده و در هر کاری قصد اصلاح امور را در دل داشته باشد(هود، آیه ۸۸) و خدا را معاون خود قرار داده و بدو استعانت بجوید(حمد، آیه ۵) آن گاه است که دست الهی از اسباب بیرون می زند و توفیق عمل می یابد و موفقیت و کامیابی برایش رقم می خورد.از نظر قرآن، اگر گاه چیزی تحقق نمی یابد و توفیق حاصل نمی شود با آن که اسباب فراهم بوده، به سبب این است که خیری در آن نیست، هر چند که انسان گمان می کند که تحقق آن خیر است، اما از نظر قرآن هیچ خیری در آن نیست؛ خدداوند قرآن می فرماید: امّا آن کس که در راه خدا انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد، و جزاى نیک الهى را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانى قرار مى دهیم، امّا کسى که بخل ورزد و از این راه بى نیازى طلبد، و پاداش نیک الهى را انکار کند، بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مى دهیم.در این آیات خداوند برای «توفیق الهی» سه عامل را بیان داشته است که عبارتند از: انفاق، پرهیزگاری و تصدیق جزاهای الهی و همچنین عوامل سلب توفیق را بخل، بی نیازی طلبی از خدا و انکار پاداش نیک الهی می داند .برخی از عوامل توفیق غیر از انفاق، پرهیزگاری و تصدیق جزاهای الهی، عبارتند از: نیت خوب داشتن، چنانکه امام علی(ع) می فرماید: هرکه نیتش خوب باشد، توفیق یار او شود. چنان که گفته شدیکی از عوامل دیگر توفیق، دعا است. حضرت علی (ع) میفرماید: برتوست که از خدایت کمک بگیری و توفیق را از او طلب کنی. عامل دیگر، نصیحت پذیری و موعظه است. عوامل دیگری نیز برای توفیق بیان شده است، مانند: علم، مطالعۀ زندگی علماء و خوبان، مال حلال، توبه و استغفار، تلاش و پشتکار، حسن خلق، همنشین خوب، اخلاص، نظم و برنامه ریزی، توسل و …از عوامل سلب توفیق نیز علاوه بر بخل، بی نیازی طلبی از خدا و انکار پاداش نیک الهی، می توان به گناه اشاره کرد که یکی از این عوامل است. از نظر آموزه های وحیانی اسلام، توفیق همانند ایمان و اسلام از نعمت های بزرگ الهی است. چنان که امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید: نخستین نعمت است.پس، قبل از بهره مندی از هر نعمتی، خداوند توفیق دریافت آن را به انسان داده است. در اهمیت و ارزش توفیق الهی همین بس که امام جواد(ع) می فرماید: مؤمن به توفیق الهی محتاج است. زیرا توفیق الهی پایگاه محکمی است که بدون آن امکان انجام کاری به طور صحیح امکان ندارد و انسان هماره به توفیق الهی نجات دارد تا اسباب به کار گرفته تاثیر مثبت و مطلوب خودش را بگذارد.به هر حال توفیق و نهادینه کردن روح عبودیت، مانند دیگر فضائل نیاز به تمرین و تلاش دارد، زیرا همان طور که عواملی مثل فطرت و عقل، انسان را به سوی عبادت و تکامل سوق می دهند، عوامل متعددی از شهوت و هوای نفس و … انسان را از عبادت و عبودیت باز می دارند. این اراده و تلاش و پشتکار است که می تواند عوامل منفی را خنثی کند و انسان را در طریق عبودیت قرار دهد، از نظر آموزه های وحیانی میان توفیق و دین داری رابطه مستحکم و استواری است، چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: همان گونه که جسم و سایه از هم جدا نمى شوند، دیندارى و توفیق نیز از یکدیگر جدا نمى شوند.