مدیریت یعنی به جای قهر و حذف، به دنبال اصلاح و هدایت باشیم 1404/3/17
مدیریت یعنی به جای قهر و حذف، به دنبال اصلاح و هدایت باشیم
انسان بهطور فطری به خود و اوصاف نفسانی و افعال خود علاقهمند است؛ و از این سه به عنوان حریم شخصی خود دفاع میکند و لذا به آنچه خود میداند یا انجام میدهد، دلبستگی دارد و نسبت به آنچه نمیداند یا دیگران انجام میدهند، بیعلاقه و حتی معاند میشود.خدای سبحان دو سرمایه بزرگ به انسان عطا کرده است؛ یکی در عرصه علم، که بدیهیات را به صورت فطری در جان او نهاد و راه رسیدن از بدیهی به نظری را نیز به او آموخت: دیگری در حوزه عمل، با نهادن علاقه فطری به نیکی، عدالت و احسان: «تزکیه کنید و عمل صالح انجام دهید». اما اگر این سرمایهها با هدایت انبیا همراه نباشد، انسان تنها به نفس خود دل میبندد و از دیگران میگریزد.این دلبستگی به «خود» باعث میشود انسان به ویژگیهای نفس خود دلبندد و ویژگیهای دیگران را انکار کند؛ به افعال خود علاقه داشته باشد و افعال دیگران را نپذیرد. این جملهی امیرالمومنین خبری است که به داعی انشاء بیان شده است یعنی باید به حق دلبست نه به خود؛ باید به وصف حقانی وابسته بود نه به وصف خود؛ و باید به افعال الهیپسند علاقهمند بود، نه صرفاً افعال شخصی. کسی که از تفکر و هجرت علمی دوری کند، در همان سطح ابتدایی باقی خواهد ماند و نمیتواند حقیقت را از باطل، هدایت را از ضلالت و زشتی را از زیبایی تشخیص دهد.اگر کسی از معلومات بدیهی و اولیهای که خداوند در نهاد او قرار داده و با هدایت رهبران الهی تکمیل شده است، بهره ببرد و در مسیر هجرت قرار گیرد، باید بیاموزد که چه چیزی حق و چه چیزی باطل است؛ چه چیزی نیکو و چه چیزی زشت است؛ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید، این سرمایه در درون انسان نهفته است. بنابراین، «هجرت» تنها به معنای جابهجایی مکانی نیست، بلکه مهمتر از آن، هجرت در مکانت و جایگاه وجودی انسان است.اگر انسان با عقل و فطرت خود به استقبال آراء و افکار مختلف برود، میتواند حق را از باطل، نیکو را از زشت، و راه درست را از نادرست تشخیص دهد. پس از این شناخت، نوبت به جهاد میرسد؛ خواه جهاد علمی، فرهنگی و فکری باشد و خواه جهاد نظامی.خداوند سرمایههایی همچون نیروی غضب در وجود انسان قرار داده است. غضب از بهترین نعمتهای الهی است که اگر در مسیر الهی بهکار گرفته شود، جهاد و دفاع از حق را تأمین میکند.غضب بهمنزله شمشیری است که باید آن را برای باطلزدایی تیز کرد، کسی که شمشیر غضب را برای خدا تیز کند، توان مقابله با سرسختان باطل را خواهد داشت.انسان باید هم جهاد درونی داشته باشد و با رذائل اخلاقی و افعال ناپسند درون خود بجنگد، و هم در برابر متجاوزان به دین، مرز و بوم ایستادگی کند. اما اگر این سلاح الهی، کُند و بیاثر شود، در روز خطر توان دفاع نخواهد داشت.تیز کردن این سلاح نیازمند کارگاه تربیت و تزکیه است. نباید هر مخالفتی با دیدگاههای شخصی را معارضه با دین تلقی کرد و با او جهاد کرد، بلکه هر کس با دین مخالف است باید با او جهاد کرد و البته پیش از هرگونه مقابله با دشمن خارجی، انسان باید با دشمن درونی یعنی هوا و هوس خود بجنگد؛ چنانکه قرآن میفرماید «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»اگر کسی با هوسهای باطل درونی مبارزه کند، از دشمنان بیرونی واهمهای نخواهد داشت. در چنین شرایطی، غضب الهی وسیلهای برای دفاع از حقیقت و مبارزه با باطل خواهد بود.انسان اگر در مسیر علمآموزی از دشواریهای درسی یا سنگینی یک رشته علمی بترسد، در واقع این ترس بیش از خود دشواری است و باید با همت بلند و اعتماد به سرمایههای درونی خود، بر آن غلبه کرد.گاه دانشجو یا طلبهای از سنگینی یک کتاب یا سختی دروس شکایت دارد، اما باید بداند که با تلاش بیشتر و جدیت در درس و بحث، این هیبت علمی فرو میریزد و مسیر برای پیشرفت باز میشود. ترس از یک علم یا رشته، اگر بیش از خود آن علم باشد، مانع رشد و ترقی خواهد شد.خداوند شرح صدر و بلندنظری را دوست دارد، و کسی که با دید وسیع و نگاهی بلند وارد عرصه علم و مدیریت شود، به موفقیت خواهد رسید. همانگونه که در سیره پیامبر اکرم (ص) آمده است، افقهای وسیع برای کسانی گشوده میشود که از تحجیر و محدودهسازی ذهنی فاصله میگیرند و به سمت میدانهای باز اندیشه و تلاش گام برمیدارند.انسان اگر بخواهد مدیری موفق باشد، باید زود عصبانی نشود، برای هر اشتباهی افراد را تنبیه نکند، و در مقابل، افراد موفق و متعهد را تشویق کند. مدیریت اخلاقی یعنی تربیت و اصلاح، نه فقط اخراج و مجازات؛ باید به جای قهر و حذف، به دنبال اصلاح و هدایت باشیم.کسی که میخواهد جامعه را اصلاح کند، ابتدا باید درون خود را اصلاح کند. اگر قلب انسان پاک شود، تصمیمات او نیز از منبعی پاک خواهد جوشید و رأی درست، از دل درست بیرون میآید. همانطور که آب زلال از چشمه پاک میجوشد، رأی صحیح نیز از دل سالم و نیت خالص صادر میشود.اگر کسی بخواهد مدیر خوبی باشد، نباید برای هر اشتباهی دیگران را مجازات کند. زندگی سالم، دو سومش با زیرکی و درایت میگذرد و یک سومش با تغافل؛ یعنی باید گاهی خود را به ندیدن و نشنیدن بزند تا فضا آرام بماند و دیگران رشد کنند.همانطور که باید خطاکاران را با تدبیر اصلاح کرد، شایستگان نیز باید مورد تشویق قرار گیرند. اداره جامعه علمی بدون نگاه توأم با مهربانی، بزرگواری و تدبیر، ممکن نخواهد بود.گاهی از امام معصوم سؤال میشود که چگونه از رحلت پدرشان مطلع میشوند، در حالی که در سرزمینی دور هستند. پاسخ میدهند که ما حالتی از ذلت و خضوع شدید در پیشگاه خداوند احساس میکنیم که پیش از آن نداشتهایم؛ از این حالت میفهمیم که امام پیشین رحلت کرده است.این شناخت، گاه از طریق علم غیب و گاه از طریق شدت احساس معنوی است که در برابر ذات اقدس الهی به انسان دست میدهد. گاهی انسان در اثر ترس، خضوع یا حضور معنوی شدید، خود را بسیار کوچک و خداوند را بسیار بزرگ میبیند. این احساس، علامتی است بر قرب الهی.امام جواد(ع) میفرماید: آنگاه که چنین خضوعی در ما پدید میآید که پیش از آن نبود، میفهمیم که حادثهای بزرگ رخ داده است. این درک، ثمره پاکی، علم و قرب الهی است. آیتالله عبدالله جوادی آملی