اولین محبوب خدا، رضایت خدا

هر کسی محبوبی دارد که همه چیزش را فدای آن می کند؛ محبوب خواه مادی یا معنوی، دنیوی یا اخروی، خالق یا خلق باشد، فرقی نمی کند. البته ممکن است که شخص چند محبوب داشته باشد، اما اگر در شرایط تزاحم میدانی قرار گیرد و بخواهد میان محبوبهایش تنها یکی را انتخاب کند، آن زمان معلوم می شود که محبوب اصلی و حقیقی او کیست یا چیست که همه چیز را فدای آن می کند.شناخت اولین محبوب می تواند بیانگر این معنا باشد که انسان تا چه اندازه حاضر به هزینه کردن در چیزی یا کسی است؟ مساله دیگر این است که آیا این اولین محبوب این اندازه ارزش دارد که انسان هزینه های گزافی را بپردازد؟از نظر قرآن، چیزی که برای خدا محبوب است و خدا دوست دارد که انسان برای آن هزینه گزافی بپردازد، رضایتش است. پس کسی که می خواهد محبت خدا را جلب کند، باید دنبال محبوبی باشد که خدا آن را به عنوان اولین محبوب خویش برگزیده است. پرسش این است که ما به عنوان حبیب خدا تا چه اندازه دنبال این محبوب الهی هستیم و می کوشیم تا محبوب خدا را تحقق بخشیم؟!از نظر قرآن، هر کسی جانش را دوست دارد و برای نجات آن همه چیز را فدا می کند. البته ممکن است در دنیا انسان به سبب عدم احاطه علمی کامل نسبت به تمام حقیقت، رفتاری داشته باشد که حتی جانش را به سادگی از دست بدهد و جان دادنش ارزش و اهمیتی برایش نداشته باشد؛ چنان که بیماران روحی و روانی دست به خودکشی می زنند و براین باورند که با این کار به «آرامش مطلق» می رسند و از همه رنج و بدبختی و درد رهایی می یابند؛ زیرا این افراد نمی دانند که با خودکشی و گرفتن جان خویش، نه تنها به آرامش مطلق نمی رسند، بلکه به رنج و درد ابدی گرفتار می آیند.خدا در قرآن گزارش می کند مرگ تجربه ای است که انسان در آن به «یقین» می رسد؛ یعنی همه حقیقت برایش هم چون معلومی حضوری در می آید که با تمام وجودش آن را درک می کند؛ زیرا یقین همان علم حضوری هم چون علم انسان به وجودش یا علم به درد و سرورش است که با همه وجودش آن را ادراک می کند. انسان در فضای یقین ایجاد شده پس از مرگ و برطرف شدن پرده ها از دیدگان قلب و دست یابی به بصیرت(ق، آیه 22) در می یابد که شقاوتی که با آن مواجه می شود، ابدی است به گونه ای که هیچ گریزی از آن نیست. در این زمان گناهکاران از جمله کسانی که خودکشی کرده بودند تا به آرامش مطلق دست یابند و از هر گونه رنج و دردی رها شوند، در می یابند که برای ابد گرفتار شقاوت و درد و رنج ابدی هستند.گناهكار آرزو مى ‏كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد و [نيز] همسرش و برادرش را و قبيله‏ اش را كه به او پناه مى‏ دهد و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى‏ داد] و آنگاه خود را رها می کرد؛ نه چنين است. آتش زبانه مى ‏كشد پوست‏ سر و اندام را بركننده است.(معارج، آیات ۱۱ تا ۱۶).به نظر می رسد مومنان نیز این گونه هستند؛ یعنی محبوب ترین برایشان همان جان خودشان است؛ و اگر در راه خدا همه چیزشان را می دهند، می دانند که ابدیت سعادتمند را برای خویش می سازند که در آن حیات محض بدون رنج و شقاوت و درد و حزن و اندوه است.پس از نظر قرآن، مهم ترین محبوب هر انسانی همان بقای خودش است که از آن به «جان دوستی» تعبیر می شود؛ و هرکسی دوست دارد که این محبوب خویش را حفظ کند و همه چیز را فدای آن نماید.

در آیات قرآنی موارد بسیاری به عنوان محبوب های خدا مطرح شده است؛ این محبوب ها گاه به طور مستقیم مطرح می شود و خدا با عبارتی چون «یحب الله» از آنها یاد می کند، و با گاه با بیان غیر مستقیم آن را مطرح می سازد و مثلا می گوید ضد آن را دوست ندارد: «لا یحب». پس مراد آن است که اگر این را محبوب ندارد، ضد آن را محبوب دارد.خدا در قرآن می فرماید: به راستی که خدا توابین را دوست می دارد و متطهرین را دوست می دارد.(بقره، آیه 222هم چنین خدا می فرماید: احسان کنید! به راستی خدا محسنین را دوست می دارد.و نیز می فرماید: پس بر خدا توکل کن! به راستی که خدا متوکلین را دوست می دارد. و هم چنین می فرماید: و خدا صابرین را دوست می دارد.در جایی دیگر نیز می فرماید: پس به راستی که خدا متقین را دوست می دارد. یا می فرماید: به راستی که خدا مقسطین سهم بخش را دوست می دارد. هم چنین در توصیف برخی از مجاهدان می فرماید:خدا کسانی را دوست می دارد که در راه خدا در یک صف مستحکم چون بنیان ریخته شده از سرب، قتال می کنند.(صف، آیه 4)البته چنان که گفته شد خدا به مواردی اشاره می کند که محبوب او نیست و می توان با تفکر و تدبر در این آیات دریافت که ضد آنها محبوب خدا است؛ به عنوان نمونه خدا می فرماید که مسرفان،مُخْتَالٍ فَخُورٍ، مستکبران، کافران، معتدین،، ظالمین، مفسدان، خائنان،، فرحین، بانگ بدزبانی و مانند آنان را دوست نمی دارد و محبوب او نیستند.هر چند که موارد بسیاری را قرآن و روایات تفسیر و تبیینی معصومان(ع) به عنوان محبوب های الهی مطرح کرده است، ولی در یک جمع بندی می توان گفت که محبوب ترین محبوب ها و اولین ها از نظر قرآن کسب «رضایت الهی» است که انسان با نیات و اعمال صالح خویش آن را تحقق می بخشد؛ چنان که مکروه ترین مکروه ها و نخستین آنها همان «سخط» الهی است که خشم و غضب الهی را به دنبال می آورد؛ زیرا کسانی که سخط الهی را موجب می شود کسانی هستند که محبوب های خدا را انجام نمی دهند، بلکه دنبال مغضوب های الهی می روند که شماری از آنها بیان شد.بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، رضای الهی زمانی تحقق می یابد که انسان به قضا و قدر الهی راضی شود.خواه این قضا و قدر الهی خیر وحسنات باشد، یا شرّ و سئیات باشدزیرا خدا انسان را به انواع امور ابتلاء می کند تا ظرفیت هایش را بشناسد وبروز دهد و در شرایط سخت و فتنه کمالات را تثبیت و رذایل را دفع کند.از همین روست که اهل بیت(ع) به هر چه از خدا می رسد، به عنوان قضا و قدر الهی راضی هستند. بابا طاهر می سراید:يكي درد و يكي درمان پسندد-يكي وصل و يكي هجران پسنددمن از درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسند.پس رضای الهی را می بایست در پذیرش قضا و قدر الهی جستجو کرد که مقام نفس مطئمن و اهل تسلیم حقیقی است؛ چنان که حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام این گونه «اسلما» به ذبح کردن و ذبح شدن در مقام تسلیم بودند.خدا در آیات بسیاری راضی خویش را در این می داند که مردم نسبت قضا و قدرش راضی و تسلیم باشند ؛ زیرا رضا به مقدرات و قضاى الهى به رغم میل نفسانى از ویژگیهاى مؤمنان صابر، هنگام مواجهه با مشکلات و مصیبتها است.از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: از خداوند نسبت به آنچه مقدّر كرده است راضى باش، هر چند بر خلاف ميل تو باشد. رسول الله (ص) در همین باره می فرماید: خداشناس ترین مردم، خشنودترین آن ها به قضای خداست. امام سجاد علیه السلام می فرماید: راضی بودن به قضای ناخوشایند (خدا)، از بالاترین درجات یقین است. خدای تعالی به داود علیه السلام فرمود: تو می خواهی و من می خواهم و آن چه تحقق می یابد خواست من است؛ پس اگر در برابر خواست من تسلیم باشی، خواسته تو را برآورده سازم و اگر تسلیم خواسته من نشوی تو را در (راه) آن چه می خواهی به رنج در افکنم و سرانجام هم جز خواست من تحقق نیابد. پیامبرخدا (ص)می فرماید: خدا را با خرسندی عبادت کن و اگر نتوانستی چنین باشی، پس در صبر و شکیبایی در برابر امور ناخوشایند، خیر فراوان است. و نیز فرمود: هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد مبتلایش گرداند؛ اگر صبر کرد او را انتخاب می کند و اگر خرسند بود او را برای خود برمی گزیند.به هر حال، اگر کسی بخواهد محبوب ترین محبوب های الهی را به جا آورد باید دنبال رضایت الهی باشد و از عوامل ایجادی سخت الهی اجتناب کند. شکی نیست که پذیرش ربوبیت و ولایت الهی در همه امور زندگی از صفر تا صد می تواند این امر را تحقق بخشد وانسان را به کمالی برساند که هیچ آفریده ای دیگر به آن نمی رسد. تسلیم و رضا در برابر ولایت الله و ربوبیت خدا در اشکال گوناگون خودنمایی می کند که برترین آنها همان رضا به قضا و قدر الهی است؛ از همین روست که عاشورائیان حزب اللهی (مجادله، آیه 22) براساس مکتب قرآن می گویند: ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبایی و جمال در کربلا چیزی ندیدیم. خلیل منصوری