کتمان ایمان برای حفاظت و احقاق حق 1401/5/4
کتمان ایمان برای حفاظت و احقاق حق
مومن زیرک است و با توجه به شرایط عمل می کند. او هر چند کتمان حق و حقیقت نمی کند، و حقیقت را در هر شرایطی بیان می کند، اما نیازی نمی بیند که ایمان خویش را در هر شرایطی ابزار و اعلان کند؛ زیرا در شرایطی لازم است تا برای حفاظت از حق یا احقاق حقیقت به کتمان بپردازد. این امر هیچ سنخیتی با نفاق ندارد؛ بلکه نوعی «وقایه» از مومنان و حقیقت است؛ چنان که حضرت ابراهیم(ع) در شرایطی کتمان ایمان کرده و با همراهی با بت پرستان بر آن است تا آنان را به حقیقت آشنا و احقاق حق نماید؛ هم چنین مومن آل فرعون این گونه عمل می کند تا ضمن حفاظت از حضرت موسی(ع)، فرعونیان را با حقیقت آشنا و احقاق حق نماید. از همین روست که «تقیه» و کتمان ایمان در شرایطی به عنوان «دینی و دین آبائی» مطرح می شود که بیانگر جایگاه ارزشی تقیه و کتمان ایمان در سبک زندگی اسلامی است.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی گناهان بزرگ یهودیان اهل کتاب، کتمان حقیقت است. آنان حقایقی را که به خوبی و درستی می شناختند، کتمان کرده و اجازه نمی دادند دیگران نسبت به آن شناخت و آگاهی یابند. خدا پس از بیان حقیقت به پیامبرش می فرماید که کسانی که اهل کتاب هستند، تابع قبله و دین و آیین تو نخوانند بود. پس تو نمی بایست از هواهای نفسانی آنان پیروی کنی؛ زیرا پیروی از آنان پیروی از ظالمین خواهد بود و تو نیز از ظالمین خواهی بود. خدا در قرآن نه تنها کتمان حق را گناه می داند، بلکه آنان را شایسته لعنت خدا و لعن کنندگان می داند و می فرماید: یقینا کسانی که آن چه ما از دلایل آشکار هدایت نازل کردیم. پس از آن که همه آن را در کتاب تورات و انجیل برای مردم روشن ساختیم کتمان و پنهان می کنند، خدا لعنتشان می کند و لعنت کنندگان هم لعنتشان می کنند.(بقره، آیه ۱۵۹).افزون بر لعن الهی و لعن کنندگان بر کتمان کنندگان حقیقت، این افراد که برای امور مادی و دنیوی به کتمان حق می پردازند، مالی که از این طریق به دست می آورند هم اینک چیزی جز آتش نیست که می خورند و در روز قیامت نیز خدا با آنان سخن نمی گوید و آنان را تزکیه نمی کند و برایشان عذاب الیم فراهم می کند.این افراد روز قیامت دوست دارند که با خاک یکسان می شدند و هیچ اثری انسانی در آنان نبود و آنان چیزی جز خاک نبودند؛ زیرا آن روز دیگر روز کتمان نیست و کسی نمی تواند چیزی را مخفی کند و بپوشاند.(نساء، آیه ۴۲) البته خدا در همین دنیا نیز نسبت به کتمان آنان آگاه است،چرا که چیزی بر خدا در دنیا و آخرت مخفی و نهان نیست ، خدا به سرّ و خفی و اخفی همگان علم و آگاهی دارد.هم چنین از نظر قرآن کسانی که به عنوان شاهد در امری وارد می شود، می بایست هر چه دیده و شنیده را به عنوان شاهد، گواهی دهد و در این امر کتمان نکند؛ زیرا چنین امری به عنوان کتمان حق گناه است : هر که آن را کتمان کند، به یقین دلش گناهکار است.از نظر قرآن، هر کسی که شهادتی را کتمان کند، بزرگ ترین ظلم را نسبت به خدا خواهد داشت: و ستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا در نزد اوست، کتمان و پنهان کند، کیست؟(بقره، آیه ۱۴۰)از این آیه و آیات دیگر به دست می آید کتمان حقیقت الهی با آن که آن را می داند و بر آن گواه است، بدترین نوع کتمان و ظلمی بسیار بدتر است که بدتر از آن نیست؛ زیرا چنین افرادی از گناهکارانی هستند گناه قلب ایشان را آلوده کرده است؛ از همین روست که اهل ایمان کتمان حقیقت نمی کنند: و شهادت الهی بر وصیت را پنهان و کتمان نمی کنیم، که اگر کتمان کنیم، از گناهکاران قلبی هستیم.(مائده، آیه ۱۰۶)از دیگر مصادیق، کتمان جنین در زهدان است؛ چنان که از نظر قرآن، بر زنان نیز است تا آبستنی خویش را در هنگام طلاق بیان کنند و کتمان حق نکنند: البته برخی از مردم در امور دیگر نیز کتمان می کنند، که از جمله آن ها می توان به کتمان از بخشش های الهی و اموالی است که در اختیار آنان گذاشته تا این گونه درخواستی از سوی مردم نشود ؛ زیرا آنان مردمان بخیل هستند که از باب بخل ورزی است که به کتمان داشته و اموال خویش می پردازند که خدا به آنان داده تا هم خود بخورند و هم به دیگران انفاق کنند.(نساء، آیه ۳۷)از نظر آموزه های وحیانی مومنان با زیرکی و عقلانیتی که خدا به آنان می بخشد، نسبت به همه چیز بصیر و بینا هستند و هر گاه شیطنتی شود، با ذکر الله در امان خدا قرار گرفته و به بصیرت دست یافته و در مسیر کمالات حرکت کرده و به درستی عمل می کنند.همین بصیرت الهی موجب می شود تا به ارزیابی شرایط می پردازند و در شرایطی به کتمان ایمان خویش پرداخته تا بتوانند حق را بگویند و به احقاق حق بپردازند و از مومنان به ویژه رهبران حمایت کنند و جان ایشان را حفظ و صیانت نمایند. همین بصیرت را مومن آل فرعون داشت؛ او با کتمان ایمان نه تنها به صیانت از جان حضرت موسی(ع) پرداخت، بلکه توانست به عنوان زبان حق، به احقاق حق پرداخته و آن را به بهترین شکل تبیین کند.مومن آل فرعون با کتمان ایمان خویش سپس تلاش می کند تا با مناظره و مجادله به احسن وجه، به هدایت فرعون و فرعونیان بپردازد و از دین حق حمایت کند و به احقاق حق بپردازد.بنابراین، کتمان حق جایز نیست، اما کتمان ایمان برای اهداف حکیمانه به ویژه صیانت از جان مومنی یا احقاق حقی جایز و روا ، بلکه گاه واجب است؛ چنان که صیانت از جان رهبری و پیامبران و معصومان واجب است. این کتمان حق نیست، بلکه کتمان امری برای احقاق حق و صیانت از اهل حق است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درآمدت را پاک كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه[اى حرام] به دهان خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمىشود.ميزان الحكمه، جلد۴، صفحه ۳۰