راهکارهای فقرزدایی از جامعه           

فقر و فقیری، بینوایی و نداریی است که توانایی ایستادن و ایستادگی را از مردم و جامعه می گیرد و آسایش و آرامش را از آنان سلب می کند؛ زیرا اقتصاد ستون اصلی و میانی چادر جامعه و به تعبیر قرآن «قوام جامعه» است. از همین روست که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید اگر فقر متمثل به آدمی می شد، گردن آن را می زدم؛ زیرا فقر ریشه بسیاری از نابهنجاری ها و انحرافات در جامعه است؛ چنان که فقر بسترهای رشد و پیشرفت، کرامت و عزت را از جامعه سلب می کند. بر همین اساس باید، علل و عوامل فقر شناسایی و با آن ها مبارزه کرد و فقر را از جامعه زدود. نداری دارای مراتبی است؛ یکی از مراتب آن مسکنت است؛ شخص مسکین کسی  است که هیچ منبع درآمدی ،مرتبه دیگر از نداری، فقیر است؛ فقیر کسی است که ستون فقراتی هم چون تنه دار و درخت ندارد تا بدان تکیه کرده و خود بر سر پا بیایستد؛ در حقیقت فقیر شخصی نیازمند است به طوری که اگر کمک دیگری نباشد نمی تواند سر پا بیایستداز همین روست که میان مسکین و فقیر در اصطلاح فقهی و قرآنی فرق است.از نظر قرآن، اقتصاد مایه قوام جامعه است و جامعه به کمک اقتصاد است که سرپا می ایستد.(نساء، آیه ۵) اگر اقتصاد جامعه ضعیف و سست بنیان باشد، آن جامعه رنگ آسایش و آرامش را نخواهد دید؛ زیرا فقر آثار زیانباری بر جامعه به جا می گذارد که برخی از آن ها عبارتند از: 1-کفر و بد گمانی به خدا: فقر و تهى دستى، زمینه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او می شود. این گونه است که فقیر به کفر دچار می شود. 2-نقص در دین: از نظر اسلام حتی اگر فقر موجب کفر نشود، دست کم موجب می شود که شخص از نظر دینی در آن حد رشد نکند و از نظر اعتقادی سست و ناقص باشد و در اعمالش نیز کم بگذارد؛ زیرا بسیاری از اعمال عبادی ارتباط تنگاتنگی با مال و ثروت دارد. 3-بی عفتی و بی حیایی: از نظر قرآن، فقر عامل بسیاری از بداخلاقی ها و نابهنجاری ها است؛ زیرا فقر موجب می شود تا فقیر گرفتار بی عفتی و بی حیایی شود که بنیاد و ریشه بد اخلاقی ها و نا بهنجارهای اجتماعی است؛ زیرا از نظر اسلام حیا و عفت بنیاد اخلاق و هنجارها است و جایی که حیا و عفت نباشد به جای اخلاق و هنجارها، نابهنجارها می نشیند. 4-دهشت عقل: عقل فقر گرفتار دهشت می شود و مدهوش می ماند و نمی تواند آن چنان که باید و شاید عمل کند؛ زیرا احساس فقر روی باطن و ظاهر انسان اثر سوء و بدی به جا می گذارد که دهشت عقل یکی از آن آثار بد است. 5-مایه دشمنی: هم چنین فقر موجب می شود تا میان افراد جامعه به جای روابط نیک و خوب حسنه ، روابط بد جایگزین شود و کینه و دشمنی در رفتار ایشان نمودار شود. 6-واکنش های منفی جامعه: فقر موجب واکنش های منفی از سوی جامعه می شود و حق و حقوق اجتماعی فقیر چنان که شایسته و بایسته است ادا نمی شود. 7-احساس مرگ و بیهودگی: کسی که فقیر است، گویی از زندگی و حیات طبیعی بهره ای نبرده است و به نوعی مرگ حقیقی دچار شده است؛ زیرا فقر اقتصادی موجب می شود تا گرفتار فقر فرهنگی و فکری شود و افکار و اندیشه های باطل در او تقویت شود و وقت خویش را به جای تعلیم و تزکیه نفس به فراهم آوری لقمه نانی بخور و نمیر صرف کند. 8-فقدان حجت: فقیر خودش را در حالتی احساس می کند که نمی تواند حق مطلب را ادا کند و کسی حتی سخنان حکمیانه و بلندش را نمی شنود و نمی پذیرد؛ زیرا نوع رفتار مردم به فقیر به گونه ای است که برای فقیر و سخنانش کم ترین ارزشی را قایل نیستند. 9-غربت در میان خویشان: فقیر به سبب آن که در شرایط سخت اقتصادی است، از سوی مردم و خویشان مورد توجه و استقبال نیست و در میان خویشان خویش و شهروندان و مردمش غریب است.در آیات و روایات آثار زیانبار دیگری برای فقر بیان شده است که در این جا به همین میزان بسنده می شود.

در آموزه های قرآنی راهکارهای چندی برای درمان فقر بیان شده است که شامل راهکارهای موقت و مقدماتی و راهکارهای بنیادین و ریشه ای است. در راهکارهای موقت، هدف دادن ماهی و در راهکارهای بنیادین یاد دادن ماهیگری است. در راهکارهای بنیادین به دو حوزه فرهنگی و اجتماعی از یک سو و نیز حوزه اقتصادی از سوی دیگر توجه می شود. بنابراین باید راهکارها را به چهار دسته اصلی تقسیم کرد.الف : راهکارهای فرهنگی و اجتماعی:از نظر قرآن نخستین گام برای فقرزدایی ، تغییر فرهنگی و اجتماعی جامعه است؛ زیرا تا زمانی که جامعه به یک درک درست از حقیقت رزق الهی نرسد، نمی تواند به فقرزدایی اقدام کند.از نظر قرآن، اصولی در رزق مطرح است که باید دانسته شود. از جمله مهم ترین اصول در رزق می توان به موارد زیر اشاره کرد:1-رزق مقدر: خداوند رزق را مقدر کرده است و این گونه نیست که از خزائن الهی رزق بی حساب و غیر اندازه نازل شود؛ بلکه رزق الهی مقدر و به اندازه نازل می شود؛2-وسائط رزق: از نظر قرآن همه چیز در هستی در چارچوب اسباب نازل می شود و خداوند ابا دارد که جز از طریق اسباب اشیاء جریان یابد. از این روست که اسبابی را برای رزق قرار داده است که شامل امور بسیاری از جمله کار و تلاش انسان است. از قدیم گفته شده است: از تو حرکت از خدا برکت. 3-تقسیم روزی: از نظر قرآن روزی هر کسی از سوی خداوند مقدر و تقسیم شده و به او می رسد:4-حق دیگران در روزی: از نظر قرآن، اموال ملک شخص نمی شود، بلکه امانت در دست اوست. از همین روست که خداوند در آیات بسیاری این تعبیر را دارد: مما رزقناهم؛ آن چه روزی ایشان کردیم.(نحل، آیه ۵۶؛ فاطر، آیه ۲۹ و ایات بسیار دیگر) پس هر مالی رزق شخص است نه مال آن شخص؛ 5-آزمون الهی: از نظر قرآن، ثروت و فقر به معنای تکریم و اهانت نیست؛ بلکه آزمونی است که خداوند اشخاص را گاه از طریق ثروت و گاه از طریق فقر می کند. به فقیر نمی دهد تا میزان قناعت طبع و صبر و حلم او دانسته شود و به ثروت می دهد تا ببیند آیا حق محروم از فقیر و مسکین و نیز سائل را می دهد یا نمی دهد؟ به تعبیر قرآن در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره فجر ، آیا این شخص دارا و ثروتمند یتیم نوازی می کند؟ از نظر اسلام باید فقیران به ویژه کسانی که عفت می ورزند مورد توجه ویژه قرار داد و به آنان از نظر اکرام و تکریم نگریست و هرگز تحقیر نکرد تا گمان نبرند که خوار و ذلیل هستند و به کفر بگرایند؛ زیرا وقتی ظلم دیگری چون تحقیر را می بینند به خدا و خلق بدگمان می شوند.

در روایات اسلامی به مومنان و افراد جامعه هشدار داده شده تا رفتاری نیک با فقیران داشته و آنان را خوار و تحقیر نکنند؛ زیرا این گونه رفتار موجب خشم الهی می شود. بنابراین، باید از نظر فکری و فرهنگی مردم را به این نکات و اصول توجه داد تا بتوان فقرزدایی از جامعه را به عنوان یک برنامه فراگیر و مفید و تاثیرگذار اجرایی کرد. ب : راهکارهای اقتصادیدر آیات قرآنی افزون بر کارهای فکری و فرهنگی، راهکارهایی برای فقرزدایی بیان شده از جمله مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:1-توزیع عادلانه ثروت جامعه: انفال و فی و زکات و صدقات دیگر که در اختیار نهادهای نظام سیاسی ولایی است باید برای پر کردن شکاف طبقاتی و اصلاح وضعیت اقتصادی جامعه به کار گرفته شود. 2-انفاق و صدقه: از آن جایی که ثروت عمومی مانند انفال و فی نمی تواند به تنهایی شکاف طبقاتی را کاهش دهد، تاکید بر انفاق و صدقه می شود؛ زیرا وقتی هر کسی موظف باشد تا از هر مالی بخشی را به سایل و فقیر بدهد، میزان ثروت شخص چنان افزایش نمی یابد که شکاف طبقاتی نابهنجار پدید آید.3-اطعام فقیر و مسکین: البته پیش از آن که فقرزدایی به شکل کامل انجام گیرد، باید فقیر و مسکین را زنده نگه داشت؛ بنابراین در برنامه کوتاه مدت باید به فکر اطعام فقیر و مسکین بود و نیازهای ابتدایی او را بر طرف کرد تا پس از آن برای فقرزدایی کامل و ریشه ای برنامه را اجرا کرد