آثار حمد و ستایش خدا از نظر قرآن 1402/4/4
آثار حمد و ستایش خدا از نظر قرآن
فرشتگان هنگام خلقت آدم وانتخاب او به عنوان خلیفه الله، مدعی تسبیح و تقدیس همراه با حمد الهی شده و دیگر نیازی به آدم ندیدند؛ زیرا اگر هدف و غایت ازخلقت آدم، عبادتی درسطح تسبیح و تقدیس همراه با حمد است، فرشتگان خود این گونه عبادت می کنند، پس کار ویژه ای برای آدم نیست تا خلق یا به خلافت انتخاب و جعل شود.از نظر فرشتگان، حمد و ستایش خدا در ساحت تسبیح و تقدیس، اصل عبادت است، و هیچ عبادتی برتر از آن نیست؛ این بدان معناست که از نظر فرشتگان، هیچ عبادتی برتر از آن نیست و آنان این کارویژه اصلی و مهم را انجام می دهند؛ بنابراین نیازی به کسی دیگر نیست تا این کارویژه عالی و متعالی به او سپرده شود.هر چند که اهدافی دیگری برای خلقت آدم(ع) وخلافت او است که در قالب «تعلیم الاسماء» خودنمایی کرده، اما خدا نگره ارزشی و حقیقی فرشتگان را در باره مفهوم عبادت و درجه عالی و رفیع آن؛ یعنی تسبیح و تقدیس همراه حمد را نفی نکرده، بلکه خود در مقام تعلیم به انسان در فاتحه الکتاب با آغاز سخن خویش با «الحمدلله رب العالمین» برآن است تا جایگاه حمد برای خدایی که پروردگار جهانیان است، دانسته و شناخته شود و اصالت یابد.به سخن دیگر، تحمید خدا از چنان جایگاه مهم و بلند و والایی برخوردار است که خدا در فاتحه الکتاب با آن آغاز می کند و انسان مامور می شود تا روزانه بارها آن را تکرار کرده و به ابعاد و ساحات گوناگون این امر توجه یابد.هر چیزی که انسان از کمالات در اختیار دارد، به اعطا و تعلیم الهی است؛ از این روست که می فرماید: ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی؛ پروردگار ما کسی است که به هر چیزی آن چه خلقتش نیاز داشت، اعطا کرده سپس آن را هدایت نموده است.
انسان نیز به عنوان یکی از مخلوقات الهی هر آن چیزی که برای دست یابی به کمالات لازم است، بخشیده شده و نرم افزاری هدایت تکوینی در وی سرشته شده تا با آن نرم افزار هدایت فطری، حق را از باطل باز شناسد و به حق گرایش و از باطل گریزش داشته باشد.به هرحال، از نظر قرآن، هر انسانی در سرشت ذاتی خویش، آفریدگار و پروردگار خویش را می شناسد. این شناخت، به تعلیم الهی است و اگر خدا خودش را به انسان معرفی نکرده بود، هیچ انسانی آفریدگار و پروردگارش را نمی شناخت.از آن جایی که حمد حقیقی به معنای شناخت به صفات کمالی و اقرار به قلب و زبان است، اگر خدا صفات کمالی خویش را به تعلیم به انسان نیاموخته بوده و خود را معرفی نکرده بود، انسان از حد انسانیت خارج می شد و به سطح چارپایان سقوط می کرد؛ اما خدا را حمد و ستایش که خودش را به ما معرفی کرده و راه شکرگزاری و سپاس عملی را به آموخته که همان عبودیت و عبادت برای خداست.در حقیقت خدا را گشایش درهای ربوبیت و پروردگاری خویش که در ما ظهور و تجلی یافته ، ما را به حقیقت صفات کمالی خویش و توحید در ذات و نیازی فقری و هویتی ما به خدای غنی حمید را هدایت کرده و این گونه ما خدا شناس شده و از شک و الحاد و کفر رستیم.چهره حقیقی عبودیت وعبادت را می بایست در تحمید و ستایش خدا جست؛ زیرا کسی که حمد و ستایش حقیقی می کند، کسی است که همه صفات کمالی در هستی را نور صفات و اسماء الهی می داند و می یابد، و هر کمالی را به خدا نسبت می دهد و خاستگاه هر کمالی را او می یابد و به طور مطلق می گوید: حمد فقط و فقط سزاوار خدایی است که پروردگار جهانیان است.»چنین حمدی که از بنده به عنوان مظهر اسماء الله و انوار صفات الهی بر می آید، حمد دارای آثاری است که انسان در سایه سار آن می خواهد به مقامات و درجاتی در دنیا و آخرت برسد که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:1-رضا: حرکت در چنین امری که همراه با صیرورت و شدن های متوالی تا دست یابی به تمامیت نور کمالی آن صفت است، موجب می شود تا رضای خدا به دست آید. البته این رضایت الهی چون با تحقق کمالی در نفس انسانی است، نوعی رضایت دو سویه را موجب می شود؛ 2-عفو: حمد واقعی و حقیقی که با ظهور صفات و تجلی نفس به اسماء و صفات الهی همراه است، موجب می شود تا نفس به مقام «عفو» برسد. 3-ضیاء در برزخ: نسبت «احد» به «واحد» نسبت «شمس» به «قمر» است؛ زیرا همان گونه که ضوء خورشید، در قالب نور قمر و ماه به نمایش گذاشته می شود، ضوء احدیت در نور واحدیت به نمایش گذاشته می شود. از این روست که «هو» ناظر به همان «احد» و «الله» ناظر به «واحد» است.بر این اساس، «الله نور السموات والارض»این معنا را می رساند که همه هستی چیزی جز نور صفات الهی نیست. پس وقتی کسی تحمید هستی می کند، تحمید خدا را در مرتبه واحدیت می کند. از نظر قرآن، انسان اگر بتواند به مقام «احدیت» متصل شود و با «هو» ارتباط یابد، به منبع نور یعنی خورشید وصل شده است و از آن ناحیه «ضوء» می آید. تحمید در سطح «احدیت» که توحید محض است، فراتر از توحید در مقام واحدیت، می تواند «برزخ» انسان را نه تنها نورانی کند، بلکه «ضیاء شمس» وجودش بیاراید که برتر از آن نیست؛ 4-آسانی در رستاخیز: حمد حقیقی که با «خدایی شدن» و ظهور انور صفات الهی و تجلیات آن همراه است و تحمید کننده، متحقق آن صفات و انوار است، از همه برکات متاله شدن بهره مند می شود که از جمله آنها آسانی در رستاخیز است؛ 5-شرافت در منازل آخرت: انسان دارای کرامت ذاتی تفضلی الهی است که موجب برتری او بر بسیاری از آفریده های الهی می شود. این کرامت ذاتی را می بایست حفظ و صیانت کرد و با حرکت در صراط مستقیم عبودیت و هدایت فطری عقلی و شرعی نقلی وحیانی به تمامیت رساند؛ 6-دست یابی به مقام اعلی علیین: مقام «علیین» برای ابرار است که همان اصحاب یمین هستند؛ اما کسی که حمد الهی را به تمام حقیقت آن در خویش تحقق بخشیده و مصداق صفات تمام کمال الهی شده است، جزو مقربان خواهد بود که برتر از همگان هستند؛ چنان که سابقون اولون در خیرات این گونه هستند و آنان در جایگاه مقربان نه تنها از بهشت برخوردار هستند، بلکه خودشان «روح و ریحان وجنت نعیم» ؛ یعنی خودشان روح و روح ساز و بهشت نعیم هستند نه آن که در آن وارد شوند.7-چشم روشنی: از آثار حمد حقیقی آن است که شخص متاله و خدایی شده به صفات کمالی الهی و انوار آن، در چنان جایگاهی قرار می گیرد که به قلب هیچ انسانی خطور نمی کند. چیزهایی برای نفس حامد حقیقی فراهم شده که نه به قلب کسی خطور می کند و نه کسی دیده و نه کسی شنیده است: 8-روسپیدی: از دیگر آثار تحمید حقیقی آن است که انوار صفات الهی همه هستی شخص به ویژه چهره که نماد باطن هر کسی را چنان روشن و نورانی می کند که خدا از آن به روسپیدی تعبیر کرده است.9-رستن از آتش: شاید خطیرترین خطرات برای انسان گرفتارشدن به نماد جلال الهی یعنی دوزخ است. این ترس از جلال الهی و خوف از آن یک خوف و ترس علمی و حقیقی و مقبول و معقول است؛ از همین روست که عالمان که حقیقت آن چهارده معصوم(ع) هستند نسبت به چنین چیزی خشیت و خوف حقیقی علمی دارند تا جایی که خدا از آنان نقل می کند که خدا آنان را از آتش دوزخ و سرما و زمهریر آن حفظ کند.10- همسایگی و جوار کریم: خدای اکرم و کریم، با جلوه های اکرامی خویش که فراتر از عدل و احسان است، انسان در مکتب الهی قرآنی تعلیم و تزکیه می کند. اگر انسان بتواند تحت تعلیم و تزکیه الهی و بهره مند از خدای ذو الاکرام باشد و از آموزه های قرآن کریم بهره مند شود و تحت ربوبیت مظاهر اسماء الله یعنی چهارده معصوم (ع) قرار گیرد، همسایه خدای کریم می شود 11-همسایگی فرشتگان مقرب: همان طوری که شخص حامد حقیقی با تحقق صفات الهی و ظهور و تجلی انوار آنها به مقام جوار خدای کریم می رسد، به جوار و همسایگی فرشتگان مقرب الهی از جبرائیل و مکائیل و عزرائیل و اسرافیل می رسد؛ 12-نزول در دارالمقامه: دنیا دار الفرار و آخرت دارالمقر و المقام است؛ پس انسان همان طوری که باید از دنیا به سوی خدا فرار کند، هم چنین می بایست از صفات زشت به سوی صفات کمالی فرارکند تا به قرارگاهی برسد که مقام و بقای دایمی او در گرو و رهن آن است. 13-محاسن اخلاقی: صفات کمالی خدا، همه حسن و نیکویی است. از این رو در قرآن سخن از اسمای حسنای الهی است. تحمید الهی به معنای حقیقی آن متصف شدن به صفات الهی است موجب می شود تا خلق و خوی شخص نیکو شود؛ 14-طیباب رزق: چنان که گفته شد، کسی که به حمد الهی اشتغال دارد، بهره مند از صفات و انواری خدای کریم می شود که روزی و رزق کریم و طیب را به او می بخشد؛ 15-فضلیت بر مخلوقات: کرامت و شرافت انسان نسبت به مخلوقات دیگر، به سبب بهره مندی از همه انوار صفات الهی است که به تعلیم الهی به انسان داده و در سرشت او قرار داده شده است.16- عزت مطلق: خدا خاستگاه عزتی است که پیامبر(ص) و مومنان از آن بهره مند هستند. عزیز کسی است که همه کمالات را دارا است و نیازی به کسی ندارد و کسی نمی تواند بر او سلطه ای از بالا یا پهلو یا جاهایی دیگر بیابد. پس غیر قابل نفوذ و غیر قابل چیرگی را عزیز گویند. اگر کسی بخواهد به عزت مطلق برسد می بایست متاله شود و با تحمید حقیقی صفات الهی را در خویش اظهار کرده و از انوار آن در تمامیت کمالی آنها بهره مند شود. خلیل منصوری