علوم مظاهر اسم علیم از نظر قرآن 1402/5/22
علوم مظاهر اسم علیم از نظر قرآن
یکی از پرسش های اعتقادی نسبت به معصومان(ع) و عالمان به تعلیم الهی، ساحت و گستره علم آنان به عنوان مظاهر «العلیم» است؛ به این معنا که آیا آنان از گذشته، حال و آینده خود و دیگران بلکه هستی و ماسوی الله آگاه هستند، یا نیستند؟ آیا آنان «سرّ، خفی و اخفی» مردم را می دانند؟ پس اگر می دانند، ستارعیوب بودن خدا کجا ظهور می یابد؟ اگر می دانند چه فایده ای بر دانستن آنان مترتب است؟دوستانی دارم که بارها به تجربه متواتر به سطح یقین صد درصدی دانسته و دریافته ام که چیزی از آنان به ویژه در باره احوالات دیگران مخفی نیست؛ آنان وقتی به حتی چشم شخصی می نگرند همه هستی آنان «اسکن» صد درصد می شود و چیزی نهان نمی ماند. وقتی از ستاربودن خدا می پرسم می گوید: اولا تا نخواهیم نمی دانیم؛ یعنی اذا شاءوا ان علموا علموا؛ ثانیا چیزهایی را که ملکه شده را مشکلی نیست؛ و چیزهایی که ملکه نشده را به روی خود نمی آوریم و در مقام «ستار» و مظهر آن نیز قرار می گیریم. وقتی با شما در باره شخصی سخن می گوییم تنها به 5 تا 10 درصد شخص اشاره داریم و بقیه را نادیده می گیریم. بارها گفته است: اگر چیزی که می بینم تو بدانی درجا گردنش را قطع می کنی؛ اما من مثل تو که نمی دانی با او رفتار می کنم.البته این افراد مدعی این نیستند که با امام زمان(عج) هم نشین هستند، ولی اگر امام زمان(عج) بخواهد هم نشین و هم کلام هستند. اگر آنان را ببینید اصلا قابل تشخیص نیستند؛ زیرا نه عالم هستند و نه دارای شخصیت اجتماعی متمایز؛ از همین توده مردم هستند که از کنارشان می گذری و گاه تنه هم می زنی، در دلت فحش و دشنامی هم نثارشان می کنی، بر رویشان می خندی، ولی در همان حال چون روباه یا سگ یا گرگ در دل خویش به او می تازی و نفرت خویش را نهان می کنی. گاه نیز همانند آن دوچرخه سوار به آنان یک «اهو اخوی کوری» هم می گویی؛ یا نماز و اعمال عبادی آنان را فاقد اصول شریعت می دانی و صدها اما و اگر نسبت به شخصیت و احوالات و کارشان داری. می خواهی سرشان کلاه بگذاری و قیمت به گزاف می گویی، اما آنان همان را می پردازند در حالی صرف تا صد قیمت را می دانند. درخواست صدقه یا قرض می کنی در حالی که می دانند تا چقدر در حسابت موجودی داری که نیازی به قرض یا تکدی گری نداری. به هر حال، صدها از این مورد و موارد دیگر که آنان اصلا به روی خودشان نمی آورند حتی اگر زنا و لواط کردی و شراب خوردی و می گویی در صف نماز اول وقت بودی و روزه گرفتی. دروغ های شما را می شنوند و چون پیامبر(ص) «اذن خیری» برای شما می شوند و ساده لوحی و حرف شنوی دارند تا شما رسوا نشوید وگرنه در پیشگاه آنان رسوا هستی. با چنین افرادی اگر روزی سر و کارت بیافتد چه می کنید؟!! من با اینان همراه و همسفرم و با آنان نشست و برخاست دارم، ولی هرگز از شگفتی باز نیایستاده ام؛ زیرا هر روزی اینان مردمان شگفتی ساز هستند. البته چندتن ایشان از زنان هستند و چند تن از مردان. من گاه از آنان به «اصحاب کهف» یاد می کنم؛ زیرا آنان در میان این جامعه هم چون اصحاب کهف هستند که خفتگان بیدار هستند. اینان همان مظاهر اسم علیم الهی هستند.البته باید توجه داشت از نظر قرآن، هر چیزی دارای ابعاد بسیاری است نوعی درجات و مراتب متنوع و متعددی را ایجاد می کند، چنان که علم و ایمان و تقوا این گونه است. درجات و مراتب تشکیکی که گویی مرتبه پایین هیچ ارتباط و سنخیتی با مرتبه عالی آن ندارد. ازدیاد علم و ایمان و تقوا در آیات بسیاری گوشزد شده و خدا حتی به پیامبرش فرمان می دهد تا این گونه نیایش کند: رب زدنی علما؛ پروردگارا بر دانش و علم من بیافزا. بنابراین، میزان و مرتبه دانایی هر انسانی بستگی به این دارد که در مظهریت اسم علیم در کمال تا چه اندازه بالا رفته باشد. کسی که به تمامیت کمال علم رسیده باشد مظهر اتم و اکمل العلیم می شود.پیش از آن که به ساحت و گستره علم الهی بپردازیم، بر ما است تا نخست در گام اول و مقدمی به کیفیت علم و دانایی خدا بپردازیم. علم الهی از جنس علم حصولی نیست که ما از طریق الفاظ و انتقال مفاهیم انجام می دهیم. پس علم الهی از مصادیق علم درسی نیست؛ بلکه علم حضوری و علم رویت است؛ یعنی همه هستی در برابرش است و هیچ «سر، خفی و اخفی» معنا ندارد؛ زیرا همان گونه که ملک هر چیزی را می بیند و هم چنین ملکوت هر چیزی را می بیند. از این روست که خدا به مردم هشدار می دهد که آیا نمی داند که خدا می بیند.علم الهی که از جنس رویت و دیدن ظاهر و باطن است دیگر باطنی و ظاهری را به جا نمی گذارد بلکه همه ابعاد وجودی چیزی را در بر می گیرد: یعلم السر و اخفی؛ خدا نهان و نهان تر را می داند.(طه، آیه 7) این آگاهی نسبت به اسرار مختص به چیزی دون چیزی نیست، بلکه «یعلم السر فی السموات و الارض؛ یعنی سر همه آسمان ها و زمین را می داند.(فرقان، آیه 6)این بدان معنا است که کسی که مظهر اسم «علیم» شده باشد چنین توانایی و قدرتی دارد که خدا دارد. البته علوم الهی را می توان به سه دسته اصلی شامل علم حضوری، علم شهودی و علم رویت تقسیم کرد که عوالم شهادت و غیب را در بر می گیرد و هیچ چیزی برای او مخفی و نهان نیست؛ زیرا به هر چیزی به عنوان «حقیقت وجودی» آن احاطه کامل وجودی و علمی دارد. پس خدا بر هر چیزی علیم است : والله بکل شی علیم.باید توجه داشت که هیچ چیزی در هستی نیست که بیرون از دایره علم الهی باشد؛ زیرا خروج از این دایره علمی به معنای خروجی از دایره مخلوقیت و مالکیت و ربوبیت الهی است که بی معنا خواهد بود؛ همه هستی به عنوان مخلوقات و مظاهر اسماء الله و انوار صفات الهی در قلمروی علم حضوری و شهودی و بصیرتی الهی است. برخی از ساحات علم الهی را می توان این گونه معرفی کرد:1-علم به آینده و آیندگان: خدای علیم به آینده و آیندگان علم دارد؛ زیرا خدا بیرون از دایره زمان و مکان قرار دارد، چنان که خود خالق زمان و مکان است نه آن که متمکن به مکانی یا متزمن به زمانی باشد. از همین روست که «هوالاول و الاخر» است یعنی در همان حال که اول است آخر است. پس چیزی از اول بودن و آخر بودن برای خدا معنا ندارد. 2-علم به ملک و ملکوت: از نظر قرآن، ملک و ملکوت هر چیزی به دست خدا است. هم چنین هر چیزی ظهور خدا است و همه چیزها مظاهری از انوار صفات و اسمای الهی هستند.3-علم به اسرار: رازها و اسرار که بر اکثریت مردم نهان است برای خدا معلوم به علم حضوری و شهودی و رویت است. از همین روست که خدا بارها از علم خویش به اسرار یاد کرده است.4- علم به اعمال و نیات: همان طوری که خدا علم به اعمال دارد، علم به نیات دارد که برای وجه الله است یا برای ریاکاری و اذیت و آزار یا هر عنوانی دیگر. 5-تبدیل و تغییر سرنوشت: علم الهی درباره همه هستی موجود در ام الکتاب مکتوب است که از جنس «امر» است که قبل از خلقت است. بنابراین همه آن چه هست و خواهد شد و تبدیل و تغییر رخ خواهد داد و چیزی جایگزین چیزی دیگر می شود را می داند.خلیل منصوری