نسبت صبر و عجله از نظر قرآن 1400/11/27
نسبت صبر و عجله از نظر قرآن
یکی از مسائل در فرهنگ مردم، رابطه و نسبتی است که میان صبر و عجله بر قرار می کنند. از نظر عموم مردم، عطسه به معنا و مفهوم صبر است. از این رو، می گویند که پس از عطسه نمی بایست عجله کرد، بلکه باید به کاری اقدام نکرد، و حتی دمی باید از کار در حال انجام نیز دست کشید.در اصطلاح فرهنگ قرآنی، صبر به معنای شکیبایی و تاب آوری در برابر امور چندی است که شامل صبر در طاعت و انجام تکلیف، صبر بر مصیبت و بلایا و ابتلائات و صبر از معصیت و ترک گناه است. اصولا شکیبایی در این امور همانند خوردن میوه تلخ گیاه صبر است؛ اما انسان برای آن که بتواند رفتاری مبتنی بر عقلانیت و به دور از جزع و فزع داشته باشد، لازم است تا این گونه کام خویش را تلخ کند تا میوه شیرین سلامت و رستگاری از آن بر آید.از پیامبر(ص) در این باره روایت است که فرمود: صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه.در آیات ۶۳ تا ۷۵ سوره فرقان به این سه گانه صبر اشاره و توجه داده شده و در آن ها بیان شده که بندگان خدا در برابر مشکلات، طاعت خدا و ترک گناه، صبر و شکیبایی پیشه می کنند و تاب می آورند.پیامبر(ص) در تقسیم دیگری برای صبر چهار شعبه و شاخه ذکر می کند و می فرماید: صبر چهار شعبه دارد : شوق، ترس، زهد و انتظار ، هر کس شوق بهشت داشته باشد ، از هوا و هوس دست مى کشد ؛ و هر کس از آتش بترسد، از حرام ها خود را نگه مى دارد؛ و هر کس به دنیا بى اعتنا باشد ، گرفتارى ها را به چیزى نگیرد؛ و هر کس منتظر مرگ باشد ، در کارهاى خیر بکوشد .امام کاظم علیه السلام در تقسیم صبر تنها به دو نوع از آن اشاره کرده و به آن ها فرمان داده و آثار آن ها را بر می شمارد: ابر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصى او شکیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبرى ندارى . پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و خوشحالى .از نظر آموزه های وحیانی قرآن، «حلم» به بردباری گفته می شود که متضمن صبر و عقلانیت قوی است. بنابراین، حلیم بردباری است که عقل و صبر را با هم جمع کرده است؛ چرا که واژه حلم به معناى حبس نفس با عقلانیت است. ازاین رو، در اخلاق، حلم به معنای حبس و نگهدارى نفس و طبع از هیجان غضب و خشم به کار رفته و حتی در کاربردهای عربی و قرآنی به معناى عقل نیز آمده است. تفسیر آن به عقل، در حقیقت از این جهت است که مسبَّب عقل و از دستاوردهاى آن است.از آن جایی که خداوند عقل محض و خالق عقول در موجودات است، به طور طبیعی حلم به معنای عقلانیت بر او اطلاق می شود و هم چنین از آن جایی که خداوند در عقوبت گناهکاران بسیار صبور و در اوج آن است تا جایی که به کافران و مشرکان و دشمنان و عاصیان فرصت می دهد و امهال می بخشد تا هر کاری می خواهند انجام دهند، از همین رو نیز نام حلیم به معنای بسیار بردبار بر خدا اطلاق می شود و خداوند نیز در آیات قرآنی خود را به این صفت متصف کرده است. به هر حال، این واژه دوازده بار در قرآن به هر دو معنای عقل و بسیار صبور آمده است.(حلم به معنای عقل در روایت نیز آمده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: حلم و بردبارى چراغ خداست. می دانیم که عقل نیز چراغ است. هم چنین می دانیم که در فرهنگ جاهلی حلیم به کسی اطلاق می شد که از عقلانیت برخوردار است و رفتار و کنش و واکنش هایی را بر اساس عقلانیت انجام می دهد.
پس حلم نورانیتی الهی در انسان است که بازتاب آن، گوهر عقل است. به سخن دیگر، نه تنها حلم به یک معنا عقل است، بلکه به یک معنا ریشه و خاستگاه عقل است؛ زیرا نوری است که گوهرش عقلانیت است و عقل و عقلانیت از آن جا برخاسته است. بر همین اساس ، امام صادق(ع) حلم را سراج الهی و چراغ خدایی دانسته است؛ عطسه نوعی واکنش دفاعی بدن به مواد محرک تنفسی یا برای جلوگیری ازالتهاب مجاری تنفسی، یا برای دفع ترشحات در هنگام بیماری است. سازوکار عطسه، خروج سریع هوای بازدم بر اثر انقباض عضلات تنفسی است. زمانی که عطسه روی میدهد قفسه سینه شدیداً منقبض میشود. در همان زمان گلوت بسته میشود بهطوریکه تا قبل از باز شدن گلو، هوا با فشار زیادی در پشت آن جمع میشود این حالت انفجاری هوا مقدار زیادی از ترشحات و مواد خارجی مانند میکروبها را پاک میکند و آنها را با فشار خارج میسازد. البته متأسفانه این واکنش دفاعی خوب بدن مانند سرفه باعث گسترش بیماری میشوند؛ زیرا در هنگام عطسه امواج هوا تا شعاع بیست متری پرتاب می شود.محرکهای فیزیکی عطسه می توان شامل سرماخوردگی ساده، مواد آلرژیزا و حساسیت زا، عوامل زیستمحیطی، سرمای هوا، نور خورشید و مانند آنها باشد.در فرهنگ جاهلی عرب، انواع و اقسام «فال زدن» مطرح بوده است. فأل یا همان «تفأل» درحقیقت نوعی خوشبختی و شگون پنداشتن است که در مقابل «تطیر» که به معنای بدشگونی است؛ امّا در فرهنگ فارسی فال بد یا نیک را با نام فال می شناسند.مرحوم علامه طباطبایی(ره)، درباره فال بد و امکان تأثیرگذاری آن می نویسد: «تفأل را که اگر خیر باشد تفأل، و اگر شر باشد تطیّر می خوانند، عبارت است از استدلال به یکی از حوادث به حادثه ای دیگر، که بعداً پدید می آید، و در بسیاری از مواردش مؤثر هم واقع می شود، و آنچه را که انتظارش دارند پیش می آید، چه خیر و چه شر، چیزی که هست فال بد زدن، مؤثرتر از فال خیر زدن است .به هر حال، عرب ابتدا فال بد و خوب را در مورد پرندگان به کار مى برد و لذا به آن طیره مى گفتند، سپس آن را در غیر مورد پرندگان هم به کار مى برد. یکى از گرفتارى هاى پیامبران الهى همین مسئله بود، که با آن به مبارزه پرداختند. این فرهنگ جاهلی در همه اقوام بوده و هست؛ چنان که اروپایى ها مى گویند: «اگر کسى از زیر نردبان عبور کند زندگیش سیاه مى شود» یا «اگر نمکدان از روى میز بیفتد نان ما بریده مى شود یا اگر چاقو به دیگرى هدیه داده شود رفاقت و دوستى آنها قطع مى گردد». خدا در قرآن گزارش می کند وقتی حضرت صالح قومش را به خداپرستی دعوت فرمود، مردمانش گرفتار بلایایی چون قحطی، خشکسالی و مانند آنها شدند.از این رو آنان در پاسخ به دعوت پیامبرشان گفتند: به تو و پیروانت بدبینیم، شما مردم شومی هستید، شومی تان به ما نیز رسیده است، از ما دور شوید تا از شرّ شما خلاص شویم.» (نمل، آیه ۴۷)اصولا چیزی در هستی بیرون از مشیت و مقدرات الهی رخ نمی دهد؛ ولی هر چیزی از خیر و شر در هستی رخ می دهد یا از مصادیق کیفر و مجازات اعمال نیک و بد است؛ یا از مصادیق ابتلائاتی است که خدا انسان را به خیر و شر مبتلا می سازد تا واکنش مردمان معلوم شود.در روایات راهکارهای رهایی از فال بد را توکل به خدا، بی اعتنایی،خواندن دعای خدایا! هیچ فال بدی اثر ندارد مگر آن چه را تو بخواهی؛ و هیچ خیری نیست مگر آن چه را تو اراده فرمایی؛ و خدایی جز تو نیست.»؛ نکته دیگر آن که اصولا در قرآن، صبر به معنای دست نگه داشتن از کاری یا انجام دادن آن نیست، بلکه صبر چنان که گفته شد به معنای شکیبایی و بردباری و استقامت در کاری است. بنابراین، وقتی گفته می شود: صبر کنید! به معنای این نیست که «عجله نکنید»، بلکه به معنای شکیبایی است.البته در قرآن، از استعجال باز داشته شده است. زیرا عجله به معنای «انجام عمل قبل اوانه و زمانش» است که موجب می شود تا کار در زمان خودش انجام نشود؛ گویی شخص عجول میوه را کال می کند قبل از آن که برسد و کامل شود. دنیا را عاجله می گویند؛ زیرا میوه اعمال را می بایست در قیامت درو کرد نه در دنیا و تعجیل دیدن آثار اعمال در دنیا خوب نیست. در فرهنگ اسلامی از انسان ها خواسته می شود تا در کارهای عجله نکنند و بگذارند تا وقتش برسد؛ و اگر درباره نماز گفته می شود عجله کنید، به این معنا است که خود را برای وقت نماز آماده کنید تا نماز اول وقت از شما فوت نشود؛ نه این که قبل از وقت نماز، نماز بگزارید و آن را اقامه کنید.