عوامل و آثار خوش خویی 1403/4/14
عوامل و آثار خوش خویی
حُسن خلق یا خوش خویی از مکارم اخلاقی است؛ یعنی انسانی که به تمامیت کمالی نزدیک شده باشد، چنان کریمانه با مردم مواجه می شود که او را به «خوشخویی» و حسن خلق می شناسند؛ زیرا در اوج تمامیت فضایل اخلاقی و رفتار ایثارگرانه هستند که حتی از حق مسلم خویش می گذرند و نه تنها بدی دیگران را نمی بینند و عفو و گذشت دارند، بلکه بدی را به نیکی پاسخ می دهند؛ چنان که رفتارهای معصومان(ع) نسبت به مخالفان خویش این گونه بوده است و آنان در قبال دشنام و بدگویی مخالفان، به آنان نیکی روا می داشتند. بنابراین، مومنان می بایست به پیروی و «تأسی» از معصومان (ع) این گونه عمل کنند و احسان عفو و احسان اکرامی را در پیش گیرند و از مصادیق اسمی «محسنین» شوند.«حسن خلق» چنان از اهمیت و ارزش برخوردار است که پیامبر(ص) مامور بدان می شود و حتی فرمان می یابد تا بندگان مومن را به آن چه دعوت کند که مصداق «احسن» در قول و فعل و گفتار و رفتار است. پس مومنان می بایست در گفتار و رفتار بیاموزند تا اخلاق خویش را به چنان درجه و مرتبتی برساند که مصداق «خلق عظیم» شوند که حسن خلق در تمامیت کمالی آن بروز می کند و شاکله وجودی مومنان می شود.بی گمان اهمیت و ارزش هر چیزی به آثاری آن چیز بستگی دارد؛ از همین روست که خدا برای بیان اهمیت هر چیزی به آثار آن می پردازد که شامل آثار رفتاری و پاداش های دنیوی و اخروی است.در اهمیت «حسن خلق» و «خوش خویی» همین بس که انسان را در زمره عبادالرحمن قرار می دهد(فرقان، آیه 63)؛ زیرا کسی که جزو عبادالرحمن قرار می گیرد، مظهر تجلیات رحمانی و رحیمی خدا می شود؛ زیرا این اسم الهی الرحمن که هم تراز «الله» است، زمانی در شخص تجلی می کند که «عبد» آن اسم شده باشد و این جز با تجلی صفات الهی با غلبه «رحمانی» تحقق نمی یابد. در آیات قرآنی برای عباد الرحمن صفات و ویژگی ها و آثار گفته شده که در سوره فرقان بیان شده است.هم چنین در اهمیت و ارزش خوش خویی می بایست به آثار اجتماعی آن توجه یافت؛ زیرا خوش خلقی از مهم ترین عوامل جذب مردم به سوی شخص است، چنان که با خوش خویی می توان دشمنی ها را به دوستی ریشه دار تبدیل کرد و شخصی که تا دیروز دشمن بود، به شخصی تبدیل کرد که دو عنصر «ولایت» و «حمیم» برایش ثابت خواهد بود.شکی نیست که ولایت میان افراد زمانی شکل می گیرد که از نظر عقیده و فکر و عمل چنان به هم نزدیک باشند که گویی هیچ گونه فاصلی میان آنان نیست. از آن جایی ریشه حسن خلق به خدا باز می گردد و او منشای هر کمالی از جمله کمال حسن خلق است، در حقیقت صاحب حسن خلق، تجلی اسمای کمالی الهی است. همین مظهریت موجب می شود که ولایت الهی که منشای هر ولایتی به عنوان کمال است، در شخص ظهور کند. این گونه است که رابطه ولایت میان دو شخص متاثر از ولایت الهی ایجاد می شود و آنان به عنوان «اولیاء الله» با هم مرتبط می شوند.حسن خلق حتی نسبت به دشمنان: «عدو» می تواند شرایط را چنان تبدیل کند که رابطه دشمنی به رابطه «ولی حمیم» تبدیل یابد.شیطان دنبال آنان است تا میان مردمان جدایی و دشمنی افکند و دلها را به جایی نزدیکی از هم دور کند. بنابراین، اگر انسان ها با هم بر اساس خوش خویی و گفتار و رفتار نیک عمل کنند، شیطان در رسیدن به مقاصد پلید خویش ناکام می ماند. پس از نظر قرآن، خوش خویی عامل مهم در شکست شیطان و ناکامی او در ایجاد دشمنی میان مردمان خواهد داشت.خوش خویی و حسن خلق حتی نسبت به دشمنان از مشرکان و کافران در شرایطی موجب می شود تا دست کم آنان را شرمنده کرده تا اگر نشود که آنان را به «ولی حمیم» تبدیل کرد، ولی دست کم می توان شرایط را به گونه ای در آورد که از اذیت و آزارهای آنان در امان ماند.کسانی به فضلیت اخلاقی خوش خویی دست می یابند و این کمال را دارا می شوند که تحت تاثیر رحمت الهی قرار گرفته و مظهر رحمت رحمانی الهی باشند، چنان که پیامبر(ص) متاثر از رحمت رحمانی الهی و قرار گیری در مقام و منزلت «رحمه للعالمین» توانسته به چنان سطح و اوجی از حسن خلق برسد که با همگان دور او جمع شده و متاثر از اخلاق او به دین اسلام رو آورند و پروانه وار دور او حلقه زنند. این در حالی است که اگر شخصی مظهر رحمت رحمانی الهی نباشد یا نشود، چنان رفتاری تند و خشن خواهد داشت که دیگران از پیرامون او می گریزند و به او روی خوش نشان نمی دهند.هم چنین از نظر قرآن، صبر و شکیبایی عامل دیگری است که انسان را به چنان کمال اخلاقی می رساند که بدی را با نیکی دفع کرده و دشمن را به «ولی حمیم» تبدیل می کند. پس از نظر قرآن، صبر یکی از مهم ترین کلیدواژه های ایجاد کمالی به نام فضلیت حسن خلق در انسان است؛ زیرا صابر کسی است که همه چیز را بر اساس مشیت حکیمانه و مقدرات الهی می بیند و تفسیر می کند و ابتلائات و مصیبت های گوناگون از جمله رفتار زشت و بد دیگران را به عنوان فتنه ای برای خود می شمارد که می بایست با صبر و استقامت به دور از جزع و فزع از آن بگذرد و به توکل به خدا به هدف مطلوب الهی برسد که وظیفه و تکلیف انسانی اوست.از مهم ترین شیوه ها و روش هایی که بیانگر حسن خلق است می توان به مواردی چون: «هر کسی کار خودش بار خودش؛ ، اعراض از لغو ، عدم توجه و اعتنا به گفتار و رفتارهای جاهل عقلی و سفیهان بی خرد، کنار آمدن با این افراد با «سلام» از جمله سلام خداحافظ و جدا شدن از ایشان و نیز اعلان سلامت و دوستی و صفا به جای مجادله و درگیری کلامی و بدنی،عفو و گذشت از گفتار و رفتار زشت و بد ایشان، اعتنا و ارزش بخشی به دیگران با مشورت خواهی، استغفار و آمرزش خواهی از خدا برای اشتباهات و خطاهای آنان، نرمی در گفتار و رفتار با آنان، پرهیز از غلظت قلبی، اظهار رحمت رحمانی الهی در گفتار و رفتارو نیز ایثار و اکرام به دیگران فراتر از عفو با نیکی و بخشیدن چیزهایی که آنان بدان نیاز دارند.از جمله روش ها و شیوه هایی که جزو مصادیق «حسن خلق» است، عدم مجادله با افراد در مسائل علمی و اعقتادی مگر با توجه به مقبولات آنان یا چیزی آنان نیز آن را «احسن» می دانند و نمی توانند مگر برتری آن باشند. در حقیقت توجه بخشی به فطرتی که افراد نمی توانند منکر آن باشند و همگان به عنوان مقبول آن را می شناسند و بدان گرایش دارند.اصولا مومنان که می خواهند حسن خلق خویش را به نمایش گذارند، می بایست برترین ها را بشناسد و به کار گیرند، به ویژه برترین ها و نیکوترین ها در گفتار را زیرا همه انسان در برابر «احسن» و برترین ها و نیکوترین ها که تجلیات روشن و بارز و آشکاری دارند نمی توانند مقاومت کرده و به انکار آن بپردازند؛ از همین روست که حتی کافران به شکلی مدعی اصول اخلاقی از عدالت و صداقت و امانت و مانند آنها هستند که فطرت آن را می شناسد و بدان گرایش داشته و بدان نیز دعوت و توصیه می کند. پس کسی که به مخالفت با «احسن» می پردازد خود را رسوا می سازد و نمی تواند مقاومت کند. پس بهره گیری از «احسن» همیشه می تواند کارساز و مفید باشد>آیت اللهخلیل منصوری