معرفت نفس قرآنی             

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شناخت و معرفت انسان نسبت به نفس خویش بسیار امری مهم و حیاتی است؛ زیرا حقیقت انسانی همین نفس اوست که سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت را می سازد. شناخت ابعاد گوناگون نفس به یک معنا شناخت از ظرفیت ها و توانمندیی های خویش از یک سو و شناخت نقاط ضعف ها از سوی دیگر است؛ از این روست که آیات بسیاری در تبیین نفس انسانی در قرآن بیان شده است. از نظر روایات معتبر، شناخت نفس تا آن اندازه مهم و اساسی است که شناخت آن را دریچه ای برای شناخت پروردگار هر کسی دانسته شده است: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کسی نفس خویش را شناخت به تحقیق پروردگار خویش را شناخت.شاید یکی از راه های شناخت اهمیت و ارزش چیزی، شناخت آثار و کارکردهای آن چیز است. از همین روست که قرآن، برای بیان جایگاه و اهمیت نفس انسانی، به آثار و کارکردهای آن توجه داده است که در این جا به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می شود: 1-منشا و سرچشمه اعمال انسانی: از مهم ترین آثار و کارکردهای نفس انسانی، توجه به این مهم است که نفس منشاء و سرچشمه همه اعمالی است که از شخص سر می زند. 2-منشاء نعمت و نقمت: از نظر قرآن، نفس انسانی سرچشمه جلب و جذب نعمت و نقمت به سوی انسان است؛ در حقیقت از کارکردهای نفس آن است که خیر و شر را می تواند به سوی خود جلب و جذب یا دفع و رفع نماید. 3-منشاء خوبی ها و بدی ها: نفس انسانی منشاء خوبی ها و بدی های است و این نفس است که زمان هستی و وجودی شخص را به دست دارد و او را به کارهای نیک یا بد فرمان می دهد.(یوسف، آیه ۵۳) 4-محرومیت از آرامش روانی: از نظر قرآن، گرایش انسان به خواهش ها و هواهای نفسانی موجب می شود که انسان از آرامش روانی محروم شود.(آل عمران، آیه ۱۵۴)

5-عامل مصیبت ها: از دیگر آثاری که برای نفس انسانی می تواند برشمرد آن که عامل مصیبت ها و شکست ها است.(آل عمران، آیه ۱۶۵) 6-گرایش یا گریزش از هدایت ثانوی: از نظر قرآن، نفس انسانی در حالت تسویه است و همه آن چیزی که نیاز است دارا است؛ اگر نفس براساس الهامات باطنی هدایت رفتار کند و تقوا پیشه گیرد، به سبب همین گرایش از هدایت ثانوی پاداشی برخوردار می شود و گرنه گرفتار ضلالت پاداشی و کیفری می شود.7-کیفر و پاداش برای نفس: از نظر قرآنی، کیفر و پاداش برای نفس است؛ بنابراین نفس است که حسابرسی می شود.(بقره، آیه ۲۸۴).در آموزه های وحیانی قرآن، برای نفس انسانی ویژگی هایی بیان شده که بیانگر نقاط قوت و ضعف آن نیز است. در این جا به برخی از مهم ترین صفات و ویژگی های نفس انسانی اشاره می شود:1-مظهر تجلی اسمای الهی: 2-قوه ادراکی نفس: 3-هدایت فطری: 4-انفعال نفس و تغییر پذیری: 5-هدایت پذیری و گمراه پذیری: 6-تثبیت پذیری: 7-خدعه گری و مکاری: 8-تسویل گری: زیباسازی امر زشت از دیگر ویژگی ها و خصوصیات نفس انسانی است که انسان را به سوی گمراهی و زشتکاری سوق می دهد 9-تطویع: از دیگر ویژگی های نفس آن است که انسان را مطیع خود می کند 10-اماره به بدی 11-اطمینان: 12-رضایت مندی: 13-توجیه گری: 14-سرزنش گری نفس: 13-تسویه نفس: 14-احاطه علمی خدا بر نفس: 15-چند لایه گی و ناشناختگی: 16-آلودگی نفس: 17-سلامت نفس: 18-بیماری نفسانی: 19-قدرت تشخیص: 20-فساد و تباهی: 21-نیاز به جسم نه جسد: 22-تنگنا و گشادگی: 23-عصیان نفس: 24-ظلم نفس: 25-عفت نفس: 26-سفاهت: 27-وسوسه گری: 28-نفس پرستی: نفس انسانی تا جایی گرفتار عجب و خودپسندی می شود که به جای خدا، خودش را می پرستد و مطیع و عبد بی چون و چرایی خودش می شود.(فرقان، آیه ۴۳).

عاقبت‌بخیری چیست؟:وقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا (80 - اسراء)

و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری‌کننده برایم قرار ده!.بسیاری از ما در کار نیکی با نیّت صادقانه وارد می‌شویم. «نیّت صادقانه» به نیّتی می‌گویند که انسان آنچه را که از کار نیک انجام می‌دهد قلبش به آن مُهر تصدیق و باور بزند. برخی کار نیکی انجام می‌دهند ولی بر نیک‌بودن آن، قلب و ایمان‌شان گواهی نمی‌دهد.مثال: فردی به نیازمندی کمک می‌کند ولی قلبش گواهی نمی‌دهد که خداوند محل آنچه را که می‌بخشد، پُر خواهد کرد. چنین کسی صدق ندارد، یعنی عملی را که انجام می‌دهد باور ندارد. این فرد با صدق در امر خیر وارد نشده است. پس مُدْخَل صِدْق ندارد. اما اشاره آیه به این امر است برخی با نیّت صدق در فعلی وارد می‌شوند ولی در وسط راه نفس از او سهم‌خواهی می‌کند و صدق او را مورد آسیب قرار می‌دهد، یا کسی با صدق وارد امر موعظه و امربه‌معروف می‌شود ولی در وسط راه تعریف یا تمجید مردم او را از صدق خارج می‌سازد و در فرجام کار با مُخْرَجَ صِدْقٍ آن کار خیر را به پایان نمی‌رساند.بهترین مثال برای این امر ابن‌ملجم و قطامه است. نقل است که ابن‌ملجم در ماه رمضان، از کوچه‌ای می‌گذشت که صدای آواز از درون خانه‌ای شنید و برای امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر درب خانه را زد که مُخْرَج صِدْقٍ بود ولی با دیدن قطام دچار هوای نفس شد و مُخْرَج صِدْقٍ، مُخْرَج لَعْن شد و به خون برترین و عزیزترین بنده خدا دستان کثیف خود سرخ‌گون ساخت. پس باید دقت کنیم اگر در امری که مُخْرَج صِدْقٍ ما مورد شک نفس‌مان قرار دارد با احتیاط و بررسی همه جانبه ورود کنیم.