سبک زندگی اسلامی

چرا از شیطان بازی می‌خوریم؟:چرا با وجود هشدارهای فراوان دینی مبنی بر دشمنی شیطان با انسان، باز از او بازی می‌خوریم و دامن خود را به لکۀ گناهان ریز و درشت آلوده می‌کنیم؟امام سجاد علیه‌السلام در فرازی از دعای سی و یکم صحیفۀ سجادیه، علت فروغلطیدن انسان در دام شیطان را ریشه‌یابی کرده و می‌فرماید: «این جا جایگاه كسى است كه دست گناهان او را بازیچۀ خود ساخته، و مهار خطاها او را به پیش كشیده، و شیطان بر او چیره گشته، پس، از روى سهل انگارى در انجام دستوراتت كوتاهى ورزیده، و از سر فریب خوردگى مرتكب نهى‌هایت گردیده. مانند كسى كه قدرت تو را بر خودش نمى‌داند، یا احسان بى دریغت را بر خود نمى‌شناسد.»حضرت، در فراز یادشده، بازی خوردن انسان از شیطان را ریشه‌یابی کرده آن را ناشی از «جهالت نسبت به مقام پروردگار» و «انکار نعمت‌های الهی» می‌داند.1. جهل انسان به قدرت و چیرگی خدا

جهل نسبت به اوامر الهی دو گونه است:یک. گاهی انسان واقعا چیزی را نمی‌داند. تکلیف چنین جاهلی این است که تلاش کند تا پرده جهل را کنار بزند.دو. گاهی، انسان می‌داند منتها به مقتضای علم خود عمل نمی‌کند. قرآن بر این نوع جهل، صحه گذاشته می‌فرماید: یقین داشتند اما از روی عناد و سرکشی، انکار کردند.امیرالمؤمنین علیه السلام علمایی که بر خلاف علمشان عمل می‌کنند را در حکم جاهلانی می داند که:یک. هرگز از پیله جهل خود بیرون نمی‌آیند؛ دو. حجّت خداوند بر آنها بزرگتر است لذا مسئولیت بیشتری دارند. سه. در قیامت، حسرتشان بیشتر است. چهار. عذاب اخرویشان هم افزون‌تر است.2. انکار فضل و احسان پروردگار .کسی که انبوه نعمت‌های پروردگار را نسبت به خودش انکار می‌کند سر از وادی کبر و گردنکشی در می‌آورد و قارون‌وار، فضل و احسان خدا را حاصل تلاش و دستاورد خود می‌داند؛ طبق فرمایش قرآن، قاورن می گفت: قارون‌ گفت: «من اینها را در نتیجه دانش خود یافته‌ام.» آیا وی ندانست که خدا نسلهایی را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و مال‌اندوزتر بودند؟ و[لی این گونه‌] مجرمان را [نیازی‌] به پرسیده شدن از گناهانشان نیست.نفی نعمت‌های خدا، ریشه در صفت اختیال (خیال بافی) دارد. خیال‌باف و به تعبیر قرآن (مختال) کسی است که خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می‌بیند چرا که فکر می‌کند هوش، نبوغ، شمّ اقتصادی و اینها او را به جایگاه برخورداری از نعمت و سرمایه رسانده است. ابوالقاسم شکوری

یک روز می‌فهمیم زندگی دنیا اصلا زندگی نبوده!:«يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» انسان می‌گوید: ای کاش برای زندگی‌ام چیزی پیش فرستاده بودم! انسان وقتی وارد صحرای قیامت و عالم آخرت می‌شود تازه می‌فهمد که زندگی‌اش آن است و این که در دنیا بوده اصلا زندگی نبوده بلکه جلسه‌ی امتحان بوده. درست مثل یک دانشجو که ساعتی در جلسه‌ی امتحان است و آن امتحان، سرنوشتش را در همه‌ی عمر و برای ده‌ها سال تعیین می‌کند. در این‌جا تعبیر قرآن تعبیر عجیبی است، کأنه می‌خواهد بگوید قبل از این‌جا اصلا زندگی نبود. «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» ای کاش برای زندگی‌ام چیزی پیش فرستاده بودم.

دلیل حرام بودن رضایت به عمل منکر از نظر حاج آقامجتبی تهرانی:آنانی که به مؤاخذه کسانی که راضی به عمل منکر هستند، اشکال می‌گیرند، نتوانستند بین دو مطلب تفاوت بگذارند. کسی که قصد گناه کرده و گناه را انجام نداده، حریم شکنی و مرزشکنی نکرده است؛ بلکه یک خباثت درونی یا یک غفلتی از او سرزده است، ولی حریم شکنی نکرده است؛ بلکه در عمل، حریم را حفظ کرده است.امّا بحث ما در مورد این است که دیگری حرام و منکر انجام داده و او خوشش آمده باشد. این یعنی حریم شکسته شده و او از این حریم‌شکنی راضی است، بین این دو تفاوت فراوانی است که او نتوانست بین این دو تفاوت بگذارد و کاملاً دو چیز مختلف هستند. عبد باید حریم ربّش را حفظ کند و او که راضی به انجام منکر شده، این حریم را حفظ نکرده است؛ امّا کسی که فقط قصد منکر را داشته مرزشکنی نکرده است.پس اینکه بگویی: خدا برای کسی که قصد معصیت کرده ولی معصیت را انجام نداده است، معصیت نمی‌نویسد؛ ولی برای کسی که خودش معصیت نکرده، معصیت می‌نویسد، به خاطر تفاوت این دو است. محور عبارت است از مرزشکنی، و آنچه مغبوض است، مرزشکنی ا‌ست. در این مورد، مرزشکنی صورت گرفته و او خوشحال است که این مرز شکسته شده و حرمت خدا حفظ نشده است. پس فقها هم که فتوا به حرام بودن رضا به فعل منکری که در خارج توسّط دیگری انجام شده است داده‌اند، دقیقاً این را فهمیده‌اند.

جرعه‌ای از معرفت :از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمودند:هر جوری که انسان نگاه کند به سرش می آید.اگر آدم حسن ظن به خدا داشته باشد،که خدا برایش خوب می‌فرستد.اگر کسی بدبین باشد و سوءظن داشته باشد؛بدبیاری می آورد.این فرمول خیلی فرمول ارزشمندی است از امام رضا علیه السلام که فرمودند؛به خداوند نیکو گمان باش که خداوند عزوجل می فرماید: من به گمان بنده مؤمنم هستم، اگر خوش گمان بود نیکی می کنم، و اگر بدگمان بود، بر اساس آن بااو رفتار می کنم. (یعنی به خواسته او با او عمل می کنم).(الکافی،جلد۲،ص۷۲)