اصلاح جان مقدمه اصلاح جهان

بر اساس آموزه‌های قرآنی اصلاح جهان و برطرف کردن فساد از دریا و خشکی و نیز اصلاح جامعه متوقف بر اصلاح جان آدمی و تغییر در خود است. در آموزه‌های قرآنی از اصلاح شخصی تا جامعه تا جهان سخن به میان آمده و همان طوری که از افساد در این امور پرهیز داده شده، از انسان‌ها به‌ویژه مسلمانان و مومنان خواسته شده تا به اصلاح امور فاسد بپردازند و اموری که به هر دلیلی از سوی شخص یا افراد دیگر انسانی به فساد کشیده شده را اصلاح کنند.به عنوان نمونه معاشرت با یتیمان به خاطر احتمال خوردن مال یتیمان و حرمت شکنی و مانند آنها در آیه ۲۲۰ سوره بقره به عنوان امری فسادانگیز دانسته شده و معاشرت با حفظ موازین و حقوق آنان به معنای امری اصلاحی معرفی شده است. هم چنین در آیات ۳۵ و ۱۲۸ سوره نساء و ۲۲۸ سوره بقره، اصلاح اختلافات زناشویی که به فساد و تباهی خانواده و فروپاشی آن می‌انجامد‌، مورد تاکید قرار گرفته است. به این معنا که افساد‌کننده زن و شوهر هستند ولی ورود دیگران به عنوان اصلاح‌گری مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است.همچنین در آموزه‌های قرآنی از اصلاح دزد سخن به میان آمده که یک امر اجتماعی و اقتصادی و مربوط به حوزه جامعه است.(مائده، آیات ۳۸ تا ۴۰)خداوند در آیه ۴۱ سوره روم درباره فساد جهان به دست انسان می‌فرماید: به سبب دستاوردهای مردم‌، فساد در خشکى و دریا نمودار شده است، تا سزاىِ‏ بعضى از آنچه را که کرده‏اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.البته خداوند مردمان را به سبب افسادشان تنبیه می‌کند و مشکلات امر فساد را آشکار می‌کند تا مردم بفهمند و به اصلاح امور بپردازند.با توجه به مجموعه این آیات و آیات دیگر می‌توان دریافت که اصلاح جان به اصلاح جامعه و جهان خواهد انجامید. از این روست که خداوند در آیه ۱۱ سوره رعد می‌فرماید: خداوند سرنوشت هیچ ملتى را تغییر نمى دهد، مگر آنکه خودشان تغییر روش دهند و هنگامى که خداوند براى ملّتى به دلیل اعمالشان بدى بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و غیر از خدا حمایتگرى براى آنان نخواهد بود.گرچه تغییرات مثبت و منفی اجتماعی منوط به تغییر در انفس و جان اکثریت است، اما این تغییرات در اکثریت با تغییر در یکایک افراد جامعه تحقق می‌یابد؛ پس اگر چه، «با یک گل بهار نمی‌شود»، ولی با یکایک گل‌هاست که گلستان ایجاد می‌شود و بهار می‌آید. بنابراین اگر هر کسی بکوشد تا خود را اصلاح کند یا به اصلاح یک فرد دیگر بپردازد، زمینه اصلاح جامعه فراهم می‌شود.خداوند در آیه ۵۳ سوره انفال نیز می‌فرماید: این کیفر بدان سبب است که خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته تغییر نمى‏دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنواى داناست.بر اساس همین قاعده است که خداوند در آیات قرآن بر اصلاح شخصی از راه کسب تقوا و تزکیه نفس تاکید دارد. خود‌سازی مثبت آن است که انسان خود را تسلیم محض خداوند کرده و بر اساس صراط مستقیم عبودیت رفتار کند تا خداوند او را تزکیه نماید و عیوب و نواقصش را برطرف سازد و به کمال و صلاح برساند.کسی که خطا و گناهی مرتکب شده باید توبه کند تا زمینه توجه خداوند برایش فراهم آید و خداوند با پذیرش توبه‌اش، امورش را اصلاح کند. برای اصلاح خود به عنوان یک انسان صالح که بتواند نقش مصلح را ایفا کند اموری لازم است که گام نخست آن شناخت نواقص و عیوب خود و برطرف کردن آنهاست. از این رو شناخت‌،مقدم بر عمل است. همچنین تخلیه از صفات بد و تحلیه (آراسته شدن) به صفات خوب برای رسیدن به مقام صالح شرط دانسته شده است. از جمله مهم‌ترین نکته‌ای که باید در حوزه تخلیه و تحلیه به آن توجه داشت اینکه از خودپسندی رها شود؛ زیرا خودپسند عیوب خود را نمی‌بیند و نمی‌پذیرد و دست به خود‌سازی نخواهد زد. از همین رو خداوند کسانی که گرفتار خودپسندی هستند و به تعبیر قرآنی خودشان را تزکیه می‌کنند و می‌گویند پاک هستند، سرزنش می‌کند و می‌فرماید: خودتان را پاک از عیب و نقص ندانید.(نجم، آیه ۳۲)از دیگر شروط صالح شدن شناخت نسبت به اوضاع جامعه است تا شخص گرفتار فتنه نشده و در انتخاب راه اصلاحی در نماند؛ زیرا کسی که به اوضاع جامعه شناخت نداشته باشد نمی‌تواند نه خود را حفظ کند و نه به جامعه مددی رساند و روش اصلاحی را در پیش گیرد. از همین رو امام صادق‌(ع)می فرماید: کسى که به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم شبهات نمى شود. بر اساس آموزه‌های قرآنی اصلاح جامعه بر عهده همه صالحان است و هر کسی در حد خود وظیفه دارد تا در موردی که خود در آن صالح است دخالت کند و به اصلاح امور دیگری بپردازد. این بدان معنا خواهد بود که «رطب خورده منع رطب نتواند کرد»‌، لذا کسی که در امری صالح نیست حق امر به معروف و نهی از منکر ندارد و نمی‌تواند اصلاح‌گری کرده و به عنوان مصلح در این امر ورود کند. اگر پیامبر(ص)می فرماید: همه شما سرپرست و مسئوول هستید و درباره زیردستانتان باز خواست مى‌شوید،‌، پیش شرط آن اصلاح خود است؛ براین اساس خداوند در آیات قرآن از جمله آیاتی که وظیفه امر به معروف ونهی از منکر را وظیفه همگانی و از باب ولایت مومنان دانسته‌، بر واژه ایمان و مومن بودن تاکید می‌کند؛ زیرا این مومنان هستند که به قید مومن بودن دارای چنین ولایتی هستند و مخاطب پیامبر(ص) در حدیث نیز همین مومنانی می‌باشند که در حضورشان بودند و صلاحیت آن را دارا بودند که دیگران را به اصلاح دعوت کنند. پس مصلح باید خود صالح باشد تا بتواند در این جایگاه قرار گیرد.در این راستا نقش برخی از افراد جامعه مهم‌تر و اساسی‌تر به‌شمار می‌رود؛ زیرا دامنه نفوذ آنان بیشتر است؛ چنان‌که پیامبر(ص) می‌فرماید: دو گروه از امّت من اگر صالح شوند، امّتم صالح مى شوند و اگر فاسد شوند، امّتم فاسد مى شوند. عرض شد: اى رسول خدا، آن دو گروه کدامند؟ فرمودند: عالمان دین شناس و حاکمان و دولتمردان.رسول خدا(ص) اهتمام به امور جامعه مسلمانان را وظیفه مسلمان دانسته و حتی مسلمانی را به آن معنا کرده و فرموده است: هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نکند، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست. البته برخی از گناهان اجتماعی و حتی فردی تاثیر افسادی بیشتری از برخی دیگر دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان نمونه امام سجاد‌(ع) می فرماید: گناهانى که باعث تغییر نعمت‌ها مى شوند، عبارتند از: تعدی به مردم، ترک عادت‌هاى کار خیر و خوب و کفران نعمت و ترک شکر، در جامعه اسلامی جایی برای تبعیض میان قوی و ضعیف نیست به طوری که حق ضعیف نادیده گرفته شود و تنها به حقوق اقویا توجه شود و حتی بدتر از آن، عدالت و حدود و قوانین نسبت به ضعفاء به شدت اجرایی شود و نسبت به اقویا با اهمال و تسامح عبور شود. پیامبر(ص)در این باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: نابودى مردمان پیش از شما از آنجا بود که اگر سرشناسى دزدى مى کرد، رهایش مىکردند و چون ناتوانى دزدى مى کرد، مجازاتش مىکردند. جامعه اسلامی دارای امت صالح و مصلح باید همان گونه که از فسق و فجور و غیبت و تهمت و مانند آن پاک باشد.آن حضرت(ص) در جایی دیگر به یک اصل و سنت الهی اشاره کرده و می‌فرماید: هرگاه خداوند تبارک و تعالى ماندگارى یا رشد ملتى را بخواهد، میانه‌روى و عفاف را روزی شان مىکند و هرگاه نابودى آنان را بخواهد، دَرِ خیانتکارى را به سود ویا به ضررشان، به رویشان مى گشاید.