سبک زندگی اسلامی              

تو با که بودی؟:روزی عارفی، مردم را به دور خود جمع کرده بود و از خدا برایشان سخن می گفت. برایشان از شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت سخن می گفت.او مردم را آماده می‌کرد برای پاسخ به سوال‌هایی که حضرت حق از آن ها در مورد حیات‌ شان، در مورد دوستی‌هایشان، در مورد عبادت هایشان، نماز و روزه‌هایشان و... خواهد پرسید.درویشی که از آنجا می گذشت رو به جماعت کرد و گفت:حضرت حق حوصله پرسیدن این همه سوال را ندارد.فقط یک سوال می‌پرسد و این است:    من با تو بودم تو با که بودی؟

علم شما کجا و علم ما کجا؟!:در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون، دکتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني براي انيشتين و جمعي از بزرگ ترين دانشمندان دنيا از جمله "بور"، "فرمي"، "شوريندگر" و "ديراگ" و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو دعوت کنند...آقاي دکتر خودشان کارت هاي دعوت را طراحي مي کنند و حاشيه ي آن را با گل هاي نيلوفر که زير ستون هاي تخت جمشيد هست (لوتوس) تزئين مي کنند و منشا و مفهوم اين گل ها را هم توضيح مي دهند.چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف مقابل دلدادگي ايجاد مي کند.دکتر مي گفت:براي همه کارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون ويالونش جايي نمي رود، تاکيد کردم که سازش را هم با خود بياورد.
همه سر وقت آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت:چون خواهرم را خيلي دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند.من فوراً يک شمع به شمع هاي روشن اضافه کردم و براي انيشتين توضيح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي خانواده شمع روشن مي کنيم و اين شمع را هم براي خواهر شما اضافه کردم.به هر حال بعد از يک سري صحبت هاي عمومي، انيشتين از من خواست که با دميدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم.من در پاسخ او گفتم:ايراني ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري کرده اند.براي ما ايراني ها شمع نماد زندگي است و ما معتقديم که زندگي در دست خداست و تنها او مي تواند اين شعله را خاموش کند يا روشن نگه دارد."

آقاي دکتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ کند و مي گفت بعدها انيشتين به من گفت: "وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يک تمدن 10هزارساله چيست.ما براي کريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي کنيم و بعد با گل هاي مصنوعي آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درخت ها سبزند و در کنار خيابان گل و سبزه روييده است."بالاخره آقاي دکتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي کنند و بعد اين دعا را برای مهمانان تحليل و تفسير مي کنند...به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي که در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي کنند و کوک ويلون انيشتين را عوض مي کنند و يک آهنگ ايراني مي نوازند.همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي دکتر توضيح مي خواهند.ايشان پاسخ می دهند که موسيقي ايراني يک فلسفه، يک طرز تفکر و بيان اميد و آرزوست.انيشتين از آقاي دکتر مي خواهند که قطعه ي ديگري بنوازند.پس از پايان اين قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين که چشم هايش را بسته بود چشم هايش را باز کرد و گفت:دقيقا من هم همين را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سين را ببيند..."آقاي دکتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيک را که نام آن ها با "س" شروع مي شد توي سفره چيده بود و يک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود.بعد توضيح مي دهد که اين در واقع هفت چين يعني هفت انتخاب بوده است.تنها سبزه با "س" شروع مي شود به نشانه ي رويش...ماهي با "م" به نشانه ي جنبش،آينه با "آ" به نشانه ي يکرنگي،شمع با "ش" به نشانه ي فروغ زندگي و ...همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي، احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد.آن هم در زماني که دنيا هنوز اين حرف ها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراک اين مفاهيم عميق را درک مي کردند.يک کاسه آب هم روي ميز گذاشته بودند و يک نارنج داخل آب قرار داده بودند.آقاي دکتر براي مهمانان توضيح مي دهند که فلسفه ی اين کاسه 10هزارسال قدمت دارد.آب نشانه ي فضاست و نارنج نشانه ي کره ي زمين است و اين بيانگر تعليق کره زمين در فضاست.انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.از او مي پرسند که چه اتفاقي افتاده؟مي گويد:ما در مملکت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم که وقتي اين حرف را زد کليسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد.علم شما کجا و علم ما کجا؟!"خيلي جالب است که آدم به بهانه ي نوروز يا هر بهانه ي خوب ديگر، فرهنگ و اعتبار ملي خودش را به جهانيان معرفي کند.  خاطرات مهندس ايرج حسابي"

اصلی‌ترین پیام بعثت رسول اکرم چه بود؟:امام خمینی(ره) می‌فرماید: «انگیزه بعثت، نزول وحی... و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کنند و نفوس مصفّا بشوند، از این ظلماتی که در آن‏ها موجود است تا بعد از این‏که مصفّا شدند، ارواح و اذهان آن‏ها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند. انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان‌‏ها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفّا کنیم... اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری می‌‏شود، نظیر نور قرآن و جلوه نور حق.»