خیانت در بیت‌المال و آثـار آن                 

از جمله قوانین فطری بشری، امانتداری است که در تقابل با خیانت قرار می‌گیرد؛ زیرا انسان‌ها به‌طور فطری آفریده‌های حق‌شناس، عادل، صادق، امین و وفاکننده هستند و به این امور گرایش داشته و از نقیض آنها یعنی باطل، ظلم، کذب، خیانت و پیمان‌شکنی ‌گریزانند؛ مگر آنکه فطرت آنان با اموری چون هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی دفن شده باشد که در این صورت بر خلاف فطرت رفتار کرده و نه تنها به دیگران ظلم روا می‌دارند، بلکه بر اساس آموزه‌های قرآن، در گام اول به خودشان ظلم کرده و شقاوت ابدی را برب بر جان فرد می‌گذارند، بلکه موجب فساد در زمین و تباهی اهداف آفرینش می‌شود. مرتکبین چنین خیانت‌هایی به‌عنوان «مفسدان فی‌الارض» معرفی می‌شوند و عذاب‌های دنیوی به‌عنوان مجرم و اخروی به‌عنوان گناهکار برای آنان خواهد بود.خدا در قرآن برای خیانت، آثار زیانباری را بیان می‌کند تا شخص بداند در راهی گام بر‌می‌دارد که سرانجام آن بدفرجام خواهد بود و ممکن است حتی در دنیا بهره‌ای از خیانت خود نبرد. از جمله آثاری که خدا در قرآن برای خیانت بیان کرده عبارتند از:۱- خشم و غضب الهی: خدا در قرآن بیان می‌کند که خیانتکار با خیانت در امانت ،خشم و سخط الهی را به‌جان خریده است و خدا او را در دنیا و آخرت مجازات می‌کند و دوزخ را برایش به‌عنوان زیستگاه آتشین آماده می‌سازد. (آل‌عمران، آیات ۱۶۱ و ۱۶۲)۲- بازگشت خیانت به خویشتن: کسی که به دیگران خیانت می‌کند و مخفیانه و نهانی بر خلاف امانتداری عمل می‌کند، پیش از آنکه به دیگران خیانت کرده باشد، به خودش خیانت ورزیده و آثار بد و زشت خیانت همانند بومرنگ به خود باز می‌گردد و به او ضربه می‌زند. (نساء، آیه ۱۰۷)۳- رسوایی و شرمساری: امین به سبب احترام و ارزش اجتماعی که دارد، مورد اقبال مردم است. خیانت امین به این معنا خواهد بود که عرض و آبروی اجتماعی خویش را تباه ساخته است. خدا او را در دنیا و آخرت رسوا می‌کند تا شرمسار در میان مردم زندگی کند.(نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸)۴- شکست: امین خیانتکار در زندگی شکست می‌خورد و هیچ کامیابی و موفقیتی برای خود رقم نمی‌زند؛ زیرا از سنت‌های الهی این است که خیانتکار در کارش موفق و پیروز نشود و شکست برای او باشد. (انفال، آیات ۵۸  و ۵۹ و ۷۱؛ یوسف، آیه ۵۲    5- فقدان هدایت: انسان در زندگی برای رسیدن به اهداف، نیازمند راهنمایی خدای حکیم وخبیر است؛ اما کسی که خیانت می‌کند، از هدایت الهی محروم می‌شود و خداوند خیانتکار را با همه مکر و کیدی که می‌ورزد راهنمایی نمی‌کند تا به اهداف خویش برسد. (یوسف، آیه ۵۲)۶- محرومیت از دفاع الهی: خیانت بر خلاف سنت‌های الهی است؛ زیرا سنت الهی حرکت بر مدار عدالتی است که حق هر چیزی چنانکه هست ادا شود؛ در حالی که خیانت نوعی ظلم وخروج از دایره عدل و حق است. بنابراین، خدا هرگز کسی را که خیانت ورزد مورد حمایت قرار نمی‌دهد و از وی در برابر دیگران دفاع نمی‌کند؛ 7- محرومیت از محبت خدا: اطاعت از خدا و رسول‌الله(ص) عامل کسب محبت الهی است؛ بنابراین، کسی که بر خلاف آموزه‌های الهی که با عقل و نقل کشف شده، عمل کند، در حقیقت بغض الهی را به جان خریده است و هرگز محبوب خدا نخواهد بود.    زمینه‌ها و عوامل خیانت امین:اصولاً انسان بر اساس نرم‌افزار فطری در مسیر هدایت الهی عمل می‌کند و گرایش به حق و حقیقت داشته و از باطل از جمله خیانت پرهیز می‌کند؛ اما عواملی به‌عنوان زمینه‌ساز و بستر تغییر رفتار انسانی وجود دارد که موجب دفن فطرت سالم شده و باعث می‌شود انسان به جای گرایش به امانتداری، در نهان خیانت ورزد و برخلاف فطرت عمل کند. از نظر قرآن عوامل بسترساز چنین تغییری در فطرت امور چندی است که از جمله آنها عبارتند از:۱- نفس اماره:   2- حزب‌پرستی: حزب‌پرستی، نژادپرستی، جناح‌گرایی و مانند آنها موجب خیانت میگردد.۳- مال‌دوستی: 4- فرزند دوستی: دوستی افراطی نسبت به فرزند موجب می‌شود تا افراد امین در امانت خیانت ورزند و حقوق دیگران را تضییع کنند. (انفال، آیات ۲۷ و ۲۸)۵- بی تقوایی: اصولاً کسانی که خداترس هستند، با اطاعت از شریعتی که عقل و نقل بیان می‌کند، سپری در برابر خشم و سخط الهی فراهم می‌آورند. ازهمین رو پایبند شرایع هستند و از احکام خدا اطاعت می‌کنند و مثلا در امانت خیانت نمی‌ورزند؛ اما کسی که خدا‌ترس نیست با بی‌تقوایی خویش، دست به هر خلاف شریعتی می‌زند و مثلاً در امانت خیانت می‌ورزد.(آل‌عمران، آیات ۷۵ و۷۶) 6- بی‌حیایی نسبت به خدا: همان طوری که در برابر چشم ناظر مردم از خیانت پرهیز می‌کنند. پس خیانت مخفی آنان نشان می‌دهد که برای مردم ارزش قائل بوده و از آنان حیا می‌کنند؛ اما برای خدا ارزشی قائل نبوده و حیا نمی‌ورزند. (نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸)۷- بی‌اعتقادی به علم الهی: کسی که اعتقاد به احاطه علمی خدا بر همه هستی ندارد، دست به خیانت می‌زند که به ظاهر از چشم خلق و خالق دور است (نساء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ غافر، آیه ۱۹)،       بیت‌المال به‌عنوان اموال عمومی در اختیار نظام اسلامی قرار می‌گیرد تا جلوی گردش ناسالم و نادرست ثروت گرفته شود و توده‌های مردم نیز از مواهب و نعمت‌های الهی برخوردار شوند.(حشر، آیه ۷؛ انفال، آیات ۱ و ۴۲)از آنجا که مسئله اقتصاد به‌ویژه اقتصاد عمومی مهم‌ترین مایه قوام اجتماع است(نساء، آیه ۵)، لازم است تا کسانی عهده‌دار این امور شوند که از شایستگی‌های لازم برخوردارند و افزون بر «تقوای عمومی» دارای تقوای «خاص» بلکه «اخص» هستند. از همین رو امانتداری و علم یعنی تعهد و تخصص در کنار هم به‌عنوان مهم‌ترین مولفه برای انتخاب مسئولان و مدیران به‌ویژه در عرصه اقتصادی عمومی مطرح است تا از هرگونه خیانت و «غل» اجتناب شود. (یوسف، آیه ۵۵؛ قصص، آیه ۲۷)امام صادق(ع) در‌باره نقش بیت‌المال در بقای امت  اسلام و ارزش و جایگاه آن فرمودند: اگر می‌خواهید دین باقی بماند، بیت‌المال را به دست عادل بسپارید که حق بوده و طرفدار حق می‌باشد.» (کافى، ج‏۴، ص‏۲۵)از نظر آموزه‌های اسلام، خیانت چشم و دیدزدن زنان زیر چشمی ‌امری زشت و گناه دانسته شده است؛ اما خیانت مالی به سبب آنکه «قوام اجتماع» را آسیب می‌رساند، بدتر و جرم قانونی بزرگ‌تری است که شخص می‌بایست در همین دنیا مجازات شود و آثار و تبعات خیانت خویش را بچشد.در روایات است که خیانتکار در بیت‌المال ملعون است؛ این لعن به معنای طرد اجتماعی می‌بایست از سوی امت به‌عنوان مجازات و کیفر خیانتکاران به بیت‌المال اعمال شود؛ زیرا اگر شخصی ملعون است، می‌بایست این لعن در ‌اشکال رفتاری امت نسبت به ملعون به نمایش گذاشته شود که همان «طرد اجتماعی» است تا شخص در شرایط سختی قرار گیرد و دیگران نیز عبرت گیرند.امام باقر(ع) از پیامبر(ص) نقل می‌کند که پنج کسند که من و هر پیامبر مستجاب‌الدعوه‌ای آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیه‌ای را زیاد گرداند و کسی که سنت و روش مرا رها کند و کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند و کسی که حرمت اهل بیت مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد و کسی که اموال عمومی را به خود منحصر سازد و تصرف در آن را به نفع خود حلال شمارد.(الکافی، ج ۲، ص ۲۹۳)البته خیانت در بیت‌المال تنها به این نیست که شخص خودش تصرفاتی به نفع خویش داشته باشد، بلکه هرگونه بخشش از بیت‌المال خارج از حدود الهی می‌تواند به‌عنوان خیانت تلقی شود. بنابراین، توجیهی ندارد که شخص به‌عنوان مسئول یک سازمان یا نهاد بخواهد از کیسه بیت‌المال برای دیگران بخشش کند که این از مصادیق «جور» و ظلم و فساد و خباثت است. کسی که در بیت‌المال خیانت می‌کند، ملت خویش را می‌فروشد؛ چنانکه عبیدالله‌بن عباس در زمان امام حسن(ع) با خیانت خویش معاویه را بر امت اسلام مسلط کرد.مسئولانی که بیت‌المال مسلمانان را در اختیار دارند باید توجه داشته باشند که خزانه‌دار خدا و اموال عمومی مردم هستند و نمی‌توانند در آن هیچ‌گونه دخل و تصرفی داشته باشند که شائبه خیانت از آن برداشت می‌شود. امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم و فرمانده شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانتکاران هستم. (المناقب، ج‏۲، ص‏۹۸)هر مالی که از اموال الهی شمرده می‌شود، یعنی خمس و زکات و فی و انفال می‌بایست به گونه‌ای مورد اهتمام قرار گیرد که هیچ‌گونه تصرفی بیرون از دایره حدود الهی در آن صورت نگیرد. پس اگر کسی نمی‌تواند از آزمون‌های الهی سربلند بیرون آید و احتمال می‌دهد که شایستگی امانتداری بیت‌المال را ندارد، مسئولیت‌های اجرایی نگیرد و خود را در شرایط آزمون سخت الهی که با مال و بیت‌المال انجام می‌شود قرار ندهد.برخی از مسئولان گمان می‌کنند که وقتی به منصبی دست یافتند و مسئولیتی گرفتند، به چراگاهی درآمدند که همچون چارپایان می‌بایست شبانه‌روز از آن بچرند و شکم خویش را با مال مردم پر سازند. این افراد چنان‌که در آیات قرآن آمده در دنیا و آخرت خوار و ذلیل خواهند شد، چنانکه امام علی(ع) می‌فرمایند: آن کس که امانتداری را خوار انگارد ودر اموال مردم، به خیانت چرا کند و روان و آیین خویش را از خیانت‌کاری، پاکیزه نگرداند، همانا در این سرا، خواری بر خود روا داشته است و در آن سرا، خوارتر از این سرا باشد. آری، بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به ملت است و زشت‌ترین دغل‌کاری، دغل‌کاری با پیشوایان. (نهج‌البلاغه، نامه ۲۶)هر گاه کسی در بیت‌المال خیانت ورزید، نظام اسلامی باید اموال به یغمارفته را به بیت‌المال بازگرداند و شخص خائن را مجازات کند. امیرمومنان امام علی(ع) می‌فرماید: اگر ببینم آنچه را عثمان بیهوده از بیت‌المال، به این و آن بخشیده، به مهر زنان یا بهای کنیزان درآمده باشد، آن را باز می‌گردانم، زیرا عدالت، گشایش می‌آورد. و آن کس که عدالت بر او گران آید، ظلم و ستم، بر او گران‌تر خواهد بود. (نهج‌البلاغه، خطبه. ۱۵)البته در روایات است که خواری و ذلت دنیوی و اخروی نصیب کسانی است که در بیت‌المال به ناحق تصرف می‌کنند. چنانکه در روایت است که «مدعم» از خدمتکاران پیامبر(ص) در یکی از جنگ‌ها، همراه وی بود. او، در آن جنگ، به تیر دشمن شهید شد. مسلمانان کنار پیکر او گرد آمده، می‌گفتند: بهشت بر تو گوارا باد! ولی پیامبر سخنی نمی‌فرمود و خشمناک به‌نظر می‌رسید. حاضران، علت خشم را نمی‌دانستند که ناگهان پیامبر(ص) فرمود: نه هرگز، سوگند به خداوندی که جان محمد در دست اوست! روپوش او، هم اکنون وی را در میان آتش شعله‌ور خود می‌سوزاند، چون، او، آن روپوش را از بیت‌المال مسلمانان بدون رعایت مقررات و از روی خیانت برداشته بود.(سیره ابن هشام، ج ۳، ص. ۳۵۴)امیرمومنان علی(ع) بعد از خیانت «منذربن جارود» در ولایت فارس، به وی می‌نویسد: اگر آنچه که از خیانت تو، به من رسیده است، درست باشد، شتر اهلت و بند کفشت، با ارزش‌تر از تو است. (نهج‌البلاغه، نامه ۷۱)پیامبر(ص) نیز درباره خیانتکاران در بیت‌المال و وضعیت آنان در قیامت می‌فرماید: هر کس از شما را بر کاری گماردیم و او، سوزنی یا چیز مهم‌تری را از ما پنهان دارد، آن خیانتگر را همراه با خیانتش روز قیامت خواهند آورد.(صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۲۷).