کارکردها و نقش قلب انسان

وقتی به کاربردهای واژگان قلب و دل می نگریم به این حقیقت شگرف می رسیم که در نفس انسانی چیزی است که انسانیت انسان بدان است؛ زیرا هر چند که گاه مراد از کاربرد دل و قلب فقط همین تکه گوشت صنوبری در سینه آدمی است، ولی اکثریت کاربردها فراتر از این را منظور دارند؛ زیرا آنان به مرتبه ای در نفس انسانی اشاره می کنند که می توان گفت که همه ادراکات و احساسات و عواطف بدان وابسته است. البته این مرتبه از نفس انسانی ارتباطی با قلب ظاهری نیز پیدا می کند، ولی همه آن نیست. از این روست که وقتی از محبت و کراهت و مانند آنها سخن به میان می آید دست بر سینه می گذارد و به قلب ظاهری خویش اشاره می کند.بی گمان شناخت نقش و کارکردهای همین لطیفه ربانی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن می تواند ما را به حقیقت آن رهنمون باشد و ما را از گمراهی و جهالت برهاند. قلب این سرّ الله و لطیفه ربانی الهی که همه حقیقت انسانی و نقطه پرگار در نفس انسانی است، مرکز و نقطه تابش همه انوار صفات و اسمای الهی است. بنابراین، قلب انسانی را می بایست مظهر اتم و اکمل اسماء الله دانست که به تعلیم الهی دارایی نفس انسان شد.اگر قلب انسانی این گونه مظهر همه اسماء الله است و نور همه صفات الهی در آن جا گرفته، می بایست قلب را عرش الله دانست که خدای ذوالجلال و الاکرام در آن ظهور یافته است.قلب انسانی جایی است که همه مدرکات بدان وابسته است؛ یعنی هر گونه ادراک علمی و شناختی و معرفتی به قلب است. از این رو، یکی از دو کارکرد اصلی قلب را ادارک حقایق هستی دانسته اند.هم چنین قلب مرکز احساسات و عواطف و انگیزه ها است. بنابراین، ساحت اندیشه و انگیزه، علم و عمل، حکمت نظری و حکمت عملی را می بایست قلب دانست. شکی نیست که انسانیت انسان نیز چیزی جز همین ادراکات و احساسات و عواطف نیست.نقش ها و کارکردهای گوناگون و متنوع و متعددی را برای قلب می توان شناسایی کرد که مهم ترین و اصلی ترین آنها عبارتند از:1-ادراک حقایق نامحسوس: قلب انسان در مرتبه «فؤاد» حقایق نامحسوس را ادراک می کند؛ از همین روست که خدا در قرآن بیان می کند که پیامبر(ص) در سفر معراج حقایق عوالم دیگر با «فؤاد» درک کرده و این درک او هرگز «کذب» و دروغ نبوده است.2-تعقل و تعلم: تعقل و تعلم که به ساحت اندیشه تعلق دارد، در قلب انجام می شود. شکی نیست که این قلب است که حقایق هستی را می شناسد و با تفکر عقلی به علم دست می یابد که شناخت کلیات و احکام و قوانین بر هستی است. در حقیقت همان گونه که فهم جزئیات و درک آن به تفقه قلبی است، درک کلیات قوانین حاکم بر هستی نیز به تعقل و تفکر است که در قلب انجام می شود. 3-ایمان و کفر: قلب تنها مرکز ادراکات محسوس و معقول نیست، بلکه مرکز گرایش ها و گریزش ها، عواطف و احساسات نیز است. از این روست که ایمان و کفر که به ساحت انگیزه و عواطف و احساسات است، به قلب وابسته است.4-عزم و تصمیم: قلب هم چنین مرکز تصمیم گیری و عزم و اراده و عمل و همت و مانند آنها است که به ساحت عمل تعلق دارد.5-تقوای الهی: قلب انسان مرکز تقوای الهی است. البته قلب در حالت فطری این گونه است، و گرنه در حالت تغییر و دفن و دسیسه ، قلب گرفتار فجور می شود.6-عواطف و احساسات : این قلب است که کنش ها و واکنش نسبت به محیط را بروز و ظهور می دهد. پس می توان گفت عواطف و احساسات به قلب تعلق می گیرد، از این روست که خوف و ترس، بلکه امید و نیز سرور و شادی یا حزن و اندوه و غم به قلب تعلق می گیرد.6-تعصب و حمیت: از نظر قرآن اموری چون حمیت و غیرت و تعصب و مانند آنها که نیز به قلب تعلق دارد که این نیز به نوعی همان عواطف و احساسات انسان نسبت به امور پیرامونی خودش است.7-گرایش ها و گریزش های اعتقادی: همان گونه که گرایش به حق و مصادیق آن و گریزش از باطل و مصادیق آن به قلب تعلق می گیرد، هر گونه گرایش یا گریزش اعتقادی نیز به قلب تعلق دارد.8-هدایت و ضلالت: هدایت و ضلالت نیز به قلب تعلق دارد.9- تذکر و غفلت و نسیان: از نظر قرآن، حالات خوب و بد نیز به قلب تعلق می گیرد و این قلب است که یا گرفتار غفلت و نسیان می شود یا در تذکر است.با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن می توان گفت وسوسه ، نفرت و اشمئزاز، انحراف، حسن ظن و سوء ظن، انابه و تضرع، اخبات،، تکبر و تواضع،، بصیرت و بینایی و کوردلی و عدم بصیرت، اطمینان و عدم اطمینان،حجاب و پرده بر دل و کشف حجاب و ده ها مصداق دیگر از مسایل در ساحت اندیشه و انگیزه و عواطف و احساسات به قلب باز می گردد. خلیل منصوری

پندانه -آرزوهای پس از مرگ:9 آرزویی که انسان بعد از مرگ می‌کند و در قرآن ذکر شده است:1-ﺍی ﮐﺎﺵ خاک می‌بودم. (ﺳﻮﺭه نبأ‏، آیه ۴۰)2-ﺍی ﮐﺎﺵ برای آخرت خود چیزی پیش می‌فرستادم.(سوره فجر، آیه ۲۴) 3-ﺍی ﮐﺎﺵ نامه اعمالم برایم داده نمی‌شد. (ﺳﻮﺭه حاﻗﺔ، آیه ۲۵) 4-ﺍی ﮐﺎﺵ فلان انسان را به دوستی نمی‌گرفتم.(ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۸) 5-ﺍی ﮐﺎﺵ فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را می‌کردیم. ‏(ﺳﻮﺭه أﺣﺰﺍﺏ، آیه ۶۶) 6-ﺍی ﮐﺎﺵ راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب می‌کردم. (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۷) 7-ﺍی ﮐﺎﺵ من هم با آنها می‌بودم، حال کامیابی بزرگ حاصل می‌کردم. ‏ 8-ﺍی ﮐﺎﺵ با رب خود کسی را شریک نمی‌آوردم.(ﺳﻮﺭه کهف، آیه ۴۲) 9-ﺍی ﮐﺎﺵ راهی پیدا شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی‌های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مؤمنین شویم‏. (ﺳﻮﺭه أﻧﻌﺎﻡ، آیه ۲۷)اینها آرزوهایی هستند که انسان بعد از مرگ دارد در حالیکه در آن زمان، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد؛ پس امروز به فکر باشیم.والعاقبه للمتقین