«هل من ناصر» حسین(ع) یک یارگیری به پهنای تاریخ 1401/5/14
«هل من ناصر» حسین(ع) یک یارگیری به پهنای تاریخ
چرا با آمدن محرم و شنیدن وقایع کربلا، توجهات همه به این حادثه جلب میشود؟ آیا تنها به این دلیل که یک انسان معصومی به طرز وحشتناکی کشته شده است؟ نه اینگونه نیست، بلکه کربلا و قیام امام حسین (ع) یک مدل و الگوی رفتاری است که هر روز و هر ساعت و هر لحظه برای هرکسی در هر جا و مکانی میتواند رخ دهد و ملاک و معیاری برای شناخت و تشخیص جبهه حق از باطل باشد.ضرورت شناخت و تشخیص جبهه حق از باطل از اینجا روشن میشود که اگر ملاک و معیار حق را نشناسیم و به آن پیوند نخوریم، ناخواسته در جبهه باطل قرار خواهیم گرفت؛ زیرا تشکیل و تقویت جریانهای اجتماعی تابع نیت و قصد افراد نیست؛ بنابراین باید مواظب بود که مبادا در شناخت و تشخیص جبهه حق دچار اشتباه شویم.بیشک امام شهید نشد که عدهای برایش گریه و عزاداری کنند. بلکه اساس نهضت و راه امام بر احیای دین بوده که همان راه رهایی، رشد، بالندگی و انسانیت انسان است. امام هرگز راه سکوت و بی تفاوتی را انتخاب نکرد و در مسیر مبارزه با جبهه باطل نیز هیچگاه دست از رعایت تکالیف دینی و مسائل اخلاقی بر نداشت تا جایی که حضرت در معرکه کربلا هنگام فرا رسیدن اذان، به نماز ایستاد.قطعاً پیام امام برای ما در حادثه کربلا احیای فرایض دینی و امر به معروف و نهی از منکر است. اما این احیاء با لبیک از سوی رهروان این راه مقدس در زندگی خود میتواند پاسخی به «هَلْ مِنْ مُعِینٍ» امام (ع) باشد.تردیدی نیست که ندای «هل من ناصر» امام در نزدیک به ۱۴۰۰ سال پیش، یک یارگیری به پهنای تاریخ بوده است؛ چرا که درخواست امام هنگامی بود که حضرت تمام یارانش را از دست داده و تنها سپاه دشمن در معرکه بود. قطعاً این فریاد را امام برای اصحاب و یارانش که شهید شده بودند نزد، بلکه برای ثبت آن در تاریخ بود.با توجه به این نکته هر کسی در این دنیا، باید جایگاه و موضع خودش را مشخص کند که آیا در صف و اردوگاه حسینی است یا یزیدی! زیرا هیچ کس نمیتواند در مقابل یک امر باطل بیطرفانه رفتار کند! اما اگر همه ما حسینی باشیم و رفتار و کردار امام، سرلوحه عملکردمان باشد، زمینه ظهور حضرت ولی عصر (عج) فراهم خواهد شد و بساط مستکبران جهان از بین خواهد رفت.همچنان که وعده قطعی الهی در برچیده شدن مستکبران این بشارت را میدهد؛ اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نمائیم و آنها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم.(قصص/۵)آیه فوق، هرگز اشاره به یک حکومت در زمان یا مقطعی خاص ندارد، بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همه زمانها و همه اقوام و ملل است. نمونهاى از تحقق این خواست الهى، زوال و از بین رفتن حکومت فرعونیان و سیطره و حکومت قوم بنىاسرائیل بود. نمونه کاملتر آن، حکومت پیامبر اکرم (ص) و رهروان آن حضرت بعد از ظهور اسلام بود و همچنین نمونه گستردهتر آن را میتوان در ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله امام زمان (عج) مشاهده کرد.البته ناگفته نماند که حکومت عدل امام زمانی که در آخر کار اتفاق میافتد، هرگز مانع از حکومتهای اسلامی پیش از آن از سوی مستضعفان عالم بر مستکبران نخواهد بود و هر زمانی که مستضعفان عالم شرایط آن را مهیا کنند، خواست الهی حتماً تحقق پیدا میکند و این پیروزی و سربلندی نصیبشان خواهد شد.و اینک ما هستیم و یک لبیک «هل من ناصر» امام!
چرا نباید کار خیر خود را بازگو کنیم؟:خدایا! مبادا این کاری که من کردم، خدای ناکرده وسیله ای برای دیدن خودم شود! در روایات هست: اگر کسی کار خیری کرده، چه لزومی دارد برای این و آن بگوید؟! مثل این است که یک گلی تازه که از باغ چیدید؛ چرا دست به آن می زنید؟ بگذارید معطّر و لطیف باشد و بُو بدهد؛ مرتب دست به آن بزنید (پژمرده می شود).
هر بار که گفتید، یک بار دست به آن زدید؛ پلاسیده و پژمرده می شود!! این در روایات ما هست که عمل خیری که انجام دادید، هر بار گفتید مثل این است که این گل را یک بار دست زدید؛ مرتب دست زدید، پژمرده می شود !!
مردهها هم احساس دارند :یکی از آداب رفتن به قبرستان این است که وقتی کنار قبری میروید، سریع قبر را ترک نکنید، بلکه مدتی کنار قبر بنشینید، زیرا مُرده وجود شما را حس میکند و از بودن شما آرامش میگیرد.شخصی از امام موسی کاظم (علیه السّلام) سؤال کرد : مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است؟امام فرمودند : بله و تا زمانی که بر سر قبر او هست، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد.و زمانی که بلند شده و از کنار قبر میرود، از رفتن او وحشتی به مرده وارد میشود.اصول کافی، ج۳، ص۲۲۸
آیت الله العظمی جوادی آملی:«وقتی که شخص متّهم را در قیامت سؤال میکنند، این تا میرود انکار بکند ، آن دستی که زیرمیزی داد یارومیزی گرفت، این دست شهادت میدهد؛تا میرود انکار بکند،آن چشمی که دید خود آن چشم شهادت میدهد؛ تا میرود انکار بکند آن زبانی که بد گفت یا غیبت کرد یا تهمت زد،شهادت میدهد ،چون این بیان نورانی حضرت امیر است در نهج که فرمود: تمام اعضاء و جوارح شما سربازان او هستند، او از جای دیگر سربازکشی نمیکند ، جهان سرباز اوست.این سرجایش محفوظ است اما برای این کسی که وارد محکمه شد از جای دیگر سرباز نمیآورند، نهج البلاغة، خطبه۱۹۹
به شاخه های گیلاس نگاه کن!چوب اند؛امادر فصل بهاراز دل آن ها شکوفه های نرم و سپید و لطیف و زیبا بیرون می زند.
آدمی وقتی این ها را میبیند یک دنیا امیدوارمیشود.چون خدایی که می توانداز دل این همه چوب خشک،این شکوفه های لطیف و زیبارا بیرون بکشد... چه خدای مهربانی !! حجت الاسلام رنجبر