مساله: خوشبخت شدن یا خوشبخت کردن 1401/4/7
مساله: خوشبخت شدن یا خوشبخت کردن
سعادت و خوشبختی از مهم ترین اهداف انسانی و برترین فضلیت اخلاقی است. انسان در زندگی جز خوشبختی هدفی دیگر ندارد؛ البته این خوشخبتی و سعادت می تواند دنیوی یا اخروی یا هر دوگانه باشد؛ زیرا فلسفه الهی به ما می آموزد که حسنات دنیا و آخرت که از جمله آنها خوشبختی و سعادت است، می تواند در هر دو سرا تحقق یابد؛ هر چند که خوشبختی ابدی در آخرت تامین می شود و سعادت دنیوی محدود از نظر کمیت و کیفیت است؛ زیرا سعادت دنیوی هماره با رنج و درد همراه است و از نظر زمانی محدود به مرگ است.بسیاری از مردم خواهان خوشبختی هستند، اما این خوشبختی را برای خود می خواهند؛ یعنی دنبال خوشبخت شدن هستند؛ و تنها شمار اندکی از انسان ها که از آنان به ایثارگران یاد می شود، دنبال خوشبختی دیگران بوده و بر آن هستند تا دیگران را سعادتمند کنند.زندگی انسان بر مدار و محور خوشبختی و سعادت می گردد؛ از نظر قرآن، هر کسی دنبال آن است که خوشبخت شود و سعادت را برای خود تحقق بخشد. به این معنا که آرامش و آسایش روان و تن را داشته باشد. بنابراین، کسی که یکی از این دو مولفه سعادت را نداشته باشد، احساس خوشبختی ندارد.از آن جایی که دنیا گذرگاه و مزرعه آخرت است، دنیا نمی تواند همان مکانی باشد که انسان در آن به خوشبختی و سعادت مطلق برسد. بنابراین، از نظر قرآن، سعادت مطلق تنها در زندگی اخروی و بهشت تامین می شود که زندگی آن جا «حیات محض»و «حیات طیب» است که هیچ گونه رنج و مشقتی در آن نیست؛ یعنی شخص در بهشت، همان طوری که گرفتار مرگ نخواهد بوداز گرسنگی، تشنگی، عریانی، گرمازدگی در امان بوده و ترسی از آینده و اندوهی از گذشته نخواهد داشت تا تن و روان او گرفتار شقاوت باشد.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سعادت دنیوی و اخروی در سایه سار رفتار اجتماعی در قالب سه گانه عدالت و احسان و اکرام تحقق می یابد، هر چند که سه گانه در یک سطح نیست، ولی در کلیت تامین کننده سعادت جمعی و فردی و شخصی و اجتماعی است.از نظر قرآن، عدالت که همان قرارگیری یا قرار دادن هر چیزی در جای مناسب و مقدری است که خدا برای آن قرارداده، گام نخست و اساسی در سعادت بشر است؛ زیرا این گونه می تواند امید داشت هر کسی به حق خویش برسد که خدا برایش قرار داده است؛ چرا که انسان عادل حق و حقوق و سهم و قسط دیگری را مراعات می کند و از ظلم و ستم اجتناب و پرهیز می نماید.البته اقامه عدالت و اجرای آن در اجتماع سخت است؛ زیرا بسیاری از مردم به دلیل هواهای نفسانی از غضب و شهوت، و نیز وسوسه های شیطانی، به حق و حقوق خویش بسنده نمی کنند و با تجاوز و تعدی به حقوق دیگران، خواسته های نفسانی را ارضا می کنند. از این روست که اقامه عدالت بسیار سخت و دشوار می شود.خدا در قرآن خواهان اقامه و اجرای عدالت نسبت به همگان از جمله دشمنان است؛ زیرا خشم و غضب نسبت به دشمن انسان را به رفتاری ظلمانه سوق می دهد؛ چنان که عواطف انسانی موجب می شود تا حق دیگران مراعات نشود و انسان به خویشان خویش توجه خاص نماید و این گونه ظلم به دیگران روا دارد؛ از همین روست که در آیات قرآنی، نزدیک ترین عمل و رفتار به تقوای الهی همان عدالت دانسته شده است.از نظر قرآن، عدالت مثلی و مقابلی گام اول در ایجاد یک اجتماع سالم است؛ به این معنا که در برابر بدی، بدی، و در برابرخوبی، خوبی داشته باشد؛ پس اگر ظلمی شد، بیشتر از آن انجام ندهد و تعدی و تجاوز نکند؛ چنان که در برابر احسان دیگری احسان کند و کم نگذارد.گام دوم در ایجاد جامعه سالم و بهره مندی همگانی از سعادت، عفو یا همان احسان در مقام عفو و بخشش و گذشت از خطا و گناه دیگری است که از نظر قرآن، چنین رفتاری از مصادیق نزدیک عوامل به تقوای الهی است.گام سوم آن است که انسان در مقام اکرام و ایثار نه تنها اهل عفو و گذشت از خطا باشد، بلکه از نیازهای ضروری خویش را نادیده بگیرد و با ایثارگری و اکرام آن را به دیگری بدهد. در این موارد انسان چیزی اختصاصی و ضروری حیات خویش را به دیگری می دهد تا او از مشکلی رهایی یابد.(حشر، آیه ۹)خدا در قرآن بیان می کند که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) غذای افطاری مورد نیاز خویش را به اسیر جنگی دادند که برای کشتن آنان آمده بود.(انسان، آیات ۸ و ۹(انسانی وقتی در شرایط خاص چون بیابان قرار می گیرد که اگر یک لیوان آب را خودش بخورد از بیابان نجات می یابد، یا به دیگری بدهد که او نجات می یابد؛ اگر بتواند از خود بگذرد و آب را به دیگری بدهد، این شخص ایثارگر است. هر انسانی دوست دارد که خوشبخت و سعادتمند شود. بنابراین، سخنی نادرست است که کسی بخواهد خودش را بدبخت کرده و دیگری را خوشبخت کند. باید توجه داشت که هماره خوشبخت کردن دیگری مساوی با بدبخت شدن خود نیست؛ زیرا این مورد از مصادیق «مانعه الجمع» نیست که نتوان میان هر دو جمع کرد، بلکه از مصادیقی است که می توان میان هر دو جمع کرد؛ یعنی هم خود را خوشبخت کرد و هم دیگری را.در حقیقت اگر کسی میان انتخاب دنیا و آخرت مُخیّر شود، عاقل کسی است که آخرت و سعادت اخروی را بر سعادت محدود کمی و کیفی دنیا ترجیح می دهد. در امور اجتماعی و مسایل خانوادگی نیز می بایست این اصل را مد نظر قرار داد. برای شناخت افراد می توان از این قاعده استفاده کرد که هر چه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: با دیگران چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود؛ یعنی همان رفتاری را داشته باشید که شما دوست دارید آنها با شما آن گونه رفتار کنند.هم چنین امام علی(ع) فرمود: برای ادب کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد می شماری، از آن اجتناب کنی؛ برادر مؤمنت همان حق را بر تو دارد که تو بر او داری. در انتخاب همسر می بایست انسانی همسری را برگزینید و انتخاب کنید که بخواهد شما را خوشبخت کند، نه این که بخواهد خودش خوشبخت شود؛ زیرا کسی که بخواهد خودش خوشبخت شود، اهل احسان عفوی نیست، چه رسد که اهل اکرام و ایثار باشد و خودش را فدای شما کند.