آخرین ذکر علامه طباطبایی در هنگام مرگ                

خداوند تعالی می فرماید: هرکس در خلوت یا جلوت من را یاد کند، من هم به یاد او هستم.به عبارت دیگر هرکه به صورت پنهانی یا آشکارا، به یاد خداوند سبحان باشد، خدا به شکل برتری به یاد او خواهد بود.اگر کسی به یاد خدا باشد، همه‌ جا را محضر خدا بداند و ادب حضور را مراعات کند، خداوند متعال در دنیا و آخرت از او یاد می کند و فریادرس اوست.رسول خدا«ص» فرمودند: هرکس اهل ذکر باشد و زیاد خدا را یاد کند، خداوند او را دوست می‌دارد و او را از آتش جهنّم و از نفاق دور خواهد کرد. آنکه مداومت بر ذکر دارد، در روز قیامت مقام بالایی دارد، دست عنایت خدا روی سر اوست و خدا کمک کار او خواهد بود. وحشت و اضطراب از قیامت ندارد، چون خدا را دارد و این نتیجۀ این است که در دنیا در نهان و آشکار به یاد خدا بوده است.چنین کسی در پرتو یاد خدا به جایگاهی می رسد که می‌گوید: «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ‏»؛ مردم بیایید و ببینید چقدر سرفرازم. اندازۀ یاد خدا هم با میزان یاد او از خدا تناسب دارد. هر چقدر او به یاد خدا بوده است، به همان اندازه خدا در آخرت به یاد او خواهد بود.خوشا به حال افرادی که در عالم برزخ و در قیامت خدا با آنهاست و خدا را دارند. خوشا به حال آنان‌که در قبر، وقتی که همه می‌روند و با چشم ناامیدی به همه نگاه می‌کنند و می‌بینند که هیچ‌ فریادرسی ندارند، خدا با آنهاست.راجع به پل صراط که همه باید از آن گذر کنند: در روایت می‌خوانیم از مو باریک‌تر، از شمشیر برنده‌تر و از آتش سوزاننده‌تر است. امّا برای مؤمن، یک لحظه است و مثل برق از آن عبور می‌کند. ذکر و یاد دائمی خدا، در دنیا نیز به فریاد انسان می‌رسد و باعث سرافرازی او در بین مردم می‌شود.همه می‌خواهند سرفراز باشند، حتی کسانی که ریاست‌طلب نیستند نیز سرفرازی در میان مردم را دوست دارند. حبّ سرافرازی و سربلندی، نه تنها رذیلت نیست، بلکه یکی از فضائل هم هست و این سرافرازی در اثر ذکر خدا روزی انسان می‌گردد.قرآن کریم می‌فرماید: افرادی هستند که دست عنایت خدا روی سر آنهاست و خداوند تعالی لحظه به لحظه آنان را رو به فضیلت و رو به آقایی بالا می‌برد. آنان چه کسانی هستند؟ کسانی که دائم ذکر می‌گویند و همیشه به یاد خدا هستند؛ چه در میان مردم و چه در خلوت، همه‌جا را محضر مقدّس خداوند می‌دانند و ادب حضور را مراعات می‌کنند.کسانی که روز و شب، یعنی دائماً، به یاد خداوند هستند، خداوند متعال به آنان شرافت و کرامتی خاص در دنیا عنایت می‌فرماید.هرکسی که خواهان محبوبیّت و ابهّت در بین مردم است، کسی شهرت حلال بخواهد، باید همواره به یاد خدا باشد و به‌خصوص ذکر عملی، که همان رعایت تقواست را به‌جا آورد. و بالأخره اگر کسی بهشت بخواهد، اگر دنیا بخواهد و اگر سیروسلوک بخواهد، باید اهل ذکر باشد.انسان باید با ارزش‌های معنوی و با عالم غیر ناسوت سر و کار داشته باشد و به عبارت دیگر، غرق در معنویّات باشد. افرادی هستند که با ارتباط با خدا و معنویّات و با مداومت بر ذکر، توانسته‌اند در همین دنیا با ملائکه ارتباط برقرار کنند. برخی از مفسّرین چنین ارتباطی با ملائکه را مربوط به موقع مرگ می‌دانند. امّا آنچه آیۀ شریفه می‌گوید، مهم‌تر از این حرف‌ها است. کسی که بگوید: «الله» و بر روی آن پا برجا باشد و استقامت ورزد، یعنی کسی که همه‌جا را، چه در خلوت و چه در جلوت، محضر خدا بداند و ادب حضور را مراعات کند، با ملائکه سر و کار خواهد داشت و اگر مثلاً یک خوفی یا غصّه‌ای برای او پیدا شده است، ملائکه می‌آیند، او را دلداری می‌دهند امام‌صادق «‌ع» در روایتی فرمودند: خدا هر چیزی که از بنده‌هایش خواسته است، مقیّد خواسته، به غیر یک چیز؛ خدا گفته‌ است نماز بخوانید، هفده رکعت با نافله‌های آن پنجاه‌ویک رکعت می‌شود، بالاخره محدود است. خدا گفته است یک ماه روزه بگیرید، خدا گفته است خمس و زکات بدهید، یک حدی دارد، خدا گفته است مکه بروید، یک ماه می‌شود و بالأخره همۀ واجبات و مستحبات حدی دارند، به غیر از یک چیز که از نظر قرآن حد ندارد، بلکه همیشگی می‌خواهد و آن ذکر است. خدا از ما می‌خواهد جداً دائم الذکر باشیم. استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» روزهای آخر عمرشان را سپری می‌کردند که عدّه‌ای از ما شاگردها خدمت ایشان رسیدیم. در حالی که حال ایشان بد بود، با یک ادب و خضوعی در مقابل ما نشسته بودند. من به ایشان گفتم: آقا! یک نصیحت به ما کنید تا مرخص شویم، ایشان فرمود: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم‏»ذکر مراتبی دارد؛ مرتبۀ اول آن ذکر لفظی یا ذکر زبانی است. هرکسی باید یک ذکری انتخاب کند و مرتّب بگوید. مثلاً سفارش می‌کنند کسانی که هنوز به جایی نرسیده‌اند، ذکر یونسیّه را بگویند: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ» مخصوصاً به معنای آن توجه کنند.اذکاری مانند صلوات، «لااله‌الاالله» و «لاحول‌ولاقوه‌الاباالله» را که هر کدام خصوصیّتی دارد، مرتب بگوییم. امّا بر ذکر یونسیّه خیلی سفارش شده است. لازم هم نیست که دو زانو و رو به قبله باشیم یا آداب خاصّی به‌جا آوریم، بلکه آنکه اهل ذکر است، در راه ذکر می‌گوید. مرتبۀ دوم، ذکر قلبی است، آن هم نه به این معنا که بنشیند و ذکر را در دل بگوید، در اسلام چنین روشی نداریم. ذکر قلبی آن است که قلب انسان به دنبال زبان بگوید: «لااله‌الاالله» تا کم‌کم به آنجا برسد که در مجلس شام مؤذن گفت: «اشهد ان لااله‌الاالله»، پوست، گوشت و خون من هم می‌گوید: «اشهد ان لااله‌الاالله».مرتبۀ سوم، ذکر عملی است که از مراتب اول و دوم مهم‌تر است. امام صادق«‌ع» می‌فرمایند: اگرچه اذکار لفظی نظیر تسبیحات اربعه، ذکر است، امّا قرآن یک چیز دیگر می‌خواهد و آن ذکر عملی است، به این معنا که انسان موقع انجام هر عملی، ببیند حلال است یا حرام و محرمات را ترک کند و واجبات را به‌جا آورد.همه‌جا محضر خداست، ما در محضر خدا هستیم، ادب حضور باید مراعات شود. این همان ذکر عملی است.منبع:حوزه