جـدل و مجادله از نگاه قرآن

در برخی از زمان‌ها بازار مجادله و جدال داغ و گرم است، به‌ویژه هنگام مباحثه‌های علمی میان طلاب یا به هنگام انتخابات که برخی حتی برای گرم کردن تنور انتخابات بر طبل مجادلات می‌کوبند و هیاهویی عظیم بر پا می‌کنند تا به‌ویژه در عصر رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی و کسب اکثریت به عنوان روش مساوی با ارزش، بر میزان عددی افراد بیفزایند و دیده و شنیده شوند و شاید رایی بیاورند و به مجلسی راه یابند و مقام و منصبی از مناصب اعتباری دنیا را به دست آورند.از نگاه قرآن، جدال و مجادله می‌تواند دارای انواع و اقسامی از حق تا باطل، ارزشی و ضد ارزشی، علمی و غیر علمی و مانند آنها باشد که هر یک را آثاری مثبت یا منفی در دنیا و آخرت است .از نگاه قرآن، جدال دارای اقسامی است که می‌توان همه آنها را در دو دسته اصلی مجادله به حق یا همان مجادله «احسن» و مجادله باطل دسته‌بندی کرد:1. مجادله به حق یا جدال احسن:

جدال احسن در اصطلاح قرآنی، مجادله با قرآن است،؛ زیرا امام صادق(ع) مقصود از «جادلهم باللتی هی احسن» را مجادله به قرآن دانسته است.باید توجه داشت که «احسن الحدیث» قرآن است، زیرا هیچ سخنی نیکوتر و برتر از قرآن نیست؛ چرا که مبانی حدیثی قرآن، برهان و علم یقینی قطعی است که هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند یا مخالفت ورزد، مگر آنکه نفس غیر معتدل و قلبی بیمار یا مهر شده داشته باشد که قدرت تعقل و تفقه و تدبر را از دست داده باشد و نتواند به حق مطلق قرآنی، ایمان و گرایش یابد.از ویژگی‌های مجادله احسن آن است که شخص به اصولی ارجاع می‌دهد که مطابق فطرت است و قلب سالم و سلیم آن را با تعقل و تفقه در می‌یابد؛ یعنی همان گونه که انسان به نور فطرت و هدایت‌های الهامی الهی، فرق ظاهر میان نور و ظلمت را در می‌یابد، تفاوت میان دو سخن را نیز متوجه می‌شود.بر همین اساس در مجادله احسن به خود فطرت و عقلانیت فطری شخص ارجاع داده می‌شود.اگر مثلا در جایی به اصول و اعتقادات مشترک وحیانی نقلی مثلا میان شرایع آسمانی ارجاع داده می‌شود،بازگشت آن به همان اصول فطری است؛ زیرا اصولا اعتقادات مشترک وحیانی در همه شرایع آسمانی چیزی مخالف اصول فطری عقلانی نیست که قلب سلیم آن را درک می‌کند؛ البته از نظر قرآن، مجادله احسن به عنوان یک گفت‌وگوی علمی میان متخاصمین علمی و فکری و فرهنگی، پس از آن انجام می‌شود که دعوت با حکمت برهانی و موعظه حسنه تمثیلی انجام گرفته ولی نتیجه مطلوب و دلخواه عاید نشده باشد، آنگاه است که نوبت به مجادله احسن می‌رسد.همچنین از نظر قرآن، مجادله احسن تنها با کسانی انجام می‌شود که حق‌ستیز و لجوج نباشند؛ بنابراین، اگر شخص حتی از اهل کتاب، گرفتار لجاجت و ستمگری نسبت به حق باشد و نسبت به آن‌ ستیز داشته باشد، جایز نیست که مجادله احسن انجام شود.مجادله احسن در کنار دو روش دیگر حکمت برهانی و موعظه حسنه روش‌های سه‌گانه تبلیغ و دعوت اسلامی است که پیامبر(ص) و به تبع ایشان مؤمنان به کار می‌گیرند تا دیگران از مشرکان و کافران و حتی اهل کتاب را به حق و حقیقت اسلامی و شریعت آن دعوت کنند.جدال احسن زمانی تحقق می‌یابد که جدال بر علم و منطق و برهان استوار باشدو از هرگونه سخنان غیر علمی و بدون دلیل و برهان اجتناب شود. چنین مجادله‌ای با چنین آداب و روشی همان «جدال حق» است که در برابر جدال باطل قرار می‌گیرد.جدال حق باید بر پایه دانش علمی قطعی و برهان باشد؛ زیرا هر گونه سخن فاقد عنصر علم برهانی قطعی حتی اگر «ظنی» باشد نمی‌تواند مفید و سازنده باشد؛ زیرا از نظر قرآن ظن برای دریافت حق هیچ سودی ندارد.».از همین‌رو از مجادلات کورکورانه و غیر علمی نهی شده است؛ چرا که این شیوه جاهلانه و باطل است.اصولا انسان دارای برخی از خصوصیات خلقتی است که از جمله آنها مجادله‌گری است؛ این گرایش به مجادله‌گری تا جایی است که حتی هنگامه برپایی قیامت و غافلگیری آن با یکدیگر مجادله می‌کنند و دست از «خصومت» و جدال بر نمی‌دارند.مجادله به حق و مجادله احسن باید به هدف استیفای حق،تبلیغ دین و دعوت به آن یا از باب دلسوزی و دلنگرانی نسبت به مردم از سر شدت محبت و رحمت باشد؛ در حالی که مجادله‌گران به باطل، دنبال اهدافی چون حق‌ستیزی و گمراه‌سازی مردمان هستند.2.جدال باطل:از نظر قرآن، جدال باطل، مجادلاتی است که در هدف و روش بر پایه حق و حقانیت و ارزش‌های عقلی فطری و نقلی وحیانی نیست؛ زیرا هدف مجادله‌گر، نابودی حق به جای احیای حق است. مجادله‌گر تمام تلاش خویش را می‌کند تا باطل را زنده نگه دارد و حق را بمیراند و نابود کند.پس از نظر هدف و قصد، مجادله باطل برای نابودی حق انجام می‌شود و مجادله‌گر دنبال آن است که باطل را زنده نگه دارد. از نظر روشی نیز چون مجادله‌گر دنبال حق نیست، از هر روشی بهره می‌گیرد تا هدف باطل خویش را تحقق بخشد. از این رو از روش‌های باطل بهره می‌گیرد که از جمله آنها تمسخر طرف مقابل است؛ یعنی نه تنها علیه حق موضع‌گیری می‌کند، بلکه برای غلبه بر اهل حق تلاش می‌کند تا شخصیت اهل حق را مورد تاخت و تاز قرار داده و لگد مال کند. بنابراین، تمام تلاش خود را مصروف این معنا می‌کند تا با استهزاء نسبت به حق و اهل حق اهداف پلید خویش را تحقق بخشد.پس از نظر قرآن، هدف مجادله‌گران باطل، نابودی حق و ابطال آن به هر طریق و روشی است. این روشی است که در طول تاریخ کافران و مشرکان علیه پیامبران در پیش گرفتند تا با مجادلات باطل‌، حق را نابود کنند و باطل را زنده نگه دارند.(کهف، آیه 56)البته خدا این افراد را به سرانجام بد و عقوبتی الهی در دنیا و آخرت تهدید و انذار می‌کندتا گمان نکنند با مجادلات باطل و استفاده از روش‌های نادرست ضداخلاقی و ضد ارزشی چون تمسخر می‌توانند به هدف خویش برسند؛ چرا که هلاکت و نابودی، کیفر دنیوی برای چنین افرادی است.مجادله‌گران باطل دنبال فهم حق و حقیقت و ارزش‌های فطری نیستند، بلکه هدف آنان گمراه کردن مردم است.بنابراین، آنان هم از نظر هدف، هدف باطلی را مدنظر دارند، و هم از نظر روشی به راه حق نمی‌روند و دنبال راه‌های باطل برای اثبات باطل و ابطال حق هستند. از همین‌رو مجادلات جاهلانه و بی‌خردانه و غیر علمی آنان بر پایه تقلید و تعصب و سنت و آداب و رسوم نیاکان و امور خرافی و ظنی و مانند آنها است. آنان از نظر روان‌شناسی شخصیت نیز مردمانی متکبر و خرافه‌پرست و نیاکان‌پرست هستند.جدال حق یعنی جدال احسن، نه تنها جایز بلکه در شرایطی واجب است؛ زیرا برای دعوت به حق و تبلیغ دین لازم است تا از روش‌های گوناگونی چون حکمت برهانی و موعظه حسنه و جدال احسن بهره گرفته شود. بی‌گمان انجام واجب آثاری دارد که از جمله آنها دستیابی به مقام تقرب به خدا و بهشت و سعادت ابدی است.از نظر قرآن، کسی که با باطل مجادله می‌کند و حاضر نیست تسلیم حق شود و تن به آن بدهد، بلکه دنبال ابطال حق می‌رود، چنین شخصی در قیامت حسرت می‌خورد که چرا دوست صادق و راستگو و صمیمی نداشته که او را بیدار کند و از باطل جدا نماید.مجادله‌گران باطل باید بدانند که با تکبر و جباریت خویش کاری پیش نمی‌برند و قدرت و ثروتشان برای آنان امتیازی نمی‌شود، بلکه به جای آنکه به عزت برسند، گرفتار خواری و ذلت می‌شوند.بر اساس آموزه‌های قرآنی، مجادله به باطل اختصاص به کافران و مشرکان ندارد و ممکن است هر مسلمانی به دلایل ضعف ایمان و امور دیگر، گرفتار مجادله ناحق شود‌، هرچند حقیقت برایش آشکار و بیان شده باشد.به هر حال، انسان‌های مجادله‌گر به باطل، سرنوشت خوبی در دنیا و آخرت ندارند و بدبختی و رنج و خواری در دو سرا را به جان خویش می‌خرند و همه زحمات و تلاش‌هایشان نه تنها موجب ابطال حق نمی‌شود، بلکه حق در نهایت‌، خود را نشان می‌دهد و باطل رسوا و اهل باطل خوار و ذلیل شده و در دوزخ در حسرت و آتش سوزان گرفتار می‌شوند. خلیل منصوری