سبک زندگی اسلامی                  

امیدبخشی به سالکان راه خدا :خدا در آیات بسیاری به سالکان الی الله امیدواری می دهد تا در مسیر کمالی خویش استقامت ورزند و به مقصد و مقصود برسند. از جمله این آیات امیدبخش می توان به این آیه اشاره کرد: و کسانی که درراه ما مجاهدت کردند هر آینه ما به تحقیق راه های خودمان را به او نشان می دهیم و به راستی که خدا همراه نیکوکاران است.(عنکبوت، آیه 69)شکی نیست که انسان در راه رسیدن به مقصودی در مقصد نیازمند شناخت راه از سویی و هم چنین یاری و همراهی در مسیر از سویی دیگر است؛ زیرا ممکن است که انسان مسیر دست یابی به مقصود را نشناسد و بیراهه رود؛ یا آن که در مسیر باشد ولی به سبب علل درونی و بیرونی از ادامه حرکت بماند و این گونه به مقصد نرسد.خدا در این آیه می فرماید که اولا خدا نه تنها راه رسیدن به هدف و مقصود در مقصد را نشان می دهد و راهنمایی می کند؛ بلکه راه های متعدد برای وی باز می گشاید تا در مرتبه ای راه مناسبی را در پیش گیرد که آسان ترین و سالم ترین راه رسیدن است؛ ثانیا خدا با همراهی با این بنده او را یاری می رساند و به عنوان معیت قیومیت او را استوار و سرپا نگه می دارد و استقامت می بخشد تا به هدف و مقصود برسد. بنابراین، خدا به هر سالک الی الله این امیدواری را می بخشد که راهنما و همراه اوست و این همراهی به گونه ای است که سالک خسته نشود و نترسد و هرگاه لازم بود نیرو و توانی به حکم معیت قیومی می بخشد تا استوار تا مقصود برود و همه کمالات را اظهار نماید و مظهر اسم اعظم الهی شود.

گناه جلوی خدا :ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﺍﮔﻪ ﺑﭙﺮﺳﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﯽ ﯾﺎ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ؟ ﻫﻤﺴﺮﺕ؟ ﻫﻤﮑﺎﺭﺕ؟ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺖ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ‌ﺩﻡ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ! ﺍﻣﺎ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﺻﻼً ﻧﻤﯽ‌ﺗﺮﺳﻦ. ﺍﮔﻪ ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ‌ﻗﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻤﯽ‌ﮐﺮﺩﻥ. ﺟﻠﻮﯼ ﺑﻘﯿﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ‌ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺧﻼﻓﺸﻮﻧﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ. ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯽ‌ﺷﻦ ﺭﺍﺣﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ. ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﻦ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ، ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻌﻀﯽ ﺟﺎﻫﺎ! (ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﻪ 108 ﻧﺴﺎﺀ)

چه کنیم که پیش خدا خجل نشویم؟:رحمت الهی شامل کسانی می‌شود که اگر اشتباه کردند، از کرده خود توبه کنند.

در حدیثی از امیر المومنین (ع) شرایط توبه حقیقی بیان می‌شود که بدون انجام آنها کامل نیست و در حقیقت بدون آن‌ها توبه صورت نگرفته است.با این وجود برای توبه کامل شرایطی است و کسی که بخواهد توبه او کامل باشد و زنگ معصیتی که کرده از آیینه دل او زدوده شود، باید بعد از ارتکاب به گناه، نفس خود را به زحمت بیندازد.روایت شده است که «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت: «استغفر الله».آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید؛ آیا می‌دانی حقیقت استغفار چیست؟! به درستی که استغفار درجه «علیین» است و بر مجموع شش معنی واقع می‌شود:اول: پشیمانی بر گذشته.دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.سوم: ادا کردن حقوق مردم.چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به سختی تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.ششم: سختی و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.چون کسی این شش امر را بجا آورد بگوید: استغفر الله

مراد حضرت اینجا استغفار کامل است؛ و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است؛ زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است.و کسی که این گونه توبه کند چه خوش جایگاهی دارد. این‌ها که توبه می‌کنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست.ذات اقدس اِلهی کاری می‌کند که گناه از یاد خود ما هم می‌رود و نقش آن از صحنه قلب ما برطرف می‌شود. خدا گناه ما را هم پیش مَلَک می‌پوشاند و هم پیش فلک؛ هم پیش انبیا می‌پوشاند و هم پیش اولیاء...لذا توبه کننده در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلاً یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود؛ ماییم و این رحمت بی انتها .. ۱. کتاب معراج السعادت۲. سایت آیت الله جوادی آملی

داستانک :فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

یک نکته یک توحید :همه‌ی ما می‌دانیم و می‌گوییم دنیا ارزشی ندارد ولی نمی‌توانیم همین دنیای بی‌ارزش را رها کنیم چون داخل این دنیای بی‌ارزش، یک چیز ارزشمند وجود دارد و آن «انسان» است که همه‌ی دنیا به خاطر او و برای خدمت به او آفریده شده است. حسابِ خلقتِ خود را از خلقت دنیا باید جدا کنیم.بدانیم! دنیا عَبث آفریده شده ولی انسان هدفمند خلق شده است. دنیا روزی نابود می‌شود و برای فنا آفریده شده ولی انسان هرگز نابود نمی‌شود و برای بقا آفریده شده است.