ره توشه آخرت از نظر قرآن          

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر آخرت را از معادله دنیا و آخرت حذف کنید، دنیا چیزی جز پوچ و هیچ نخواهد بود؛ زیرا دنیا همانند کالبد و جسدی بدون روح است که آخرت به آن روح و معنا می بخشد و از توخالی و پوچ بودن بیرون می آورد؛ چرا که زندگی دنیوی حتی در تمامیت کمالی آن که انسان احساس خوشبختی کند و انواع آرامش ها و آسایش ها در آن فراهم باشد و شخص هیچ گاه مریض و بیمار یا فقیر و ندار نشود و همه چیز به کام باشد، ولی حقیقتی چون مرگ وجود دارد که اگر به معنای «فوت» و «نیستی و نابودی» باشد، زندگی دنیوی را بی ارزش می کند؛ زیرا مرگ با زندگی چنان آمیخته است که هر دم و لحظه ممکن است به سراغش بیاید و همه چیز پایان یابد.اما اگر حقیقتی به نام آخرت باشد که به معنا و مفهوم آغاز زندگی ابدی در سرا و جهانی دیگر است، دیگر انسان از مرگ نمی هراسد؛ زیرا دیگر مرگ به معنای «فوت» نیست، بلکه به معنای «وفات»(زمر، آیه ۴۲) است که نفس انسانی به تمام کمال گرفته و به جهان و سرای دیگر منتقل می شود؛ گویی کودکی از زهدان مادر دنیا خارج شده و به سرای بس بزرگ و باقی و پایدار و از هر جهت کمال و تمام وارد شده است. این گونه است که زندگی دنیوی معنا و مفهوم می یابد؛ زیرا دیگر «پوچ» و توخالی نیست، بلکه روحی به نام آخرت در آن است که بدان معنا و مفهوم می بخشد و به زندگی انسان جهت می دهد.با این همه یک پرسش اساسی پس از پذیرش آخرت مطرح است؛ زیرا اگر آخرتی باشد که هست، چه چیزی برای آن جهان و سرای دیگر لازم است که انسان با خود داشته باشد. اگر مادر دنیا به سبب تغذیه نادرست و اسباب و عوامل مادی و معنوی، فرزندی معیوب از همه اجزاء لازم یا ناقص از تمامیت اجزاء کامل بزاید، وضعیت انسان در سرای دیگر چگونه خواهد بود؟از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیا مقدمه آخرت هم چون کشتزاری است که انسان در آخرت محصولش را می چیند و دورو می کند؛ از همین روست که پیامبر(ص) می فرماید: دنیا کشتزار آخرت است.بنابراین، وقتی انسان از خدا می خواهد: پرورگارما ! در دنیا به ما حسنه ای و در آخرت حسنه ای بده! و ما را از عذاب آتش نگه دار!(بقره، آیه ۲۰۱) در حقیقت می خواهد تا از این حسنه دنیا برای آخرت خویش بهره برد؛ زیرا می داند که آن چه اصالت دارد، آخرت است که باقی و برقرار است و دنیا فانی است.شکی نیست که چیزی که انسان برای آخرت ذخیره می کند، همان باقی است؛ زیرا آن چیزهای دنیوی هر چه باشد، فانی است و آن چیزهای اخروی و منسوب به خدا به عنوان «وجه الله» باقی می ماند: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان برای آخرتش می تواند سه چیز مهم و اساسی برگزیند و با خود بدان سرا ببرد؛ از آن جایی که امر مادی را نمی توان به سرای دیگر برد، بلکه روح عمل را با خود به سرای دیگر برد و این جز با تغییر مثبت در نفس و مرکز آن قلب به دست نمی آید؛ به این معنا که انسان می بایست با چیزهایی که خدا تعیین کرده ، نفس خویش را چنان بپروراند که آن چیزها جزو ملکات و مُقوّمات نفس شود تا هنگام توّفی نفس به دست خدا و فرشتگان آن چیزها قابل انتقال به آخرت باشد.از نظر قرآن، کسی که به خدا ایمان و آخرت اعتقاد داشته باشد، تلاش می کند تا رضایت خدا را براساس آن چه در قالب هدایت فطری(طه، آیه ۵۰) و هدایت تشریعی وحیانی انجام دهد و این گونه قلب خویش را به عنوان قلب سلیم به آخرت ببرد: کسی که قلب سلیم را به سوی خدا بیاورد.خدا در قرآن بیان می کند که قلب سلیم زمانی شکل می گیرد که ایمان و تقوا و احسان در آن پدید آمده باشد؛ زیرا بدون آنها قلب سلیم شکل نمی گیرد. خدا در آیات قرآنی می فرماید که تزکیه و پاک سازى قلب و دل از هرگونه امراض روحى و اخلاقى، شرط تقرب به خدا و بار یافتن به درگاه او(صافات، آیه ۸۴)، و نیز شرط نجات از رسوایى و خوارى قیامت است.از نظر قرآن یکی از مهم ترین ره توشه های آخرت، ایمان است که اساس قلب سلیم را نیز تشکل می دهد؛ زیرا چنین قلبی بر فطرت وعهد الست باقی است که پروردگار عالم پروردگار اوست.بر این اساس اگر کسی عمل صالح داشته باشد، اما فاقد ایمان باشد، چنین شخصی نمی تواند در آخرت از عمل صالح خویش بهره ای ببرد؛ زیرا شرط بهره مندی و تاثیر عمل صالح آن است که انسان شرط اول یعنی ایمان را دارا باشد؛ زیرا بنیاد هر چیزی ایمان است که همان ایمان به خدا و آخرت و اموری است که در آیات قرآنی به عنوان لوازم ایمان بیان شده است.احسان دومین ره توشه سفر اخروی است.احسان به معنای نیکوکاری است؛ اما جلوه ومظاهر گوناگونی دارد که از بندگی برای خدا تا عفو از گناه وخطای دیگران(بقره، آیه ۲۳۷) تا اکرام و ایثار(حشر، آیه ۹) را شامل می شود.از نظر قرآن ترکیب ایمان و احسان است که انسان را نجات می دهد و شاکله شخصیتی او را چنان می سازد که نفس او در آخرت دارای قلب سلیم خواهد بود؛ بنابراین، اگر کسی بخواهد خلیل خلوت های الهی باشد، می بایست در ایمان به سطحی از اسلام برسد که خالص برای خدا باشد و هر کاری که انجام دهد تنها «وجه الله» مد نظر قرار دهد و در همان حال احسان کند که این گونه در مکتب خلیل الله قرار می گیرد که خدا او را خلیل خود در دنیا و آخرت قرار داده است. بالاتر از این مقام احسان که مرتبه دوم ایمان واحسان و تقوا است، همان «رویت الله در قلب» است که احسان اکرامی و تقوا و ایمان مرتبه سوم یعنی مقام قطع و کشفی است که برای امیرمومنان علی(ع) و اولیای معصوم(ع) دست داده است؛ چنان که حضرت امیرمومنان علی(ع) فرمود: پروردگاری را که نمی بینم عبادت نمی کنم.به هر حال، اگر انسان تنها برای وجه الله احسان کند، به حقیقتی آویخته که او را بدفرجامی نجات داده و به خوش فرجامی می رساند و ضمن تقرب به خدا، در بهشت رضوان قرار می دهد.(انسان، آیات ۱۰ تا ۲۲)از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در آخرت با تراوزی حق سنجیده می شود وزن آن همان تقوای الهی است؛ از همین روست که خدا به صراحت می فرماید: به راستی که کریم ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست.(حجرات، آیه ۱۳).چنان که گفته شد اگر حسنات دنیوی برای آخرت نباشد، هیچ ارزشی واقعی و حقیقی نخواهد داشت؛ زیرا چیزی جز باطل و لهو و لعب نخواهد بود.هم چنین خدا درباره پوچ بودن دنیا بدون هدفی اخروی و تاثیر تقوا در عاقبت به خیری انسان و به عنوان بهترین ره توشه اخروی می فرماید: زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى کنند بهتر است آیا نمى‏ اندیشید.(انعام ،  آیه ۳۲؛ )به هر حال، حسنات دنیوی می بایست برای آخرت در قالب ره توشه مورد استفاده قرار گیرد و انسان لباس تقوا را به تن کند تا او را از شرور اخروی دوزخ حفظ و زیبایی و آراستگی را برایش به عنوان اهل بهشت فراهم آورد: از نظر قرآن، انسان می بایست همه برنامه های خویش را برای آخرت در دنیا ساماندهی کند و کاری را در دنیا برای دنیا انجام ندهد و از خدا حسنات دنیوی را برای دنیای خویش نخواهد بلکه برای آخرت و ره توشه اخروی از آن بهره گیرد؛