راه های مصونیت و رهایی از حزن 1403/5/10
راه های مصونیت و رهایی از حزن
انسان دارای حالات روانی متاثر از حوداث و رخدادهای بیرونی و واکنش احساسی و عاطفی بسیار متعدد و متنوع و بلکه متضاد و متناقض است. شادی و سرور، غم و غصه، حزن و فرح و مانند آنها برخی از حالات روانی است که در انسان ایجاد و به اشکال گوناگون ظهور و بروز می کند.حزن و فرح دو حالت روانی است که هیجان شدیدی را در شخص ایجاد کرده و او را از حالت تعادل روانی و رفتاری خارج می کند؛ از این رو، لازم است تا نسبت به آنها مهار و مدیریتی انجام شود تا انسان گرفتار این دو حالت هیجانی شدید نشود، بلکه بتواند آن را در سطح غم و سرور مهار و مدیریت کند. بنابراین، قرآن، راه هایی را برای مصونیت از حزن این هیجان شدید عاطفی و احساسی در جنبه منفی بیان کرده و برای رهایی از آن نیز درمان هایی را تجویز کرده است که دراین مطلب به آنها اشاره شده است.بی گمان یکی از راه های شناخت درستی و نادرستی حالتی از احوالات روانی نفس انسان، توجه به آثار و ظهور و بروز خارجی آن است. از نظر قرآن، حزن و فرح که دو حالات متناقض از حالات نفس است، حالات هیجانی بسیار شدید است که در هر دو سو رفتارهای خارج از تعادلی را در شخص حزین و فرحناک ایجاد می کند که اگر مهار و مدیریت نشود به خود و دیگران آسیب می رساند.به عنوان نمونه حالت درد چیزی نیست که من به اراده و اختیار آن را در خود ایجاد کنم؛ بلکه زمانی که آسیبی به بدن وارد می شود، بدن به طور فطری و خلقت الهی خویش، احساس درد را دارد و روان آدمی متاثر از آن می شود. آه و ناله کردن هنگام درد، را نمی توان جلوگیری کرد مگر آن که عامل درد را درمان کرد. وقتی دست آدمی جراحت پیدا می کند، و خون بیرون می زند، نظام خلقتی انسان همان گونه که برای مهار و مدیریت خونریزی اقداماتی را انجام می دهد، احساس درد را در روان ایجاد می کند و شخص متوجه نقطه جراحت شده و به دنبال بستن محل خونریزی و درمان آن می رود تا این گونه درد خویش را نیز درمان کند.هم چنین وقتی انسان ناگهان با عامل خطر مواجه می شود و خوف و ترس و خشیت به سراغ او می آید، حالات و رفتارهایی را از خود بروز می دهد که نشانه فطری و خلقتی است. جیغ کشیدن، فرار کردن، نهان و مخفی شدن، مچاله و جمع شدن بدن، خشک شدن آب دهان، سرخ شدن چهره، لرزش و اضطراب در بدن بلکه لرزش حتی در صدا، عرق کردن شدید، از دست رفتن مهار قوه ماکثه و ادرار کردن، بلکه حتی غائط کردن، گردش شدید چشمان و مانند آنها برخی از آثار و نشانه های خوف و خشیت از چیزی است. بنابراین، نمی توان گفت که شخص می بایست این ها مهار ومدیریت کند، بلکه واکنش فطری و خلقتی انسان در روان و بدن است.بر این اساس، وقتی ما از مهار و مدیریت یا درمان حالات نفسانی سخن می گویم که متاثر از عوامل و علل بیرونی است و واکنش های انسانی نفس و روان به شمار می رود، مراد و منظور آن است که تا می توانیم از تشدید آن جلوگیری کرده و نفس خویش را چنان به رشد و بالندگی برسانیم که کنش ها و واکنش های عاطفی و احساسی تا حدی مهار و مدیریت شده باشد.، چنین چیزی شدنی و دست یافتنی است؛ یعنی اگر ما نتوانیم به هنگامه غم از دست دادن فرزند، گریه خویش را مهار کنیم، ولی می توانیم از هیجان های شدید نفسانی هم چون جیغ و فریاد و جزع و فزع و لطمات شدید به خویش و دیگران یا اقدامات خطرناک چون خودکشی در اثر شدت افسردگی بر آمده از حزن شدید جلوگیری کنیم.همان گونه که فرح هیجانی شدید عاطفی است که انسان را از حالت تعادل رفتاری بیرون برده و به رقص و پایکوبی می آورد و شخص دچار بدمستی متاثر از شادی شدید می شود؛ هم چنین حزن هیجانی شدید عاطفی است که انسان را از حالت تعادل رفتاری بیرون برده و رفتارها و آثار خطرناکی را به دنبال می آورد که می بایست آن را مهار و مدیریت کرد، بلکه با اقدامات حتی نسبت به آن «مصونیت» یافت تا جایی که دیگر متاثر از عوامل بیرونی دچار حزن نشد.حالات عاطفی و احساسی «سرور و غم» دو حالت متعادل است؛ زیرا نفس در این حالات در استوا و اعتدال الهی و فطری خود باقی است و می تواند اعمال و رفتارهایی را بروز دهد که معقول و مقبول است؛ اما وقتی حالات های عاطفی و احساسی، فرح و حزن به او دست می آید، این حالات خروج از استوا و اعتدال فطری است و شخص کارها و رفتارهایی را از خود بروز می دهد که «غیر معقول و غیر مقبول» از نظر عقل فطری الهی و نقل وحیانی است. بنابراین، از نظر قرآن، چنین حالاتی از حزن و فرح، شرعی نیست؛ زیرا عقل فطری و نقل وحیانی آن را امضا و تایید نمی کند و انسان می بایست نفس خویش را چنان تزکیه و رشد دهد تا بتواند به هنگامه تاثر از عوامل شادی و غم، دچار حالات فرح و حزن نشود.معصومان(ع) می دانند که هر چیزی از خیر و شر به انسان می رسد بر اساس مشیت حکیمانه الهی است که در «ام الکتاب» به عنوان مقدرات الهی پیش از خلقت هر چیزی از سوی خدا نوشته و رقم خورده و تنها به دست خدا محو و اثبات می شود. بنابراین، آنان با آن که چنین چیزی را می دانند، هنگامه مواجه شدن خیری یا شری به طور فطری و خلقتی مسرور یا مغموم می شوند که برخی از آثار آن ها، اشک شادی یا اشک غم است؛ اما همین معصومان(ع) هرگز به هنگامه مواجه شدن با خیری یا شری، هرگز «فرح» و «حزن» ندارند؛ زیرا می دانند که نمی بایست از حالت متعادل خارج شد و تحت تاثیر خیر و شر حالات هیجانی شدیدی را بروز داد؛ زیر علم آنان به مشیت حکیمانه الهی آنان را به حالات متعادل می رساند و از ظهور و بروز حالات شدید هیجانی فرح و حزن باز می دارد. بر همین اساس است که پیامبران و به پیروی و تبعیت آنان مومنان، به سبب علم و ایمان به حقیقت «انا لله و انا الیه راجعون» و ملکیت مطلق خدا نسبت به همه هستی و رجعت هر چیزی به او، در مدار و محور «صبر» زندگی خویش را سامان می دهند در برابر مصیبت های شدید و از دست دادن های مال و زن و فرزند و دیگر عزیزان و چیزهای مهم در زندگی، صبر پیشه می گیرند و «جزع و فزع» نداشته و گرفتار «حزن» این حالت غم شدید نمی شوند.وقتی انسان به این سطح از علم و ایمان نرسد که مومنان حقیقی رسیده اند، در برابر مشکلات پیاپی و مصیبت های گوناگون و عوامل پیاپی «غم روی غم» باز از مدار و محور تعادل نفسانی خارج نشده و گرفتار حزن نمی شوند.، از آثار زیانبار «حزن» این حالت شدید هیجانی در نفس و روان انسانی، می توان به آرزوی مرگ، افشاری رازهای مگو، فرسایش جسم، کوری و نابینایی، هلاکت و مرگ و مانند آنها اشاره کرد.البته باید توجه داشت که پیامبران و مومنان همگی در یک سطح نیستند، بلکه درجات ایمانی افراد بسیار متفاوت است؛ از همین روست که در آیات قرآنی از شدت و ضعف ایمان و افزایش و کاهش آن سخن به میان آمده است. از نظر قرآن، پیامبران نیز دارای درجات متفاوت ایمانی و برخورداری از تفضلات و فضلیت های متفاوت هستند.همان گونه که رحمت کثیر و خیرات بسیار موجب «فرح» و بدمستی برخی از انسان «مختال و فخور» می شود، هم چنین مصیبت هایی موجب می شود تا گرفتار حزن شدید و «کفر و کفران» شوند و این گونه خود را به هلاکت اندازند.به سخن دیگر، ثروت و خیر بسیاری برخی را به این توهم و تخیل می افکند که احساس «استغنا» کرده و در فرحناکی خویش توهم می زنند که خدا آنان را اکرام داشته و هر کاری را می توانند بکنند و مواخذه در دنیا و آخرت نشوند؛ بنابراین راه اسراف و تبذیر را پیش می گیرند و راه طغیان علیه حدود الهی را بر می گزینند و این گونه خویش را به هلاکت و شقاوت ابدی می افکنند.اینان همان شیاطین جنی هستند که از هر روشی برای ایجاد حزن در مومنان بهره می گیرند و بر آن هستند تا با نجواهای خویش دل های مومنان را بشکنند و حزن را در دلهایشان ایجاد کنند؛ اما خدا مومنان را حفاظت و صیانت می کند و با نهی از هم نشینی با منافقان و کافران و متاثر شدن از نجواهای آنان، اجازه نمی دهد تا گرفتار حزن شوند؛ بلکه خدا با ارسال فرشتگان برای مومنان ثابت قدم هر گونه حزن نسبت به از دست رفته ها را می گیرد و اجازه نمی دهد تا خوفی نیز نسبت به آینده پیدا کنند.انسان می تواند کاری کند که هرگز گرفتار حزن این هیجان شدید منفی عاطفی نشود و از تعادل رفتاری و کرداری خارج نگردد. از نظر قرآن، اموری موجب می شود تا انسان هرچند گرفتار «غم» شود، ولی به حزن مبتلا نگردد. برخی از این امور عبارتند از : ایمان به خدا و آخرت و برتری مومنان،عمل صالح از جمله اقامه نماز و گرفتن روزه و دادن زکات و انفاقات مالی و مانند آنها، عبودیت الهی و قرارگیری در مقام عبادالله، ولایت الهی و قرارگیری در مقام اولیای الهی، توجه به مشیت و قضای الهی در داده ها و گرفته ها، توکل بر خدا، تقوای الهی، پیروی از هدایت های فطری و تشریعی الهی، تسلیم و انقیاد در برابر خدا، اصلاح خویش ، استقامت در راه خدا ، اخلاص ، احسان و قرارگیری در مقام محسنین و مانند آنهاانسان مومن نیز ممکن است در مرتبتی از ایمان هم چون مراتب اسلام، گرفتار حزن و اندوه شدید شود. برای درمان و رفع حزن می توان کارهایی را انجام داد که ناظر به ساحت عقاید و ساحت اعمال صالح است. به سخن دیگر، می بایست در ساحت عقل نظری و عقل عملی اقدامات انجام شود تا درمان بیماری حزن به عنوان یک بیماری خطرناک و کشنده انجام پذیرد.باید توجه داشت که از نظر قرآن، غم هر چند که حالتی فطری است و به سبب اسبابی رخ می دهد، ولی خدا دوست ندارد تا مومن حتی در دنیا به غم دچار شود، بلکه تلاش می کند تا آنان را از غم برهاندچه رسد که اجازه دهد که گرفتار حزن شوند.عوامل رفع و رهایی از حزن در دنیا و آخرت که شامل امور اعتقادی و رفتاری است، عبارتند از : آمرزش از سوی خدا غفور شکور، ایمان به قضا و قدر الهی در مصیبت ها و ابتلائات و شرور، امدادهای غیبی الهی در شرایط سخت، بشارت های الهی، تحقق وعده های الهی، ورود به بهشت و نجات از دوزخ ،ذکر تسبیح خدا،توجه به علو درجات مومنان نسبت به کافران، توجه به امدادهای غیبی الهی و پشتیبانی فرشتگان ، توجه به سنت های الهی در پیروزی و شکست، توجه به شنوایی و علم و آگاهی و بصیرت خدا نسبت به همه چیز،توجه به معاد و حسابرسی آن،استراحت و خواب مناسب، دعا و نیایش با خدا و یاری خواستن از او، قرار گیری تحت ولایت الهی، سجده و تسبیح در آن،نماز و مانند آنها.به هر حال، از نظر قرآن، حزن به عنوان یک هیجان شدید نفسانی و عاطفی و احساسی که انسان را از حالت تعادل و اعتدال خارج می سازد، می بایست تحت مهار و مدیریت در آید که روش هایی پیش گفته نه تنها درمان را بیان کرده بلکه راه مصونیت از آن را نیز تبیین نموده است. امید است کسی در دنیا گرفتار حزن و اندوه نشود که آثار و پیامدهای زیانبار دنیوی و اخروی آن موجب شقاوت و هلاکت ابدی است. آیت الله خلیل منصوری