عزت و ذلت در سایه حق و باطل 1402/5/24
عزت و ذلت در سایه حق و باطل
عزت فضلیتی است که همگان خواهان آن هستند؛ زیرا کسی دوست ندارد که خوار و ذلیل باشد؛ اما بسیاری از مردم راه کسب یا صیانت از آن را نمی دانند و نمی شناسند و شناخت عوامل موثر آن به خطا می روند یا در تطبیق اشتباه می کنند.همان گونه که فهم حقیقت عزت مهم است، شناخت عوامل کسب بلکه حتی صیانت از آن نیز مهم و اساسی است؛ یکی از نام های نیک الهی، عزیز است که خاستگاه و منشای بسیاری از حقایق هستی است؛ زیرا عزیز به کسی گفته می شود که هیچ عامل بیرونی نمی تواند برآن سلطه یابد یا به شکلی در او نفوذ کند؛ از همین روست که به صخره خارا که هیچ قابلیتی برای صعود بر آن نیست یا هیچ قابلیتی برای نفوذ در آن وجود ندارد، «عزیز» گفته می شود. بنابراین، اسم عزیز را می بایست از اسمای جلالی خدا دانست که بیانگر عظمت و مجد و شکوه بی پایان خدا است.خدا همان پروردگاری است که «عزت» او موجب می شود تا ما نتوانیم حقیقت او را بشناسیم؛ زیرا جلال و جبروت او چنان قوی و عظیم است که توان فکر و اندیشه و خیال و عقل ما به او نمی رسد؛ از این روست که خدای عزیز با عظمت خویش در مقام پروردگاری نیز در مقام بلندی است که فراتر از توصیف انسانی است؛ از همین روست که خدا می فرماید: پاک و منزه است پروردگارت که دارای عزت است، از هر آن چه او را بدان توصیف می کنند.هر عزتی که در هستی تجلی و ظهور دارد، با خاستگاه اسم عزیز است و در حقیقت همه عزت ها در هر کسی یا هر چیزی همان ظهور و تجلیات عزت الهی و مظاهر اسم عزیز است؛ زیرا خدا به صراحت بیان می کند: پس به تحقیق همه عزت تنها برای خداست. و در جایی دیگر نیز می فرماید: همه عزت از آن خدا است. بنابراین، هر کسی یا هر چیزی اگر عزت بخواهد می بایست خود را به خاستگاه و منشای آن متصل سازد و از آن جا عزت بجوید: هر کسی عزت بخواهد پس بداند که همه عزت فقط برای خداست.کسانی به صعود و رفعت در سایه عزت الهی دست می یابند که خود را متصل به عزت الهی کرده و اسم عزیز در آنان ظهور کرده باشد.شکی نیست که نخستین و اصلی ترین مظاهر اتم و اکمل اسم عزیز را می توان در رسول الله(ص) دید و پس از ایشان در مومنان از اهل بیت(ع) که همان معصومان هستند و سپس در سایر مومنان، زیرا اینان کسانی هستند که حق تعالی را در همه احوال و آیات تدوینی و تکوینی می ببیند و می شناسند و به این باور و ایمان راسخ رسیده اند که او فقط «حق تعالی» است.مومنان به دلیل اتصال علمی و عملی به خدای عزیز و بهره گیری از جلال و عظمت الهی، از چنان عزت و شکوهی برخوردار هستند که دشمنان هرگز نمی توانند آنان را به خاک ذلت بکشانند. بنابراین، تمامی طرح ها و نقشه ها و برنامه ها و سیاست های دشمنان علیه مومنان از کافران خارجی تا منافقان داخلی همگی به دست الهی بر باد می رود و خدا اجازه نمی دهد تا مومنان گرفتار ذلت و خواری شوند و عزت آنان به ذلت تبدیل شود. اصولا دشمنان و کافران که حقایق هستی را نمی شناسند و نمی پذیرند وبا آن مخالفت دارند، به گمان باطل و نادرست خویش خود را عزیز می دانند، زیرا آنان علت و خاستگاه عزت را نه خدا، بلکه قدرت و ثروت دنیوی خویش می دانند و به قوم و قبیله و قدرت و ثروت می نازند و اگر کاری انجام می دهند بر اساس همین تفکر است.هر چه نسبت میان خدا و مومنان قوی تر و بهتر باشد و مومنان درسطوح ایمان و تقوا به سطوح عالی تر نزدیک شوند، به همان میزان محبت الهی نسبت به آنان افزایش می یابد و در سایه حقانیت محبت الهی به عزتی دست می یابند که فراترین و برترین عزت ها است؛مومنان حقیقی در سایه ایمان برتر و قوی و تقوای عالی به جایی می رسند که جهاد ایشان موجبات عزت مسلمانان و ذلت دشمنان می شود؛ زیرا آنان از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی هراسند و هرگز به سبب سرزنش های مدعیان دروغین حقوق بشر و صلح و مانند آنان جهاد علیه ظالمان را کنار نمی نهند، بلکه به حکم الهی علیه ظالمان و مستکبران و به نفع حق و حق داران از مظلومان و مستضعفان قیام می کنند و مرگ را برای دشمنان رقم می زنند.از آن جایی که عزت تنها در سایه حق تعالی تحقق می یابد؛ زیرا خاستگاه و منشای عزت همان حق تعالی است،هر کسی جایی دیگر عزت بخواهد و بجوید نه تنها به آن نمی رسد، بلکه حتی اگر گرایشی اندک به غیر خدا داشته باشد تا عزتی را به دست آورد، با ناکام مواجه شده، بلکه گرفتار خواری و ذلت می شود. از همین روست که خدا همان گونه که به کافران هشدار می دهد که عزت را نمی توان در گناه و فسق و فجور به دست آورد، بلکه گرفتاران بدان گرفتار ذلت می شوند، هم چنین خدا به مومنان هشدار می دهد تا عزت را در جایی غیر از خدا نجویند و گمان نکنند اگر به کافران و دشمنان پیوند بخورند و از قدرت و ثروت آنان بهره مند شوند، به عزت می رسند؛ زیرا چنین حرکتی از سوی مومنان خروج از ولایت الهی به ولایت طاغوتی و گرفتار شدن به خواری و ذلت است، این در حالی است که عزت تنها در دست خدا و در سایه حق تعالی تحقق می یابد.(نساء، آیه 139)امام حسن عسکری (ع) بر اساس آموزه های وحیانی قرآن می فرماید: هیچ با عزتی و عزیزی حق را رها نکرد، مگر آن که ذلیل شد؛ و هیچ خوار و ذلیلی حق را نگرفت مگر آن که عزیز شد و به عزت رسید.در حقیقت عزت و ذلت هر کسی در سایه حق محور یا حق گریزی اوست و اگر کسی دارای عزت است اگر بخواهد آن را صیانت بکند می بایست هماره حق محور و حق مدار باشد، و اگر ترک حق کند و به باطل گرایش یابد، گرفتار ذلت می شود؛ چنان که اگر کسی گرفتار ذلت است می تواند با حق محوری و حق گرایی به عزت دست یابد.برخی از مردم می گویند: «هدف وسیله را توجیه می کند»؛ بنابراین اگر هدف ما کسب عزت است، اگر بتوان آن را در سایه ولایت طاغوت به دست آورد یا در سایه گناه و فجور تحقق بخشید، هیچ عیبی ندارد؛ زیرا عزت فضلیت است و کسب آن هدف و مقصود غایی؛ بنابراین، می توان برای کسب آن از هر وسیله ای حتی فجور و محرمات بهره برد و با طاغوتیان قراری بست تا به عزت رسید، این در حالی است که اولا هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ و انسان برای تحقق یک حق نمی تواند از باطل مدد گیرد؛ ثانیا اصولا ابزار باطل و حرام و منکر و زشت نمی تواند عزت آفرین باشد؛ چرا که شجره خبیثه میوه خبث می دهد و نمی توان بر چیزی که قراری ندارد و ثابت و حق نیست، امید داشت تا تکیه گاه چیزی باشد؛ یعنی میوه باطل چیزی جز پوچی و هیچی نیست؛ و آن چه را که شخص عزت می پندارد اصلا عزت نیست، بلکه عین ذلت است؛ از همین روست که کسی نمی تواند با گناه و اثم به عزت دست یابد و آن فضلیت را کسب کند.(بقره، آیه 206)خلیل منصوری