آیا اموات در برزخ با هم ارتباط دارند؟ 1402/3/24
آیا اموات در برزخ با هم ارتباط دارند؟
آیا فرزندان بعد از مرگ نزد پدر و مادر خود میروند یا باید کارهای خیر انجام دهند تا نزد آنها بروند؟دربارۀ دیدار با بستگان و دیگر اموات در برزخ باید گفت که بر اساس روایات، اموات با هم در ارتباط هستند.امام علی(ع) فرمود: «اگر پردهها (از مقابل چشمان شما) برداشته شود، ارواح مؤمنان را مینگرید ... حلقهحلقه نشستهاند و با هم ملاقات و گفتوگو میکنند. در اینجا روح هر مؤمنی هست و در برهوت روح هر کافری».امام صادق (ع) دربارۀ ارواح مؤمنان فرمود: «ایشان با هم ملاقات دارند». راوی میگوید: «گفتم: با هم ارتباط دارند؟» حضرت فرمود: «بله، با هم ملاقات دارند و از هم سؤال میکنند و با هم تعارف میکنند (بهگونهایکه) اگر آنان را ببینی، میگویی او فلانی است».در روایتی دیگر آمده که ارواح مؤمنان در بهشت در کنار درختی در صورت اجسام بشریه قرار دارند و بدین صورتها یکدیگر را میشناسند و با یکدیگر گفتوگو دارند؛ چون یک روح تازه بر آنها وارد شود، میگویند: فعلاً او را واگذارید؛ چون از مقام هول و ترس عظیمی رهایی یافته است. بعد، از او میپرسند: فلان کس چه کرد؟ اگر در پاسخ بگوید: زنده بود، برای او امید خیر و رحمت و سعادت دارند و اگر بگوید: درگذشته است، ارواح میگویند: به پستی و خواری گرایید؛ چون اگر از اهل بهشت بود، مسلماً با آنها بود و چون نزد آنها نیامده، معلوم میشود به جهنم رفته است.بر اساس این روایات، آشکار میشود که ارواح مؤمنان در بهشت همانند ظاهر دنیایی خود هستند و همدیگر را میشناسند و بهویژه با دوستان و آشنایان خویش ملاقات میکنند.در هر حال، این گونه روایات دربارۀ مؤمنان بسیار نقل شده است. بنابراین، اگر رفتگان مؤمن باشند و انسان با ایمان از دنیا برود، میتواند در آن عالم با آنها ملاقات کند و منعی وجود ندارد. البته بدان دلیل که در برزخ امکان انجام کار خیر و ارتقای درجه نیست، نمیتوان گفت فرد با کار خیر میتواند به دیدار بستگان خود برسد، اما اگر منظورتان انجامدادن کار خیر به نیت اموات است، باید گفت چه بسا این اعمال نیک عامل رفع مشکلات فرد در برزخ و رسیدن او به بهشت و دیدار بستگانش شود.* آیا میتوانیم از خدا بخواهیم که عزرائیل هنگام مرگ به شکل حوری بیاید و جانمان را بگیرد؟چنین نیست که عزرائیل برای گرفتن روح همۀ انسانها بیاید، بلکه عزرائیل بهواسطۀ گروهی از فرشتگان که زیرنظر او هستند، این کار را انجام میدهد.بههرحال، همه هنگام جانسپردن، گیرندۀ روح خود را میبینند؛ ازاینرو، مؤمن و کافر هریک به فراخور حال خود، چهرههای مختلفی از ملکالموت (فرشتۀ مأمور گرفتن جان انسان) میبینند.حضرت ابراهیم با فرشتهای ملاقات کرد و از او پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «من ملک الموت هستم». پرسید: «آیا میتوانی صورتی را که با آن روح مؤمن را میگیری به من نشان دهی؟» گفت: «بله چشمهایت را ببند». حضرت گفت: «بستم، (وقتی باز کردم) ناگهان جوانی زیبارو، خوشلباس، خوش شکل و شمایل با بوی بسیار خوشی دیدم. بعد، گفتم: اگر مؤمن (هنگام مرگ) با چیزی ملاقات نکند، مگر همین زیبایی صورت، برایش کافی است». (پیش از آن) گفت: «آیا میتوانی صورتی را که با آن روح فاجر را میگیری، نشان دهی؟» گفت: «طاقت (دیدن آن را) نداری»؛ گفت: «دارم». گفت: «چشمهایت را ببند»، ابراهیم (ع) گفت: «بستم. سپس به او نگاه کردم، ناگهان مرد سیاهی که موهایش بلند شده بود، بوی بدی میداد، لباس سیاهی داشت و... دیدم. (در اینجا) غش کردم، وقتی به هوش آمدم و ملک الموت را به حال اول دیدم، گفتم: اگر فاجر با کسی ملاقات نکند، مگر با همین چهره، او را بس است».بنابراین چهرۀ ملکالموت هنگام مرگ به ایمان هرکس بستگی دارد. البته چنین نیست که آن فرشته به هر صورتی که مؤمن بخواهد ظاهر شود.
قدرت قانون:از چرچیل نخست وزیر انگلستان در ایام جنگ جهانی دوم پرسیدند:آیا میدانستی فاتح جنگ خواهی شد؟پاسخ داد: با یک حادثه ساده پی بردم که جنگ را خواهیم برد. شرکت در جلسهای حیاتی در راس ساعتی معین الزامآور شد. بهعلت اشتغال به کارهای دیگر چند دقیقه مانده به جلسه به رانندهام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند. راننده مسیر کوتاه اما ورود ممنوع را انتخاب کرد .وسط خیابان ناگهان افسر راهنمایی و رانندگی قبض جریمه بهدست در حین بمباران پیدا شد و دستور توقف داد. راننده گفت:«نخستوزیر است و به جلسه محرمانهای میرود و باید در راس ساعت به جلسه برسد و بهدلیل اعتبار از خیابان ورود ممنوع استفاده کردم».افسر با خونسردی گفت : «هم ماشین و هم نخستوزیر و هم وظیفهام را خوب میشناسم» چرچیل میخواهد تا افسر، جریمه را بهنام او بنویسد. اما افسر میگوید :«جریمه متعلق به راننده خاطی است و باید نام وی نوشته شود. اما شما میتوانید شخصا پرداخت قبض را بر عهده بگیرید».با تسلیم قبض چرچیل دستور دور زدن را به راننده داد. چرا که نمیتواند اجازه دهد در خیابانی که ورود ممنوع است حتی پس از جریمه حرکت داشته باشد. وقتی راننده مشغول دور زدن شد چرچیل با لبخندی خاص سیگار برگش را روشن کرد و گفت:«جنگ را میبریم ... !!»راننده گفت: «قربان، جریمه شدیم ،زیر بمباران ماندیم، به جلسه نمیرسیم، افسر راهنمایی اجازه نداد چند قدم دیگر جلو برویم که بهموقع به جلسه برسیم و شما از پیروزی میگویید!» چرچیل پاسخ میدهد:«جنگ را میبریم، چون قانون حاکم است و خیابانهای لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره میشود».چرچیل درست پیشبینی کرد بیهوده نیست که امروز، شصت و اندی سال پس از پایان جنگ جهانی دوم چرچیل را در زمره بزرگترین سیاستمداران جهان جای میدهند و شکست فاشیستهای آلمانی را ناشی از مآلاندیشیهای او میدانند و هر آنکه دستی در سیاستورزی دارد به او نسبتش میدهند. سرانجام نیروهای متفقین که انگلیس در یکی از رئوس آن قرار داشت جنگ را پیروز شدند و نازیها میدان را به رقیب واگذار کردند.