راه‌های تقرب به خدا

تقرب به خدا و رسیدن به او،‌ مهمترین دغدغه مومن است؛ زیرا بر این باوراست که کمال مطلق، خداوند است و آنچه انسان به طور طبیعی به عنوان کمال بدان کشش و گرایش دارد،‌ هموست. پس همه اندیشه و تلاشش را می کند تا به کمال مطلق برسد.از نظر مومن هر چند که راه های رسیدن به خدا به عنوان کمال مطلق، گوناگون است، ولی بهترین راه همانی است که خداوند خود بیان و مشخص کرده است. از این‌رو به سراغ آموزه های وحیانی می رود تا ببیند که خداوند چه راهی را به عنوان راه راست رسیدن و تقرب جویی بیان می کند. پس وقتی از تقرب بنده به خدا سخن به میان می آید، تقرب مکانى، یا حتی زمانى و نسبى مقصود نیست، بلکه معناى معنوى آن یعنی رسیدن به مقام و منزلت مراد است که از طریق خاصی چون اتصاف به صفات و اسمای الهی تحقق می یابد. در آیات قرآن برای بیان این معنا غیر از واژه «قرب»، واژه‌هاى دیگری چون «زلفى»، «عند ربّهم»، «عنده»، «عند ربّک»، «عنداللّه»، «درجات»، «قریب»، «وسیله» و برخى جملات استفاده شده است.
هر چند که در هر انسانی این امکان وجود دارد که خدایی شود؛ چرا که اسماء و صفات الهی در او سرشته شده و به علم خاص از طریق تعلیم الهی بدان دسترسی دارد(بقره، آیه ۳۱) ولی می‌بایست با انتخاب ارادی و اختیاری خود، آن را از راه مخصوص فعلیت بخشد تا دارای صفات فعلی خداوند شده و خدایی گردد.بر اساس تعالیم قرآن، این راه همان راه عبادت است(ذاریات، آیه ۵۶) که بهترین و راست ترین راه است؛ چرا که به سلامت، انسان را به مقصد می رساند و در میان راه های سالم این راه که از آن به صراط مستقیم یاد می شود، کامل ترین، آسان ترین، سالم ترین، کوتاه ترین، زیباترین، گسترده ترین راه با ویژگی های انحصاری دیگر است.البته از این راه راست به عنوان اسلام نیز یاد می‌شود که همه پیامبران رسیده به مقصد و مقصود، از آن راه رفته و بدان دعوت کرده اند. هر کسی بیرون از این راه بخواهد به خداوند تقرب جوید و وصال را درک کند،‌ نمی تواند به همه آنچه که مطلوب اوست برسد. از این رو خداوند تنها این راه را مورد تایید قرار داده و غیر آن را راهی مقبول و مطلوب نمی داند.همان طوری که گفته شد اطاعت و عبادت از طریق شریعت اسلام بهترین و سالم‌ترین و کامل‌ترین راه برای تحقق صفات الهی و فعلیت یابی آن در انسان است. در این میان خداوند ضمن بیان کلیات این معنا، برخی از اعمال شرعی را برای تحقق این معنا قوی تر و مفیدتر می داند.از نظر قرآن، برای اینکه انسان به این درک برسد که خداوند همان کامل مطلق و مطلوب فطری و طبیعی بشر است، می بایست نخست به این مساله شناخت و علم یابد.(مجادله ، آیه ۱۱) چرا که علم و آگاهی مهمترین انگیزه حرکتی و نیز جهت‌گیری درست و صحیح است. این علم و دانش، یعنی هستی‌شناختی و جهان شناختی، یک جهان بینی خاصی را پدید می‌آورد که نگرش‌های او را شکل می بخشد و باورها و عقاید او را می‌سازد. اگر شناخت صحیح باشد و نگرش بر اساس آن سامان یابد، این عقیده سالم در کنار اعمال صالح که عقیده سالم تجویز می‌کند، او را به سمت کمال مطلق سوق می‌دهد.(فاطر، آیه ۱۰(البته خداوند این کلیات را تحت عناوین دیگر نیز بیان کرده است. به‌عنوان نمونه از کلیتی به نام ایمان سخن به میان آورده که عامل تقرب به خداوند است.پیامبر اکرم(ص) در این باره به بهترین جنبه ایمان و برترین آن اشاره کرده و می‌فرماید: برترین [مرتبه] ایمان آن است که بدانى هرکجا باشى خدا با تو است. این چنین ایمان به حضور در محضر خداوند موجب می‌شود تا همواره هر آنچه خداوند را خشنود می‌سازد بجوید و از هر آنچه خشم و ناخشنودی او را در پی دارد،‌ پرهیز می‌کند. چنین ایمانی است که انسان را همواره متوجه وجه‌الله می‌کند و مسیر تقرب را دائم به او گوشزد می‌کند. عمل صالح نیز از همین کلیتی که ایمان دارد، برخوردار می‌باشد؛ چرا که عمل صالح هر کار پسندیده‌ای است که عقل و عقلاء‌ و شریعت آن را بپسندد. اگر انسان در چارچوب پیش گفته و کلیاتی که از آن به‌عنوان عبادت، اطاعت، ایمان و عمل صالح یاد می‌شود حرکت کند،‌ رضایت الهی را به دست می‌آورد(آل‌عمران، آیات‌۱۶۲‌و‌۱۶۳) و رضای الهی نیز جز به تحقق صفات الهی و خدایی شدن معنایی ندارد؛ زیرا زمانی خداوند از بنده خشنود می‌شود که صفات سرشته را فعلیت بخشد و خدایی شود و این‌گونه تقرب حقیقی را به دست آورد.بنابراین، رسیدن به خداوند وسایل علمی و عملی چندی می‌خواهد که در آیات قرآن با همین عنوان وسیله از آن یاد شده است. به این معنا که انسان می‌بایست وسایلی را برگزیند تا او را یاری رساند. اما در میان اعمال صالح و عبادات برخی از آنها از ویژگی خاصی برخوردار هستند که امکان تقرب‌جویی و خدایی‌شدن را بهتر فراهم می‌آورد؛ از این‌رو در قرآن از آن به عوامل تقرب به خدا یاد شده است.از نظر قرآن، رعایت ادب و احترام در معاشرت با اهل ایمان، مایه نیل به مقام قرب الهى است.(مجادله، آیه ۱۱) خداوند در این آیه از ارتفاع درجات یاد می‌کند که «ارتفاع درجات» همان کنایه از تقرّب به خدا دانسته‌ است. همچنین توجه به معاد و قیامت، خوف از خدا،امیدواری به خداوند و رحمت واسع الهی،استغفار و توبه به درگاه خداوندی، انفاق خالصانه در راه خدا،پیروی از آیات خدا، تقوا و پرهیزکاری، جهاد در راه خدا،شهادت در راه خدا، دعا و نیایش، سجده و خضوع، عبرت و پندگیری از آیات خداوندی در حوزه شناخت و رفتار، قرآن و تذکارهای آن ،،‌ اقامه نماز، هجرت در راه خدا،توبه نیز از عوامل تقرب‌جویی است که باید به آنها به‌عنوان عوامل خاص و تاثیرگذار بسیار مهم توجه کرد.شکی نیست که نماز و سجده به‌عنوان عبادت بسیار خالص از مهم‌ترین عوامل تقرب‌جویی به خداست.(علق،‌ آیه ۱۹) امام کاظم‌(ع) درباره نقش نماز در تقرب به خداوند می‌فرماید: بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می‌کند، نماز است. در این میان انجام این عمل عبادی در زمان خاص و در مکان خاص ارزش و تاثیرگذاری بیشتری دارد؛ چنان‌که نمازها و سجده شبانه بسیار مهم است؛ زیرا تاثیر بسیار قوی در رسیدن به مقام‌های بلند انسانی یعنی همان تقرب به مقام محمودی دارد که از نظر خداوند نیز بسیار پسندیده است.(اسراء، آیه ۷۹)امام حسن عسکری‌(ع) درباره نقش شب در راه رسیدن و وصول به خداوند می‌فرماید: وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد. رسیدن به خداوند با بریدن از دنیا و انقطاع از هر چیزی است.(ذاریات، آیه ۵۰) از این‌رو پیامبر(ص) خواهان انقطاع از غیر خداوند می‌شود و می‌فرماید: هر کس از غیر خدا بِبُرد، خداوند، هزینه زندگى او را تأمین مى‏کند و از جایى که انتظار ندارد، روزى‏اش مى‏دهد؛ امّا هر کس چشم امیدش به دنیا باشد، خداوند، او را به دنیا وا مى‏گذارد. در آیات قرآن موانع چندی به‌عنوان موانع تقرب به خدا و وصول به او بیان شده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به پیروی از شیطان، پیروی از هواهای نفسانی، اعراض از آیات خداوندی، شرک در عبادت و‌پرستش معبودان باطل،تجاوزگری،دنیاطلبی، و گناه اشاره کرد.آنچه که در این آیات به آن توجه داده شده این است که شخص اطاعت خدا را کنار بگذارد و به اطاعت دیگران بپردازد و این‌گونه از خداوند دور می‌شود؛ چرا که به جای انقطاع از غیرخدا از خداوند بریده و به خلق پیوسته است و این همان گمراهی است که او را از خداوند دور می‌سازد. امام حسین‌(ع) می‌فرماید: هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی‌نیاز می‌کند و هر که رضایتِ مردم را با ناخوشنودی خدا طلب کند خداوند او را به مردم وا می‌گذارد. به هر حال،‌ هدف اصلی در زندگی هر انسانی باید تقرب و وصال الی الله باشد. از این‌رو خداوند در تقسیم انسان‌ها به تقرب به‌عنوان یک اصل اساسی توجه می‌دهد و انسان‌ها را براساس میزان و درجه تقرب‌شان ارزیابی می‌کند و در ترازوی ارزشی می‌گذارد. در سوره واقعه انسان‌ها به مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال تقسیم شده‌اند. مقربان به سبب سبقت‌جویی در کارهای خیر و سرعت در آن به درجاتی رسیده‌اند که برتر از آن نیست. دسته دوم اصحاب یمین است که در مسیر کمالی حرکت کرده‌اند ولی به مقام قرب و مقام محمود صعق و فنا نرسیده و خدایی نشده وتنها رنگ خدایی گرفته‌اند؛ اما دسته سوم که اصحاب شمال هستند به بیراهه رفته وفرصت کوتاه عمر را تباه ساخته و هیچ صفت الهی را در خود فعلیت نبخشیده‌اند. این‌گونه است که در دوزخ فراق گرفتار و از قرب وصال بی‌بهره می‌شوند.