آثار معنوی سکوت و خاموشی              

سکوت و خاموشی در زمان توانایی سخن گفتن، یک مهارت مهم در زندگی فردی و اجتماعی است؛ زیرا همان طوری که سخن گفتن به هنگام، سازنده و مفید است، هم چنین سکوت و خاموشی به هنگام بسیار مفید و سازنده خواهد بود. ما به کودکان خویش می آموزیم چگونه سخن بگویند و آداب سخن گفتن را به وی می آموزیم؛ اما کم تر به سکوت و خاموشی به عنوان یکی از مهم ترین آداب سخن توجه داریم. این گونه است که بسیاری از مردم از آثار و پیامدهای مثبت سکوت و خاموشی بی بهره می مانند.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اکثریت مردم گرفتار خیال بافی هستند که در تعبیر قرآنی از آن به «اختیال» یاد شده است. «مختال» کسی است که با خیال بافی به دور از واقعیت ها و حقیقت ها، زندگی خویش را سامان می دهد؛ به عنوان نمونه کسی چون قارون که گمان می کند با علم اقتصاد توانسته ثروت و مالی هنگفت فراهم آورد، در حالی که قسمت و مقدرات الهی موجب شده تا وی به آن ثروت دست یابد، گرفتار «خیال بافی» و فردی «مختال» است. افراد مختال تصویری نادرست از زندگی و فلسفه آن دارند و بر اساس همین فلسفه خیالی عمل و رفتار می کنند. این افراد به سبب همین بینش و نگرش نادرست است که گرفتار تفاخر و فخرفروشی می شوند و نمی توانند میان واقعیت و حقیقت ربط منطقی ایجاد کنند؛ از همین روست که خدا هماره کلمه «مختال» را با «فخور» آورده است تا به این آثار و پیامد مخرب و زیانبار «اختیال» و خیال بافی توجه داده باشد.(نساء، آیه ۳۶؛ لقمان، آیه ۱۸؛ حدید، آیه ۲۳)انسان موجودی است که هماره در حالتی به عنوان «نطق درونی» به سر می برد و سکوت و خاموشی کم تر در شخصی به شکل کلی و مطلق تحقق می یابد؛ زیرا اگر نطق ظاهری نداشته باشد، نطق درونی او هماره باقی و برقرار است؛ یعنی در همان حال که شخص در سکوت مطلق در گوشه ای نشسته است، غوغایی در درون وی است به طوری که هیچ دمی بی نطق درونی نیست، و تجربه ای از سکوت و خاموشی را ندارد.

در حقیقت وقتی ما از خاموشی و سکوت سخن می گوییم، در بیش تر موارد ناظر به همین «نطق ظاهری و بیرونی» است؛ زیرا نطق درونی هماره برقرار است و بیش تر مردم در همان سکوت ظاهری با اختیال خویش در حال نطق درونی هستند. البته هستند کسانی اندک که سکوت ظاهری آنان با نطق درونی در مقام تعقل و تفکر است؛ ولی همان طوری که در آیات قرآنی آمده است، اکثریت مردم فاقد عنصر «تعقل و تفکر» هستند(مائده، آیه ۱۰۳)؛ زیرا بسیاری از مردم گرفتار «اختیال» و خیال بافی هستند و گمان می کنند که تفکر و تعقل می ورزند؛ چنان که اکثریت مردم در زندگی بر اساس ظنون عمل و رفتار می کنند، و نهایت درجه بلوغ علمی آنان همین ظنون است.(نجم، آیات ۲۸ تا ۳۰)انسان هر چند که نمی تواند خود را از نطق درونی در مقام خیال یا تعقل رهایی بخشد، ولی دست کم می بایست تلاش کند تا نطق درونی مبتنی بر تعقل و تفکری باشد که دستاوردهای مثبتی در زندگی اش داشته باشد.اما نطق ظاهری و بیرونی چیزی است که می بایست با توجه به آداب سخن گفتن در آموزه های اسلامی مدیریت و مهار شود و خاموشی در راستای کسب آثار و دستاوردهای آن در دستور کار قرار گیرد.

برخی از عارفان بر این باورند که انسان می بایست نه تنها سکوت از نطق ظاهری و بیرونی را تجربه کند، بلکه می بایست به گونه خود را تربیت کند تا بتواند نطق درونی را به خاموشی تبدیل کند و در سکوت مطلق قرار گیرد. در عرفان سرخ پوستی از چنین مرتبه ای سخن به میان آمده و آن را به عنوان منزل یا مقامی از مقامات عرفانی دانسته است؛ اما به نظر می رسد که سکوت و خاموشی مطلق در درون شدنی نیست؛ بلکه آن چه می تواند اتفاق بیافتد تنها مدیریت و مهار و جهت بخشی به نطق درونی است تا انسان را در مسیر کمالی قرار دهد.به هر حال، اگر انسان نمی تواند دمی از نطق درونی باز ماند و به خاموشی و سکوت برسد، بهتر است تا نطقی را در خود ایجاد کند که تامین کننده کمالات متعالی اوست. اذکار ظاهری و باطنی و زبانی و قلبی تامین کننده چنین جهت گیری در نطق و رهایی از نطق های بیهوده و مختالی است که انسان را گرفتار فخور کرده و از جاده هدایت و صواب دور می سازد. از همین روست که در آیات قرآنی خواسته شده برای تامین «اطمینان» و دست یابی به نوعی آرامش خاص و رهایی از اختیال و هرج و مرج فکری و روحی و رفتاری، به ذکر الله اقدام شود: همان کسانى که ایمان آورده‏ اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏ گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها اطمینان و آرامش مى‏ یابد.(رعد، آیه ۲۸)خدا در آیات قرآنی پس از بیان لزوم سکوت در هنگام قرائت قرآن به این نکته توجه می دهد که چنین رویه ای به نوعی بهره مندی از اذکار الهی است تا نطق درونی جهت درست یابد؛ خدا می فرماید: و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید امید که بر شما رحمت آید ؛ و در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بى‏صداى بلند یاد کن و از غافلان مباش.(اعراف، آیات ۲۰۴ و۲۰۵)پس کسی که ذکر را پیشه خویش در شبانه روز قرار می دهد، نطق درونی را جهت بخشی می کند و این گونه از غفلت به حضور می رسد و از آثار و تبعات غفلت رهایی می یابد.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خاموشی در شرایطی برای تامین اهدافی بسیار لازم و ضروری است که از آن به آثار سکوت و خاموشی یاد می شود. مهم ترین اهداف و آثاری که برای خاموشی می بایست مد نظر قرار گیرد، اموری چند است که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1-رهایی از مشکلات و ایجاد آن: از نظر قرآن همان طوری که نطق و بیان موجب می شود تا انسان حق و باطل را از هم جدا کند و به اهدافی بلند دست یابد، هم چنین خاموشی می تواند یکی از مهم ترین ابزارهای کارآمد برای رهایی از مشکلات یا ایجاد آن باشد؛  2-فهم و درک عمیق: از اهدافی که برای خاموشی و سکوت از نطق ظاهری در آیات قرآنی بیان شده، ایجاد بستری مناسب در شخص برای فهم و درک عمیق سخنان و مطالبی است که از سوی دیگران مطرح می شود. در حقیقت خاموشی و سکوت و دقت در شنیدن و گوش دادن موجب می شود تا شخص شش دانگ حواس خویش را بر موضوع و مطلبی متمرکز کند که گوینده درباره آن سخن می گوید. 3-رحمت الهی: از اهدافی که قرآن برای سکوت و خاموشی از نطق ظاهری بیان می کند، بهره مندی از رحمت الهی است. انسانی در جایگاه سکوت، دست از نطق بردارد و به استماع و گوش دادن بپردازد، بی گمان در شرایطی قرار می گیرد تا از سخن دیگران بهترین بهره را خواهد برد؛ حال اگر این سکوت در برابر آیات قرآنی باشد، بهره مندی از رحمت الهی بیش تر خواهد بود؛ 4-احترام گوینده: از اهداف دیگر سکوت و خاموشی هنگام سخن گفتن دیگران، احترام به گوینده آن است. 5-رهایی از اذیت: وقتی انسان با کسانی مواجه می شود که درک درستی ندارند و اهل احترام و تکریم نیستند، بلکه بدزبان و بدگو و بدکردار هستند، لازم است تا در برابر آنان خاموشی و سکوت از نطق را در دستور کار قرار داد، تا از اذیت و آزار آنان در امان بمانیم.(قصص، آیات ۵۲ و ۵۵)؛  6-پذیرش حکم الله : از نظر آموزه های قرآنی، هر چیزی قابل نقد و پرسش است، مگر آن که چیزی به طور قطع به خدا منتهی شود؛ در این حالت سکوت و خاموشی و پذیرش حکم منتهی به خدا امری لازم و ضروری است. در حقیقت اگر هر چیزی به حکم قطعی به خدا منتهی شد کسی نمی بایست درباره آن «ان قلت» وارد کند و اما و اگری بیاورد.(نجم، آیه ۴۲) امام صادق(ع)فرمود: خداوند  عزّوجلّ  مى فرماید: تمام امور به پروردگار منتهى مى شود، پس هر وقت سخن به خدا رسید از حرف زدن خوددارى کنید.