زندگی پس از مرگ از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مرگ یکی از مخلوقات الهی است که فلسفه وجودی آن، انتقال دهنده نفس انسان از یک نشئه به نشئه دیگر است. بنابراین، مرگ هرگز به معنای «فوت» و نیستی نیست، بلکه به معنای «وفات» و گرفتن نفس به تمام کمال برای انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر است تا در شکل دیگری حیات و زندگی ادامه یابد.حیات و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون ادامه و استمرار می یابد که فهم و درک آن می تواند به زندگی انسان در زندگی دنیوی معنا و مفهومی دیگر بخشد تا جایی که اگر کسی معتقد به حقیقت مرگ بر اساس آموزه های وحیانی قرآن باشد، زندگی را در دنیا به گونه ای تجربه می کند که بسیار متفاوت با زندگی کافران نسبت به عالم غیب و زندگی در نشئات دیگر باشد.خالق هستی می توانست زندگی را بدون مرگ بیافریند؛ چنان که در نشئه آخرت این گونه است؛ زیرا حیات اخروی در بهشت بلکه حتی در دوزخ، حیاتی بدون مرگ است؛ زیرا حیات اخروی در دوزخ نیز فاقد مخلوقی به نام مرگ و موت است، بلکه حیات محض است به گونه ای که حتی در دوزخ شخص مرگ را تجربه نمی کند، بلکه با ورود انسان به بهشت و دوزخ دیگر خبری از مرگ نخواهد بود.بنابراین، وجود مخلوقی دیگر به نام «موت» و مرگ در کنار «حیات» و زندگی در دو نشئه دنیا و برزخ و حتی قیامت پیش از ورود به بهشت و دوزخ، نمی تواند بی حکمت و فلسفه باشد، خلقت ترکیبی زندگی و مرگ، به ویژه در نشئه دنیا برای آن است تا انسان در شرایط «ابتلاء» قرار گیرد و معلوم شود تا چه کسی نیکوتر عمل می کند.مرگ همانند زندگی یکی از مخلوقات الهی است: و هدف از چنین ترکیبی برای ایجاد شرایطی برای ابتلاء است تا هر کسی در چنین شرایطی مشخص دارد که چگونه عمل می کند. پس اگر نیکو عمل کند پاداش آن را در نشئه دیگری به نام آخرت می گیرد که بهشت جاودان با نعمت های «خیر» و «ابقی» آن است که باقی و برقرار است و مرگی نیست و اگر بد عمل کند، در دوزخ مجازات می شود تا جایی که خواهان مرگ از شدت عذاب می شود، ولی هرگز مرگی به معنای «فوت» و پایان نیست که دیگر رنجی را تجربه کند.شگفت این که از نظر قرآن، کافران که معتقد به آخرت و زندگی پس از مرگ نیستند، و مرگ را «فوت» و نیستی می دانند، در آخرت با آن که تجربه مرگ را داشته و دانسته اند که مرگ به معنای فوت نیست، بلکه وفات است، با این همه خواهان «موت» به همان معنای «فوت» در قالب «لقیض علینا» می شوند تا نیست و نابود شوند و دیگر عذابی نداشته باشند؛ زیرا توهمات دنیوی آنان جز ملکه نفس آنها شده و ایشان را رها نمی کند، در حالی که دیگر در نشئه آخرت، «موت» و انتقال یا «قضا» به معنای فوت و نیستی نیست که دیگر امر تمام شودبلکه هر کسی در همان حال خودش «مکث» خواهد داشت و دیگر آن تکاملی که در دنیا جریان دارد، در آخرت جریان نخواهد داشت هر چند که تکامل های دیگری در جریان است؛ زیرا برخی از اهل دوزخ پس از پاکسازی حتی به بهشت در می آیند، چنان که برای مومنان گناهکار گفته شده است.کسانی که در دنیا بر خلاف فلسفه الهی «عمل صالح» و نیکی را انجام نداده باشند، وقتی می میرند، دچار حسرت می شوند که زمان عمل صالح را از دست داده و بر خلاف فلسفه زندگی در دنیا عمل کرده اند. چنین کسانی خواهان بازگشت به دنیا برای جبران مافات می شوند تا چیزی که از دست داده را به دست آورند، اما چنین امکانی برای بازگشت نیست.خوف و ترس از مرگ می تواند به سبب عدم استمرار زندگی و حیات به شکل دیگر در نشئات دیگر باشد یا به سبب فقدان عمل صالح در زندگی دنیوی؛ زیرا کسی که ایمان به آخرت و عمل صالح داشته باشد، هیچ خوف و ترسی از مرگ نخواهد داشت. پس کسی که از مرگ می ترسد ترس او نمی تواند جز به سبب عدم ایمان به آخرت یا به سبب عدم عمل صالح باشد. در حقیقت مدعی ایمان هرگز از مرگ نمی ترسد؛ به ویژه که دنبال عمل صالح رفته و برای آن تلاش کرده باشد.افراد گریزان از مرگ شامل کافران، مناققان و بیماردلان و مدعیان ایمان بی عمل صالح هستند که دوست دارند که زندگی دنیوی جاودانه داشته باشند.هیچ کسی از مرگ نمی تواند بگریزد، بلکه خدا به اشکال گوناگون وقتی زمان مرگ برسد بی هیچ تقدیم و تاخیری نفس را می گیرد و به سرای دیگر از برزخ و آخرت منتقل می کند. پس وقتی مرگ برسد ملک الموت و فرشتگان کارگزار به عوامل و اسباب ظاهری چون تندباد، غیظ، زلزله و زمین لرزه،سنگ های گلین، صاعقه، صیحه، غرق شدن در آب، فرو رفتن در زمین و مانند آنها بهره می گیرند تا چنین امری اتفاق می افتد.البته مرگ مومنان با غیر مومنان متفاوت است؛ زیرا اگر برای مومنان به آسانی بوییدن گلی است چنان که در روایات است، اما برای مجرمان همراه با شکنجه و زدن صورت ها و پس آنها و چشاندن آتش سوزان است.پس اگر مرگ برای هر صاحب «نفس» از جن و انسان و غیر آنان است؛ چنان که برای ابلیس، پیامبران،الاغ و حیوانات و هر کسی دیگر باشد، اما این مرگ یکسان نیست، بلکه برای برخی آسان و برای برخی دیگر سخت همراه با شکنجه است.هم چنین از نظر قرآن، برای پاکان، مرگ طیب با سلام همراه است که مرگ آسان همراه با نشاط، بدون حزن و خوف است به طوری که برخی از آنان فقط یک مرگ آن نیز مرگ از دنیا به سرای آخرت را تجربه می کنند و در نشئات دیگر حتی برزخ و قیامت مرگی را تجربه نخواهد کرد؛ زیرا مستقیم به بهشت هستندچنین چیزی برای مخصلین به فتح لام و متقین قطعی است، اما ظالمان، مستکبران، کافران و مجرمان چند نه تنها چند مرگ را تجربه می کنند که شامل تجربه مرگ از دنیا به برزخ و از برزخ به قیامت،بلکه تجربیات سختی از مرگ خواهند داشت که همراه شکنجه های سکرات و غمرات مرگ است.مرگ بر اساس «مشیت»و «اجل» خواهد بود. این بدان معناست مرگ زمان مشخص و معین دارد که از آن به «اجل مسمی» یاد می شود. البته این اجل مسمی برای انسان مشخص نیست، از همین روست که مرگ می تواند در کودکی، یا مرگ زودرس یا میان سالی یا کهنسالی باشد. پس ضمانتی نیست که انسان تا کهنسالی زندگی کند و بتواند عمل نیک و صالح را هر زمانی انجام دهد. خلیل منصوری