زندگی پس از مرگ از نظر قرآن 1404/6/6

زندگی پس از مرگ از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مرگ یکی از مخلوقات الهی است که فلسفه وجودی آن، انتقال دهنده نفس انسان از یک نشئه به نشئه دیگر است. بنابراین، مرگ هرگز به معنای «فوت» و نیستی نیست، بلکه به معنای «وفات» و گرفتن نفس به تمام کمال برای انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر است تا در شکل دیگری حیات و زندگی ادامه یابد.حیات و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون ادامه و استمرار می یابد که فهم و درک آن می تواند به زندگی انسان در زندگی دنیوی معنا و مفهومی دیگر بخشد تا جایی که اگر کسی معتقد به حقیقت مرگ بر اساس آموزه های وحیانی قرآن باشد، زندگی را در دنیا به گونه ای تجربه می کند که بسیار متفاوت با زندگی کافران نسبت به عالم غیب و زندگی در نشئات دیگر باشد

ادامه نوشته

مرگ و زندگی از نظر قرآن 1404/3/18

مرگ و زندگی از نظر قرآن

مرگ و زندگی از مهم ترین موضوعات و مسایل انسان است تا جایی که می توان گفت که دغدغه هر انسانی است. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن به اشکال گوناگون به مساله مرگ و زندگی اشاره کرده و ابعاد گوناگون آن را تبیین کرده است.توجه به مساله مرگ می تواند به فهم زندگی کمک کند؛ زیرا بر اساس روش معرفت اضداد می توان درک درستی از هر دو به دست آورد.مرگ و حیات هر دو از مخلوقات الهی است. این بدان معناست مرگ نقیض زندگی نیست؛ چنان که درباره وجود و عدم گفته می شود، بلکه مرگ خود نوعی امر وجودی است که البته با حقیقت حیات فرق دارد. پس همان گونه که خدا حیات را آفریده، موت و مرگ را نیز آفریده است. نور و ظلمت نیز این گونه است؛ زیرا هر دو مجعول الهی است. بر این اساس از نظر آموزه های قرآنی، نسبت حیات و موت و نیز نور و ظلمت، همانند وجود و عدم وجود نیست که از مصادیق نقضیین است، بلکه از مصادیق ضدین است.

ادامه نوشته

حقیقت مرگ و زندگی در قرآن   1403/8/22

حقیقت مرگ و زندگی در قرآن

مرگ و زندگی از مهم‌ترین موضوعات و مسائل انسان است تا جایی که می‌توان گفت که دغدغه هر انسانی است. از همین رو قرآن به اشکال گوناگون به مسئله مرگ و زندگی اشاره و ابعاد گوناگون آن را تبیین کرده است.توجه به مسئله مرگ می‌تواند به فهم زندگی کمک کند؛ زیرا بر اساس روش معرفت اضداد می‌توان درک درستی از هر دو به دست آورد.مرگ و حیات هر دو از مخلوقات الهی است. این بدان معناست مرگ نقیض زندگی نیست؛ چنان‌که درباره وجود و عدم گفته می‌شود، بلکه مرگ خود نوعی امر وجودی است که البته با حقیقت حیات فرق دارد. پس همان گونه که خدا حیات را آفریده، موت و مرگ را نیز آفریده است. نور و ظلمت نیز این‌گونه است؛

ادامه نوشته

ترس مومن تا دم مرگ    1402/12/1

ترس مومن تا دم مرگ

یکی از دوستان می گفت: «مرد خوب، مرد مرده است؛ زن خوب، زن مرده است.» در توضیح این جمله می گفت: اگر بگویید فلان مرد یا فلان زن خوب است، من حرف شما را قبول می کنم؛ زیرا این را از حسن ظن و خوش گمانی می دانم، اما تا زمانی که مرد و زنی به سلامت و عاقبت به خیری از این دنیا نرفته اند، هماره در خطر هستند؛ چنان که در روایت نیز است: مخلصین نیز در خطر بزرگی هستند»؛ زیرا شیطان حتی دم مرگ و حالت احتضار نیز نومید ازاین نیست که شخص را گمراه کند و اجازه ندهد تا با ذکر «لا اله الا الله» از دنیا برود.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومن در حالتی میان «خوف و رجا» یا «خوف و طمع» است؛ زیرا همان اندازه که امید دارد نجات یابد به همان میزان ازهلاکت به کفر هراسان و ترسان است.

ادامه نوشته

ترس مومن تا دم مرگ  1402/7/16

ترس مومن تا دم مرگ

یکی از دوستان می گفت: «مرد خوب، مرد مرده است؛ زن خوب، زن مرده است.» در توضیح این جمله می گفت: اگر بگویید فلان مرد یا فلان زن خوب است، من حرف شما را قبول می کنم؛ زیرا این را از حسن ظن و خوش گمانی می دانم، اما تا زمانی که مرد و زنی به سلامت و عاقبت به خیری از این دنیا نرفته اند، هماره در خطر هستند؛ چنان که در روایت نیز است: مخلصین نیز در خطر بزرگی هستند»؛ زیرا شیطان حتی دم مرگ و حالت احتضار نیز نومید ازاین نیست که شخص را گمراه کند و اجازه ندهد تا با ذکر «لا اله الا الله» از دنیا برود.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومن در حالتی میان «خوف و رجا» یا «خوف و طمع» است؛ زیرا همان اندازه که امید دارد نجات یابد به همان میزان ازهلاکت به کفر هراسان و ترسان است.

ادامه نوشته

حیات پس از مرگ  1402/6/19

حیات پس از مرگ

زیبایی دنیابه زیبایی ارتباط تو باخداوند است پس اگر زندگی"نیکی"می خواهی؛همانگونه که پروردگارت میخواهد آنرا سپری کن! بر«انجام عبادات»صبرکن!- بر«دوری ازمحرمات» صبرکن!-بر«مصیبت ها ومشکلات»صبرکن! -تا دربهشت این آوا رابشنوی: {سَلَامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّار}-شر وبدی گام به گام پیش می‌رود؛بنابراین هرگاه برهنگی درجامعه‌ای رواج یابد،فحشا درنسل بعدعادی خواهد شد الله متعال درآغاز می‌فرماید: ای فرزندان آدم زنهار تاشیطان شما رابه فتنه نیندازد چنانڪه پدر و مادرشما را ازبهشت بیرون راند ولباسشان را از ایشان برڪند) و درادامه می‌فرماید: وچون ڪار زشتی ڪنندمی‌گویند پدران خود را برآن یافتیم) شیخ عبدالعزیزطریفی” وعده بهشت“خواندن نمازصبح»ورودی:رایگان»مزایای آن:*خوشنودی الله - رضایت از قلب - کلید بهشت - زندگی مرفه و شاد شرکت‌کنندگان:0الی10نفر هشداری برای جهنم“کنسرت زنده»ورودی:۵۰۰هزار تومان»مزایا: شرکت‌کنندگان:5 هزار نفر»نکته ای بسیارمهم!«اغلب کارهایی که باعث میشوند انسان به جهنم برود،پولی و اغلب کارهایی که باعث میشوند،به بهشت برود رایگان هستند»عاقلان را اشاره ای کافیست

ادامه نوشته

چرا از مرگ می‌ترسیم؟  1402/6/2

چرا از مرگ می‌ترسیم؟

قرآن می‌فرماید هر چیزی که در زمین است، فانی است: همه آنان که روی این زمین هستند، فانی می‌شوند و ذات پروردگار صاحب جلال و عظمت توست كه باقى مى‌ماند. فنا علاوه‌بر معنی نابودی به معنی حیاط و محوطه خانه است و به قرارگیری تحت سایه چیزی فنا می‌گویند؛ همانند فنای خانه که به پیرامون دیوار خانه گفته می‌شود و مردم در سایه آن رفت و آمد می‌کنند یا می‌نشینند.هر انسانی که روح الهی در مراتب تنزل به او دمیده شده، دارای روحی است که از آن به روح نباتی، روح حیوانی، روح انسانی و مانند آن یاد می‌شود. البته از آن‌جا که روح از عالم امر است و نه عالم خلق؛ مجرد است و چیزی که از آن در مخلوقی دمیده می‌شود تا به آن مخلوق حقیقت حیات را ببخشد

ادامه نوشته

مرگ و عذاب پس از اتمام حجت 1401/11/24

مرگ و عذاب پس از اتمام حجت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا هرگز کسی را بدون اتمام حجت عذاب نمی کند یا مرگش را پیش نمی اندازد؛ زیرا بدون اتمام حجت، هر کسی می تواند احتجاج کند که اگر می دانستم هرگز چنین و چنان نمی کردم. پس اتمام حجت به معنای گرفتن هر گونه عذر و بهانه است.هم چنین از نظر قرآن، حجت های الهی چنان بیّن و روشن است که شخص حتی بیماردل و گرفتار قساوت قلب نیز نمی تواند بگوید که نمی دانست و نفهمید؛ چرا که حجت های الهی به تعبیری چنان است که «خرفهم» می کند و افرادی در کم ترین سطح از فهم نیز به حقیقت چنان می رسند که دیگر جایی برای توجیه و بهانه و «نمی دانستم و نفهمیدم» نیست؛

ادامه نوشته

نگاه به مرگ از زبان امیرالمومنین علیه السلام   1401/8/13

نگاه به مرگ از زبان امیرالمومنین علیه السلام

یکی از مباحث جدی در نهج البلاغه، مسأله مرگ و مرگ‌باوری است. رویکرد کلی نهج البلاغه به مقولۀ مرگ، بیشتر، اخلاقی است. حضرت در جای جای این کتاب شریف (حدود 80 بار) به توصیف دقیق پدیدۀ مرگ، ابعاد و اضلاع ناشناختۀ آن پرداخته، غفلت از مرگ را مایۀ حسرت و خسران ابدی دانسته و همگان را سفارش می‌کند به مرگ‌اندیشی و مرگ‌باوری. اَشکال سه‌گانه تفکر درباره پدیده مرگقبل از هر چیز، لازم است ابتدا مقدمه‌ای در باب مرگ‌اندیشی و تفاوتش با دیگر مفاهیم مشتبه طرح کنیم.تفکر درباره مرگ، وجوه و اشکال چندگانه ای دارد از جمله:یک. مرگ‌هراسی:ترس از مرگ در بیشتر انسان‌ها وجود دارد. در مادی‌گراها بیشتر. چراکه در این بینش، مرگ، قانون طبیعت و نتیجه به تحلیل رفتن قوای جسمانی است. آنها معتقدند مرگ، دروغی بزرگ است که همیشه راست در می‌آید.دو. مرگ‌آگاهی

ادامه نوشته

نقش اسباب در مرگ و زندگی  1400/7/8

نقش اسباب در مرگ و زندگی                   

تعالیم قرآن صراحت دارد که مرگ و زندگی دست خداست؛ بنابراین، اسباب طولی چون بیماری، جراحت به اعضای حساس بدن از سر و قلب، سیل، زلزله، جنگ و بیماری و مانند آنها علت مرگ نیستند؛ چنانکه کشت و زراعت یا لقاح جنسی علت زندگی نیست؛ بلکه اینها همه اسباب الهی است که بر اساس مشیت و اراده الهی عمل می‌کند؛ بر این اساس، ممکن است اسباب به سبب عدم تعلق مشیت و اراده الهی به مرگ کسی، موجب مرگ نشود؛ و چیزی که به ظاهر اسباب حیات است، مانند آب و هوا، موجب مرگ کسی شود.

ادامه نوشته

زندگی و مرگ در ساحت دم و بازدم  1400/7/7

زندگی و مرگ در ساحت دم و بازدم                  

از نظر آموزه های قرآنی، زندگی و مرگ انسان، بلکه همه هستی، چیزی جز دو نفخ و دمیدن نیست؛ این گونه است که دم و بازدم نَفَس های آدمی آمیزه ای از حیات و ممات یا همان مرگ و زندگی است. ارتباط تنگاتنگ بلکه پیوند تلازمی میان، ریح یا همان باد با روح از یک سو،‌ و نَفَس با نفس و روان آدمی که در کالبد جسمانی در عوالم دنیوی و برزخی و اخروی و نشئات آن قرار می گیرد، این حقیقت را آشکار می سازد که زندگی انسان با همه پیچیدگی و توانمندی و ظرفیت خلیفه الله، تا چه اندازه آسان و ساده است تا جایی که با دمی می آید و با بی دمی می رود، اگر بازدمی نباشد؛

ادامه نوشته

شرایط روح پس از مرگ چگونه است؟    98/5/6

شرایط روح پس از مرگ چگونه است؟             

فکر کردن به دنیای بعد از مرگ، آشنا شدن با جهانی که قرار است تا ابد در آن زندگی کنیم و پرداختن به موضوعات و لوازم موردنیاز در آن جهان، اگر از مسیر صحیح و با منطق علمی و دینی انجام شود، نه‌تنها موجب کسالت و دلخوری نمی‌شود بلکه زمینه نشاط و شادابی برای تلاش بیشتر در زندگی دنیا فراهم کرده و سبک زندگی دنیای ما را منطبق بر اهداف اخروی تنظیم می‌کند. شاید بر همین اساس است که در روایت‌های دینی تأکید شده که «هر کسی که زیاد از مرگ یاد کند، عمر طولانی‌تری خواهد داشت.» چراکه یاد مرگ، فعالیت و نشاطی با خود همراه دارد که انسان مؤمن را هدفمند کرده و زندگی او را با اهداف پایدار اخروی برنامه‌ریزی می‌کند.اختیار نامحدود و نعمت‌های محدود از ابزار و وسایل این دنیاست تا امکان آزمایش و امتحان در قابل خوشی‌ها، راحتی‌ها، سختی و گرفتاری‌ها مهیا باشد.

ادامه نوشته

علل و عوامل نگرانی از مرگ   98/5/3

علل و عوامل نگرانی از مرگ                    

یکی از عوامل مهم اضطراب و نگرانی انسان، مرگ است. هرگاه انسان به یاد آن می افتد به خود می لرزد؛ زیرا مرگ، لحظه وداع با همه چیز و لحظه پایان زندگی است. مرگ لحظه بیگانگی ابدی و جدایی مطلق از این جهان، و تجزیه و بازگشت مواد ترکیبی بدنِ انسان به عالم طبیعت است.پس از مرگ، وجودِ تکامل یافته ما، مغز توانا و افکار درخشان ما، عواطفِ عالی و احساسات گرم و سوزان ما که هم چون حباب های زیبایی، روی دریای زندگی می لغزند و پیش می روند و رنگین کمان خورشیدِ هستی را روی خود ترسیم می کنند، همه و همه محو و نابود می گردند. پس از آن، چه می ماند؟ هیچ، آری، هیچ. فقط مشتی خاک و گازهای پراکنده در فضا!.انسان در آستانه مرگ، بسان بازرگانی است که در برابر چشمش تمام سرمایه اش را آتش می زنند و سپس خود او هم در کام آتش ها می سوزد.با این بینش است که اکثر مردم از نام مرگ می ترسند و از مظاهر آن می گریزند، از نام گورستان متنفرند، و با زرق و برق دادن به قبرها می کوشند ماهیتِ اصلی آن را به فراموشی بسپارند.

ادامه نوشته

اسراری از عالم عجیب مرگ   97/12/4

سبک زندگی         

اسراری از عالم عجیب مرگ :چشم انسان بین نور ماورای بنفش و مادون قرمز را فقط می‌تواند ببیند؛ چنانچه اشعه ایکس وجود دارد ولی به چشم دیده نمی‌شود؛ پس اجنه در طیف نوری خاصی هستند که با چشم ما دیده نمی‌شوند در حالی که وجود دارند و کسانی که اجنه را می‌بینند در اصل چشم‌شان قدرت دیدن این نورهای فرکانس مختلف را دارد.

 گوش انسان هم فقط صوت‌هایی بین فرکانس 20 الی 20 هزار را می‌توانند بشنود؛ یعنی صدای تسبیح درختان و گیاهان در فرکانس پایینی برای شنیدن انسان است و یا صدای ناله‌ی ارواحِ گنهکارِ برزخی در قبرستان، در فرکانسی ضعیف برای شنیدن ما خلق شده‌اند.

ادامه نوشته

بهترین مردن چه مرگی است؟   97/7/15

بهترین مردن چه مرگی است؟:شهید شخصی است که آگاهی بیشتری نسبت به دیگران دارد و این عنوان را برای افراد بسیاری می‌­توان استفاده نمود که صد البته درجات آن متفاوت است؛ مانند واژه "نور" که در درجات مختلف، هم قابل استفاده برای ذات مقدس خداوند است و هم ...شهادت مرگ تاجرانه است، مرگ حسابگرانه است؛ کسی که در راه خدا شهید می‌شود، در واقع بهترین حسابگری را می‌کند، چون این [جان] که ماندنی نیست. آن‌ که جانش را در راه خدا از دست می‌دهد، در روایات داریم که هنوز از این نَشئه خارج نشده، علائم رحمت الهی را مشاهده می‌کنددر بیان قرآن کریم کسی که آماده شود از با ارزش ترین موجودی خود یعنی جانش در مسیر خداوند بگذرد ارزش و جایگاه برجسته ای دارد به طوری که خداوند این حرکت را قدر دانسته و به این افراد تفضّل ویژه‌ای می کند و پاداش آنها را که شهادت است به آنها نقد می دهد، بنابراین ارزش و اعتبارشان می شود چند برابر: جان هر انسانی، سرمایه ای است که به‌ هر حال خواهی نخواهی از بین خواهد رفت؛ یعنی هیچ‌کس نیست که این جان و عمرش را بتواند نگه دارد؛ به شکل‌های مختلفی گرفته خواهد شد؛ یکی با تصادف، یکی بیماری، یکی هم طی یک معامله تاجرانه به نام "شهادت" عمر خود را از دست می‌دهد. شهید هر شخصی است که آگاهی بیشتری نسبت به دیگران دارد و این عنوان را برای افراد بسیاری می­‌توان استفاده نمود که صد البته درجات آن متفاوت است؛ مانند واژه "نور" که در درجات مختلف، هم قابل استفاده برای ذات مقدس خداوند است  و هم می توان آن را در ماه و خورشید و ... بکار گرفت، حتی استعمال آن برای پرتو اندکی از شمع نیز دروغ و کذب نخواهد بود، اما این کجا و آن کجا!به تعبیر دکتر شریعتی کلمه "شهید" به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهی‌دهنده و خبردهنده راستین و امین و هم چنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود، 

ادامه نوشته

چرا مرگ سکرات دارد؟  97/7/13

چرا مرگ سکرات دارد؟/ تأثیرات ذکر "بسم الله الرحمن الرحیم":یکی از موضوعاتی که راه گریزی برای فرار از آن نبوده و دیر یا زود همگان با او مواجه می‌شوند، مرگ است. البته مرگ در اعتقادات ما مسلمانان مخصوصاً مذهب تشیع، پلی است بین دنیا و آخرت که در آن لحظه انسان باید تمام پیوندهای خود را با جهانی که سالیان دراز با آن خو گرفته بود، قطع کند و در عالمی گام بگذارد که برای او کاملاً تازه و اسرارآمیز است.در لحظه وقوعِ این انتقال چشم حقیقی انسان باز می‌شود و اسراری را مشاهده می‌کند که قبل از آن لمس نکرده بود؛ بی‌ثباتی جهان مادی که عمرش را در راه خدمت به آن صرف کرده می‌بیند و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده می‌کند، در این لحظه است که وحشت تمام وجود او را فرا می‌گیرد؛ وحشتی ناشی از تنهایی و بی کسی. از اینکه با تن و وجودی که سالیان سال خو گرفته، باید خداحافظی کند و هر آنچه دارد را بگذارد و برود. و این گونه است که گفته می‌شود این حالت انتقال برای هیچ کس، آسان نیست؛ چراکه روح سالیان دراز با این تن، خو گرفته و پیوند داشته است. لذا وقتی از امام صادق (ع) می‌پرسند که چرا روح هنگامی که از بدن خارج می‌شود، احساس ناراحتی می‌کند، ایشان می‌فرمایند: «زیرا بدن با آن خو گرفته و رشد کرده است.»از این نکته نباید غافل شد که میزان سکرات و دردناکی لحظات جدایی برای همه یکسان نیست؛ مسلماً آنها که علایق خاصی به دنیا دارند، انتقالشان از آن بسیار سخت‌تر است و نیز کسانی که مرتکب گناهان بیشتری شده‌اند سکرات موت برای آنها شدیدتر است، لذا هرچه انسان دلبستگی کمتری به دنیا داشته باشد و خود را بیشتر و بهتر برای سفر آخرت آماده کرده باشد، سکرات موت برایش راحت‌تر خواهد بود.

در یکی از خطبه‌های نهج البلاغه، «سکرات مرگ»، این‌گونه توصیف شده است: «در سکرات مرگ، سستی و ضعف سراپای انسان را می‌گیرد و رنگ رخسار او تغییر می‌کند. در ابتدا زبانش از گفتار باز می‌ماند، ولی چشم و گوش و اندیشه او هنوز از کار نیفتاده‌اند. او درباره دنیا و اموالش با حسرت می‌اندیشد و پشیمان می‌شود. سپس مرگ بر او چیره‌تر می‌شود و گوش او نیز از کار می‌افتد؛ نه سخن می‌گوید و نه صدایی می‌شنود، چشمانش در حدقه چرخ می‌زند و چهره اطرافیان و حرکت لب‌های آنان را می‌بیند ولی صدایشان را نمی‌شنود. پس از مدتی، سایه مرگ چشمان او را نیز فرا می‌گیرد و جان از بدنش خارج می‌گردد.»در روایتی داریم از نبی اکرم (ص) می‌فرماید: «هر کس که علی را دوست داشته باشد خداوند بر او سکرات موت را آسان می‌کند.»

ادامه نوشته

چرا با مرگ عزیزان صبرمان سنجیده می شود؟    97/4/18

چرا با مرگ عزیزان صبرمان سنجیده می شود؟                 

بعد از هر حادثه ی طبیعی مانند زلزله وقتی می بینم که تعدادی از انسان ها جانشان را از دست می دهند و بچه ها بی پدر و مادر می شوند و یا مادرها و پدرهای زیادی در غم از دست دادن فرزندانشان غمگین و سوگواری می کنند به فکر فرو می روم که پس مهر و محبت خداوندی چه شده است؟ انسان برای رسیدن به كمال آفریده شده است و خداوند متعال راه رسیدن به كمال را با گذار از دل بازار این دنیا و عالم طبیعت و ماده قرار داده است. در این دنیا سنت ها و قوانینی حاكم بوده و به اجرا گذارده می شود كه هر یک از زاویه و منظری خاص، می تواند حاوی اسرار و برای حكمتی باشد.به عنوان مثال، همین واقعه زمین لرزه کرمانشاه را می توان را از چند زاویه مورد بررسی قرار داد:1. از زاویه دید كسانی كه در این واقعه جان خود را از دست داده اند، مى تواند بطور كلی و در ابتدا برای همه آنها حاكی از رحمت و عنایت الهی باشد، چرا كه آنها به دیدار حق شتافتند و به لقای پروردگار خود رسیدند، و در آنجا روزی خور فضل و عنایت الهی هستند. این ماییم كه در این فراق و دوری مى سوزیم، و در حقیقت می بایست برای خود بگرییم، و نه برای آنها كه رفتند و در سایه لطف و لقای حق آرمیدند.

ادامه نوشته

نسان در هنگام مرگ چه می بیند؟/ چه کنیم بدعاقبت نشویم؟     97/4/15

انسان در هنگام مرگ چه می بیند؟/ چه کنیم بدعاقبت نشویم؟       

* هنگامه جان دادن :زمـان جـان دادن ، از دشـوارتـريـن لحظات زندگى انسان است . جدا شدن از همه آن چيزهايى كه انـسـان بـا آنها انس و علاقه داشته و سفر به دنيايى ناشناخته ، آنهم با كوله بارى سنگين از اعمال خوب و بد و سرانجامى نامعلوم !آن گـاه كـه غـبـار مـرگ رخ مـى نمايد و بر رخسار آدمى نمودار مى شود فروغ زندگى از نگاه انـسـان رخـت بـر مى بندد، نفس به شماره مى افتد، تپش قلب به كندى مى گرايد، اضطراب، تـرس و واهـمـه عجيبى سراسر وجود انسان را فرا مى گيرد، اندك اندك حرارت بدن پايين آمده سـرد و سـردتـر مـى شـود، تـا ايـن كـه بـا قـبـض روح كـامـل تـوسـط فـرشته مرگ كالبد انسان بى جان نقش زمين مى شود، و رابطه انسان با حيات دنيوى بكلى قطع مى گردد.انـسـان در هنگام جان دادن دستخوش حالت ها و شاهد صحنه هايى مى باشد كه از ويژگي هاى اين هنگام محسوب مى شود. * لحظه بيدارى و حسرت  :واپسين لحظه هاى حيات، لحظات حساس و پرمخاطره براى محتضر است؛ زيرا كه شاهد صحنه هـايى بى سابقه در تاريخ زندگى خود است. از جمله صحنه هايى كه براى محتضر پيش مى آيـد ايـن اسـت كـه در حـالى كـه محتضر خود را در ميان جمع خانواده مى بيند اما احساس تنهايى و بـيـگـانـگـى كـرده و دچـار وحشت و اضطراب است ، زيرا ارتباطش با خانواده قطع مى شود؛ در حـالى كـه با چشم مى بيند و با گوش مى شنود، اما ياراى سخن گفتن ندارد، چون زبان از كار مـى افـتد، از اين رو، نه او قادر است احوال خود را بگويد و نه اطرافيانش مى توانند از وضع او آگـاه شـونـد.

ادامه نوشته

سرنوشت ارواح انسان‌ها پس از مرگ  97/3/1

سرنوشت ارواح انسان‌ها پس از مرگ                

یکی از موضوعاتی که همیشه و در هر شرایط و زمانی انسان های بسیاری را به فراخور شرایط مختلف درگیر خود می کند، مرگ است. به عبارتی دوران عمر و زندگانی هر کسی در دنیا محدود است و هیچ کس عمر جاودان ندارد؛ كلّ نفس ذائقة الموت ،بالأخره دفتر زندگی دنیایی هر انسانی به بهانه های مختلفی بسته خواهد شد؛ یک با تصادف، دیگری با یک سکته و... پیر و جوان هم نمی شناسد، وقتش که باشد به سراغمان می آید. بسته شدن دفتر زندگی دنیوی شروعی است برای ورود به حیات برزخی و مرحله ی رستاخیز و حساب و کتابِ قیامت و دادرسی آن روز و بهشت و جهنّمی که در پیش است.

ادامه نوشته

 اگر می خواهید از مرگ نترسید، عاشق شوید  96/10/27

  اگر می خواهید از مرگ نترسید، عاشق شوید            

فکر می کنیم ملاقات با خدا چیز وحشتناکی است، فکر می کنیم خدا فقط در عالم دنیا ارحم الراحمین است ، فکر می کنیم خداوند در قیامت منتظر است که غلط املایی هایی که از ما جمع کرده است آنجا به حسابمان برسد ...خداوند در دنیا از بندگانش خواسته است که در برخوردشان با دیگران صفح داشته باشند؛ بدی های دیگران را نادیده بگیرند ... با این اوصاف چگونه ممکن است در قیامت خود خدا عامل به این مبنا نباشد و تنها در جایگاه مچ گیری از بندگان بر آید؟!در بیانی نیز داریم که امام صادق علیه السلام می فرمایند: ما خانداني هستيم، که مردانگي ما گذشت از کسي است که به ما ستم کرده است. آیا این حرف ها فقط برای عالم دنیا کارساز هستند؟ وقتی که قیامت بر پا شود دیگر بخشش ها عوض می شود و می گویند که نمی بخشیم؟ فکر می کنید یزید چگونه توانست در آن حکومت با عظمتی که وجود داشت، کاری کند که کسی سمت امام حسین علیه السلام نرود؟!یکی از مهم ترین و اصلی ترین ترفندها و حربه هایش این بود که آن ها را از مرگ می ترساند؛

ادامه نوشته

چرا انسان پس از مرگ حتما باید در خاک دفن شود؟ 95/12/15

چرا انسان پس از مرگ حتما باید در خاک دفن شود؟

در میان ادیان و ملل مختلف، مراسم های خاصی درباره اموات وجود دارد. در اسلام نیز مومن در حیات و ممات حرمت داشته و این گونه مراسم نوعی احترام به بدن مومن است که او را با پاکی و طهارت و در جامه سفید و پاکیزه در جای مناسب به خاک می سپارند و آداب دینی خاصی را انجام داده و عقاید ایمانی را برای آخرین بار به او یاد آوری می کنند. علاوه بر اين امور ممکن است درباره آموزه های دینی پیرامون اموات، اسرار و حکمت های بسیاری نهفته باشد که در این جا به نمونه هایی که در روایات آمده اشاره می شود:   الف) درباره فلسفه غسل دادن میت در روایتی آمده؛ که چون به هنگام مرگ، نطفه ای که انسان از آن خلق شده از بدن او خارج می شود؛ لذا واجب است او را غسل دهند. (1) و در روایتی دیگر آمده که چون میت بعد از مرگ، فرشته را ملاقات می کند باید پاک و طاهر باشد. (2) و روایات دیگر نیز در این باره نقل شده که تفصیل آن را در منبع ذیل ملاحظه فرمایید. (3)        ب) درباره فلسفه تکفین از امام صادق (ع) پرسیده شد؟ حضرت فرمود: «اموات را کفن کنید و سعی نمایید کفن خوب باشد؛ زیرا کفن زینت میت است.» (4) و در روایت دیگر آمده اموات را کفن نمایید و کفن را خوب نمایید، زیرا اموات به کفنشان مباهات می کنند.(5) چه این که کفن مایه ستر پیکر میت و نوعی احترام اوست و در قیامت ممکن است با همین کفن‌هایشان محشور شوند.

ج) اسلام به خاطر احترامی که به شخصیت انسان می گذارد، برای جسد مرده وی نیز احکام ویژه ای قائل شده است که نشان از نگاه انسانی به شخصیت وی دارد. اینکه باید او را دفن کرد، گذشته از نکته بهداشتی آن و در دسترس نبودن حیوانات دیگر، شاید از نظر عاطفی نیز چنین کاری لازم است. اینکه وابستگان میت جایی داشته باشند که در موقع دلتنگی به آن جا رفته و با مردگان خود تماس روحی پیدا کنند، هر چند ما با فلسفه بسیاری از احکام آشنایی کامل نداریم. (6)  منبع:باشگاه خبرنگاران

مرگ نعمت است یا بلا؟ 95/12/5

مرگ نعمت است یا بلا؟                           

یکی از موضوعاتی که همه ی انسان ها از فقیر تا غنی، زیبا و زشت، سیاه و سفید و همه و همه را دیر یا زود در چنگال های خود قرار می دهد مرگ و مردن است... همه ی آدم ها بالاخره روزی می میرند و کسی تا به حال نبوده و نخواهد بود که مردن شامل حالش نشود ... به قول معروف دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد .... یکی در اوج جوانی، دیگری در اوج پیری و فرسودگی ... مرگ از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ (آل عمران/ 185) و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ (الرحمن/ 26)خیلی اوقات دیده ایم که فردی پیر و فرتوت و فرسوده همچون یک تکه گوشت در گوشه ای از بیمارستان خوابیده و زنده است اما جوانی رعنا و سالم را ناگهان می شنویم که از دنیا رفته است؛ دردناک است اما واقعیت دارد ... به واقع این مرگ چیست؛ نعمت است یا بلا؟ برای بررسی بیشتر از منابع دینی چون آیات و روایات بهره مند می شویم...در سوره الرحمن سخن از نعمت هایی که از جانب خداوند بر بندگان رسیده فراوان آمده است. در حقیقت باید این نکته را مد نظر داشت که هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.

ادامه نوشته

مرگ نعمت است یا بلا؟ 95/12/5

مرگ نعمت است یا بلا؟                           

یکی از موضوعاتی که همه ی انسان ها از فقیر تا غنی، زیبا و زشت، سیاه و سفید و همه و همه را دیر یا زود در چنگال های خود قرار می دهد مرگ و مردن است... همه ی آدم ها بالاخره روزی می میرند و کسی تا به حال نبوده و نخواهد بود که مردن شامل حالش نشود ... به قول معروف دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد .... یکی در اوج جوانی، دیگری در اوج پیری و فرسودگی ... مرگ از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ (آل عمران/ 185) و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ (الرحمن/ 26)خیلی اوقات دیده ایم که فردی پیر و فرتوت و فرسوده همچون یک تکه گوشت در گوشه ای از بیمارستان خوابیده و زنده است اما جوانی رعنا و سالم را ناگهان می شنویم که از دنیا رفته است؛ دردناک است اما واقعیت دارد ... به واقع این مرگ چیست؛ نعمت است یا بلا؟ برای بررسی بیشتر از منابع دینی چون آیات و روایات بهره مند می شویم...در سوره الرحمن سخن از نعمت هایی که از جانب خداوند بر بندگان رسیده فراوان آمده است. در حقیقت باید این نکته را مد نظر داشت که هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.

ادامه نوشته

سکرات علم آور مرگ  95/12/3

سکرات علم آور مرگ

حالت محتضر، حالتی است که از نظر قرآن، انسان جاهل و نادان و سفیه و بی خرد را به علم می رساند؛ حتی به نظر می رسد که عالم و دانا به علم حصولی را به علمی می رساند که علم شهودی و حضوری است.اگر کسی در مرتبه جهل باشد به علم حضوری می رساند همان طوری که عالم و دانا به علم حصولی را به علم حضوری می رساند. پس دانسته ها و شنیده هایش می شود دیده ها. البته اگر کسی دارای علم حضوری در مقام علم یقین باشد، به مرتبه عین یقین می رسد، و کسی که در مقام عین یقین است به مقام حق یقین می رسد. پس اگر سوختن آتش را دید و دانست، سپس دست زد و سوخت و دانست و دید، در نهایت در این مسیر در مرتبه ای قرار می گیرد که خودش یک پارچه مانند پروانه آتش می شود. خداوند درباره کفار می گوید: خودشان آتش می شوند، بلکه سوخت آتش می شوند و ستونی ممدودی از آتش در درون و بیرون(همزه، آیات 8 و 9)و نیز می فرماید: ؛ اما عدالت خوران و ظالمان پس برای دوزخ هیزم هستند.(جن، آیه 15) و درباره مومنان می فرمایداگر از مقربین باشد پس خودش روح و ریحان و بهشت نعیم می شود.(واقعه، آیه 89)خداوند درباره دانایی به معنایی دیدن محتضر در هنگام سکرات مرگ می فرماید: وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ؛ سکرت و مستی مرگ حق را برای او می آورد. پس هم این سکرات همراه با حق است و هم برای دیدن حق است. از این روست که دیدگان محتضر به نسبت به همه حقایق تیز می شود و آن را می بیند و به چنین دانایی از طریق دیدن می رسد.(ق، آیات 19 و 22) پایگاه قرآنی سماموس,

دانستنیهای مرگ 95/11/23

دانستنیهای مرگ

قرآن چه تعابيري از مرگ دارد؟1- چشیدن: «كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَة ُالْمَوْتِ.. (آل‌عمران ۱۸۵)

هر جاندارى (به ناچار) چشنده مرگ است ،...» اگر انسان به کلی نابود و فانی شود، دیگر چشیدن معنایی نخواهد داشت.

2-توّفی: این تعبیر در مورد مرگ در حدود دوازده بار به کار رفته است که به معنای دریافت کامل است و از آنجا که خداوند دریافت‌ کننده است، مرگ به معنای بازگشت به سوی خداوند خواهد بود.

3-آیاتی که از مرگ به رجوع و سیر به سوی خداوند تعبیر کرده است: «إِلَى رَبِّكَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ؛در آن روز (روز مرگ) سوق و حركت به سوى پروردگار توست (از ملاقات برزخى، قیامت، حضور در محكمه، محاكمه تا بهشت یا جهنم)» (قیامت ۳۰)این آیات نیز گواه نابود نشدن انسان با مرگ است.

4-تشبیه مرگ به خواب و استعمال توفی در مورد هر دو.گواه بر این حقیقت است که انسان هم‌چنان که می‌خوابد، نیست و نابود نمی‌شود؛ با مرگ نیز از بین نمی‌رود.در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است: «مرگ، همان خوابى است كه هر شب به سراغتان مى‏آید؛ با این تفاوت كه مدتش طولانى است»                           آیَتُ الله مُجْتَهِدےٖ تِهْرَانےٖ(ره),