گفتار سودمند                

تو يا شما؟ مسأله اين است!:پارسال همین موقع بود، که پدر سالخورده ام را به یکی از بیمارستان های شهر بردم. منشي پذيرش  اورژانس با رفتاري توهين آميز و بدون كمترين احترام و ادبی رو به پدرم كرده و گفته : "دفترچه تو بده، برو اونجا بشين"! او نه تنها از رفتار ناشايست آن خانم پرستار گلايه داشت بلكه مي گفت بدتر از آن دكتر جواني بود كه پدرم براي او حكم پدربزرگ را داشت اما از آن خانم پرستار بدتر و زشت تر رفتار كرد. اول فکر کردم شاید ما رفتار خوبی نداریم که این گونه برخورد می کنند و اشکال از سمت ما است اما وقتی روی برخورد آنها با دیگران دقیق تر شدم دیدم که خیر، گویا این گونه رفتار کردن با مراجعه کننده اپیدمی اکثر مسئولان و کارمندان است و برخورد با مراجعه کنندگان همین گونه رفتار می کنند.به فكر فرو رفتم و مرتباً از خودم پرسيدم چرا ما اين قدر نسبت به حفظ كرامت انساني هم نوعانمان بي توجه هستيم یا بهتر است بگویم بی توجه شده ایم؟اگر بخواهیم موضوع را از نگاه ملی و ایرانی بودن و فرهنگی نگاه کنیم؛ آيا انواع تعارف هاي احترام آميز و آداب و اصول مهرورزانه خصوصيت فرهنگ ايراني و ملي ما نيست؟ آيا سالها به اين ويژگي تمدن كهن خود تفاخر نكرده ايم و در مقابل رفتار و گفتار بي ادبانه غربي به همين تمايز خويش نباليده ايم؟و اگر از وجهه دینی و باورهاي ديني نگاه کنیم می بینیم که پیرو دینی هستیم که ادب و احترام در آن بسیار تأکید و در اخلاقیات بزرگان آن به وضوح نمایان است.دینی که بزرگ مرد آن حضرت علی (ع) در جنگ با کفار وقتی عمروود را بر زمین زد، زره او را از تنش در نیاورد و وقتی از او سوال کردند که چرا این کار را نکردی ایشان در پاسخ گفتند: عمروود در میان قوم خود دارای جایگاه و شخصیت بوده و من به احترام این هرگز شخصیت او را نمی شکنم. همچنین وقتی اسرا را به شهر مدینه آوردند حضرت علی (ع) سوال کردند که این اسرا جزء درباریان قومشان بوده اند یا خیر؟ اطرافیان جواب دادند بله. حضرت دستور دادند تا آنان را احترام کنند و در جایی مناسب تر از آنان نگه داری کنند.در خصوص ادب گفتار و انتخاب نوع کلمات و الفاظ، در آيۀ شريفۀ 19 سورۀ مبارکۀ لقمان خداوند نمونۀ ادب ­آموزي هاي آن حکيم بزرگ به فرزندش، را چنين بيان مي­ کند: (و در راه رفتن خود ميانه­رو باش، و از صداي خود بکاه، که بدترين بانگ ­ها بانگ خران است)در روایتی نیز شخصي حضور رسول خدا (ص) رسيد و عرض کرد: «اي رسول خدا مرا سفارش کن» حضرت فرمودند: «برادر مسلمانت را با روي گشاده ملاقات کن!» چرا در رفتارهاي ساده و عادي روزمره از سوارشدن در تاكسي و اتوبوس تا خريد كالايي كوچك از يك مغازه مراقب دل هاي مردم و شأن و حرمت شهروندان نيستيم؟ آيا مي دانيم كه چگونه داريم به سرعت و شتاب همه سرمايه اي كه پيشينيان ما طي صدها، بلكه هزاران سال ذره ذره گردآورده اند يكباره بر باد مي دهيم؟در روایتی پیامبر خدا(ص) می‎فرماید: هرکس برادر مؤمنش را احترام کند خداوند را احترام کرده و چه گمان دارید درباره کسی که خدا را احترام کرده خداوند با او چه کاری خواهد کرد.

شايد به نظر برسد كه به كار بردن يك كلمه "تو" به جاي "شما"، استفاده از صيغه جمع فعل به جاي صيغه مفرد، بلند شدن در مقابل كسي كه بر ما وارد مي شود، يا دست بر سينه گذاشتن مقابل يك بزرگتر و تكريم و تجليل مهمان و نمونه هايي از اين دست چندان اهميت نداشته باشد، اما باور كنيد اين مسايل جزئي دقيقا مانند پيچ و مهره هاي يك خودرو هستند كه اگر درست بسته و محكم نشوند ممكن است به راحتي باعث انحراف و سقوط آن خودرو گردند و عامل روي دادن حادثه اي خونين باشند.  با بزرگترها مؤدبانه سخن گفتن و با ديگران به احترام و مهرباني رفتار كردن همان آجر ساده و كوچكي است كه شايد محكم بودنش چندان به چشم نيايد، اما اگر سست شد و از جاي خود درآمد ممكن است باعث ريزش بنايي شكوهمند شود.آري، دقيقا "تو" يا "شما"؟ مسأله اين است!      منابع:يادداشت حجت الاسلام زائری؛ روزنامه خراسان

هر لحظه اجل دنبال توست:*حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونی ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی می کرﺩ .ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می کنم ،که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند، ﺑﺨﻮﺍبد !ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد. فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خوﺍﺏ ﺭﻓﺖ .ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.ﺳﻮﺍﻝ می پرﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ می گوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ‏(ﺧﺮ ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭا ندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ فلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و....ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ  که به ﺧﺮﺵ کرده بود، ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .وقتی ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود، ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ می گیرﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢمی شوﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ بیاورند ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می کنند، ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ می گذﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ: ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ می گوید:ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ،ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ،ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست

ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست--هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور-هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...          

  هر کس مومنی را ذلیل شمارد گرفتار غضب الهی می‌شود:خداوند دوست ندارد که مومنان خوار و ذلیل دیده شوند.هر کس به شکلی متکبرانه مومنی را با نگاه، حرف زدن یا رفتار کوچک و ذلیل شمارد گرفتار غضب الهی می‌شود.اینگونه نیست که هر کس لباس یا زندگی او سطح پایین جامعه قرار داشت نزد خداوند ذلیل باشد، حتی بر اساس روایات رسیده از ائمه معصومین(ع) خداوند نسبت به فقرا تعصب دارد و کسانی را که بر فقرا تکبر و تبختر داشته باشند رسوا می‌کند.امروز در دنیا همه چیز پنهان است و ما نسبت به باطن افراد آگاهی نداریم اما روز قیامت که پنهان‌ها آشکار ‌شود در پیشگاه آن همه جمعیت متکبران و فخرفروشان دیگر مقابل فقرا آبرویی نخواهند داشت.اینکه انسان بتواند نسبت به فقرا دستگیری داشته باشد و او را به غنا برساند عملی بسیار شایسته است.گاهی مواقع خداوند انسانی را در فقر مطلق نگه می‌دارد چون به صلاح او است و گاهی هم در نرمترین شرایط وضعیت عوض می‌شود چراکه انسان نمی‌داند پس پرده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.اینکه هنگام مهاجرت به مدینه شتر پیامبر(ص) بر در خانه ابوایوب انصاری فقیرترین فرد شهر نشست از حکمت‌های الهی است که پیامبر(ص) با فقیرترین فرد جامعه هم نشین باشد.ما به عنوان مسلمان باید تلاش کنیم حتی اگر شده هر شخص به یک نفر کمک کند که در جامعه زندگی مردم فقیرانه نباشد و به سمت و سوی درستی هدایت شود.گاهی برخی در زندگی خود به لحاظ مالی احساس می‌کنند که به بن بست رسیدند ممکن است افکار شیطانی سراغ آنها بیاید که اگر به خداوند توکل کنند به طور قطع آنها را یاری خواهد کرد.        منبع:شبستان

سه گام مهم اعتصام در قرآن کریم :در آیات کریمه قرآن مراتبی برای اعتصام ذکر شده است.  اول:  اعتصام من الله که فرمود: بگو چه کسی شما را به هنگامی سختی و ناروایی ها، در مقابل خداوند حمایت می کند؟ اگر اعتصام از خدا نباشد، چه کسی دیگر چنین خواهد کرد؟ و هم فرمود:  و خداوند تو را از مردم در پناه خود خواهد آورد. این اعتصام به معنای حمایت و اعانت است، که خود در خور بحث مفصل می باشد. شامل شدن حمایت و اعانت خداوند برای هر انسان مقدمات و لیاقت هایی می خواهد که از همه مهم تر اخلاص و ذکر است. دوم:  اعتصام بحبل الله که فرمود: واعتصموا بحبل الله جیمعاً و لا تفرقوا از جمله شرایط این مرحله پرهیز از حرام، شبهه و دروغ است تا اعتصام بر ریسمان الهی حاصل گردد.، یعنی همگی به رشته و ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید که بعضی گفته اند: ریسمان الهی عبارتند است از قرآن یا اهل بیت اطهار علیه السلام و یا رسول خدا یا اسماء الهی و عبارت و نماز ار هم بیان داشته اند. سوم:  اعتصام بالله تعالی  که فرمود: اعتصام به خدا کنید که در این جا به انقطاع از ما سوای خدا اشاره نموده و به معنای این است که اعتصام های دیگر، اعتباری است بلکه باید از همه ماسواء قطع امید کرد و به یکباره به او و برای او از همه چیز منقطع گردید. "چهارمین مقام در نماز،  مقام اعتصام استیکی دیگر از مقامات و منازل سیر و سلوک، مقام اعتصام است که پس از نماز ذکر شده است. اعتصام: عبارت از جدا شدن و انقطاع از هر چه غیر اوست و تمسک و توسل و توکل به او، و منظور از این که فرموده به رشته الهی اعتصام کنید، یعنی به پیمانی که در عالم ذر و روز الست بسته اید پایدار باشید.    منبع:شبستان

نفاق چیست :نفاق یعنی دو چهرگی، اینکه انسان جوری باشد و طور دیگری ارائه دهد.این خصلت گرچه یک خصلت نبایستنی و مذموم است ولی در عین حال ناشی از کمال انسان است؛ یعنی از آنجا که انسان در میان حیوانات تکامل ‏یافته‏ تر است قدرت بر تصنع و ظاهرسازی دارد. حیوانات دیگر معمولًا و اکثر قدرت نفاق ندارند. تنها بعضی از حیوانات که از نظر هوش اندکی کاملترند گاهی تا حدودی توانایی تصنع دارند.مثلًا هیچ گاه مرغ و یا چهارپایانی از قبیل اسب و الاغ نمی‏توانندچنین کاری بکنند، ولی گربه در یک حدی می‏تواند و لذا در هنگام شکار موش و یا گنجشک از این قدرت استفاده کرده و با مخفی نمودن خود طعمه خویش را به دست می ‏آورد.روباه نیز چنین است و لذا ضرب‏المثل فریبکاری شناخته شده است. گرگ هم گاهی با نقشه ‏های فریبکارانه به مقاصد خویش دست می‏ یابد.

خلاق حسنه :عفت از عباداتِ برتر محسوب میشود، مؤمن خود را از وسوسه شیطان دور می کند. و باید از ماندَن در مکان خلوت نزد نامحرم، بپرهیزد، و از دیدن و شنیدن موارد خلاف عفت دوری نماید.نکاح برای بقای نسل بشر قرار داده شده، و یکی از فواید ازدواج ، حفظ عفت است.امام علی علیه السلام:افضل عبادات عفت است.

دعا :یکی از صالحان دعا می‌کرد :« پروردگارا ، در روزی ام برکت ده » کسی پرسید : چرا نمی‌گویی روزی ام ده ؟گفت : روزی را خداوند برای همگان ضمانت کرده است . اما من برکت را در رزق طلب می‌کنم . چیزی است که خدا به هر کس بخواهد می‌دهد( نه به همگان ) .اگر در مال بیاید ، زیادش می‌کند .اگر در فرزند بیاید ، صالحش می‌کند .اگر در جسم بیاید ، قوی و سالمش می‌کند .و اگر در قلب بیاید ، خوشبختش می‌کند .