سبک زندگی اسلامی                        

منظور از فشار قبر چیه؟ :دکتر الهی قمشه ای، اینگونه میگوید:جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد. یه حس سبک شدن و معلق بودن ...بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان  در واقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیماما زمان در واقع فراتر این تعاریف است. با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود،  وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد. برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند. میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است. روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی!مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست. این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است. این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد . یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد.بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود. وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ-ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ... بگذار و بگذر، ببین و دل مبند، چشم بینداز و دل مباز، که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..."صادقانه زندگی کنید"ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...دکتر الهی قمشه ای

داستان مهندس روسی :می‌گویند یک مهندس روس تعدادی کارگر ایرانی را استخدام کرد.کارگرها موقع اذان، نمازشان را می‌خواندند.یک روز مهندس روس به آن‌ها اخطار داد که اگر موقع کار، نماز بخوانید، آخر ماه از حقوقتان کم می‌کنم!بعضی‌ها از ترس آنکه حقوقشان کم نشود، نماز را بعد از کار می‌خواندند و بعضی هم همچنان اول وقت.آخر ماه شد.مهندس به آن‌هایی که نماز اول وقت را ترک نکرده بودند بیش از حقوق عادی (ماهیانه) داد!بقیه اعتراض کردند که چرا به این‌ها حقوق بیشتری دادی؟!گفت: اهمیت دادن این افراد به نماز و چشم‌پوشی از کسر حقوق، نشان می‌دهد ایمانشان بیشتر از شماست. چنین آدم‌هایی هیچ‌وقت در کار خیانت نمی‌کنند، همان‌طور که به خدایشان خیانت نکردند!کسانی که به خدا خیانت نکنند...به خلق خدا هم خیانت نمی‌کنند.

اسماعیل تو کیست؟ چیست؟:مقامت؟ آبرویت؟ موقعیت؟شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ معشوقت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ هنرت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانی‌ات؟ زیبایی‌ات؟من چه می‌دانم. این را تو خود می‌دانی، تو خود آن را، او را، هرچه هست و هرکه هست، باید به مِناٰ آوری و برای قربانی، انتخاب کنی؛من فقط می‌توانم نشانی‌هایش را به تو بدهم:--آنچه تو را در راه ایمان، ضعیف می‌کند،‌--آنچه تو را در رفتن، به ماندن می‌خواند؛--آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می‌افکند،‌--آنچه تو را به خود بسته و نگه داشته است،‌آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، ‌آنچه تو را به توجیه و تأویل‌های مصلحت‌جویانه می‌کشاند و عشق به او کور و کرت می‌کند؛ ابراهیمی و ضعف اسماعیلی‌ات تو را بازیچه ابلیس می‌سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی‌ات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش از بلندی فرود می‌آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم‌وارت را از دست می‌دهی؛ او اسماعیل تو است، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شئ یا یک حالت، یک  وضع و حتی یک نقطه ضعف!دکترشریعتی