آیـات آفـاقــی جلوه قدرت خداوند 1400/7/23
آیـات آفـاقــی جلوه قدرت خداوند
هستی سرشار از خداست. در همه جا کلمه وجود موج میزند. کلمه وجود خداست و همه هستی با او موجود شده است.خداوند در آیات بسیاری از قرآن به این حقیقت توجه داده است که تنها خداوند هست و هر چه از هستی نامی میبرد، سایه آفتاب حقیقت خداوندی است. از اینرو ملکوت هر چیزی را خدا میداند و خواهان شناخت خداوند با تفکر و تدبر و دیدن آیات انفسی و آفاقی میشود؛ چرا که انسان با علم حصولی و شهودی میتواند حقیقت هر چیزی را بشناسد و دریابد که تنها خداوند حق مطلق هستی است و هستی جز خدا چیزی نیست.خداوند خودشناسی و جهانشناسی را دو راه درست و راستین برای خداشناسی دانسته است. به این معنا که انسان برای شناخت حقیقت خداوندی لازم نیست تا دست به کارهای حیرت انگیزی بزند، بلکه با مراجعه به حقیقت وجودی خود میتواند حقیقت خداوند را بشناسد؛ زیرا او در جان آدمی تجلی کرده و با دمیدن روح خود در کالبد انسانی از سویی و تعلیم همه اسمای الهی از سوی دیگر، انسان را مظهر و صورت خود قرار داده است. بنابراین، هر انسانی با نگاهی به حقیقت خود و شناخت کامل از خود، میتواند خداوند را بشناسد.
از سویی دیگر، انسان با نگاهی به خود و شناخت جامع و کامل از انسانیت میتواند با علم شهودی حقیقت خداوند را دریابد؛ زیرا جان آدمی آینه و صورت حقیقت خداوندی است.اما خداوند راههای دیگری غیر از خودشناسی برای خداشناسی قرار داده است که از مهمترین آنها هستی شناسی و جهان شناسی است؛ چرا که هر انسانی، اگر جلوه کاملی از حقیقت خداوندی است و خلاصه هستی و جهان در انسان وجود دارد، این اجمال حقیقت هستی، در آیات تفصیل جهان به نمایش گذاشته شده است. به این معنا که انسان عصاره و اجمال هستی است، جهان، تفصیل همین حقیقت اجمالی است. از این رو انسان میتواند تفصیل وجودی خویش را در جهان ببیند و به نظاره بنشیند.بنابراین، برای شناخت حقیقت حق و اینکه تنها حق و وجود واقعی در هستی، خداوند است؛ کسانی که در مسیر خداوندی و فطرت سالم و عقل و قلب سلیم باشند و مسیر تقوای الهی و فطرت را پیش گیرند، چشمان و دیدههای حقیقت بین آنان گشوده میشود و به چشم و دیده شهود حقیقت هر چیزی را میبینند که خداوند است و غیر از این ملکوت هر آنچه دیده میشود تنها سراب است.به هر حال، از نظر قرآن، حقیقت هستی یک چیز بیش نیست و این همان چیزی است که از آن به توحید محض یاد میشود. هر کسی با خودسازی و تزکیه نفس و باقی ماندن بر فطرت سالم میتواند این حقیقت را ببیند و دریابد.از نظر قرآن، آیات آفاقی و آیات انفسی، همگی نشانههایی از حقیقت توحید و خداوندگاری خداوند است؛ چنانکه آیات قرآن نیز به یک معنا صورت کتبی همان حقیقت توحید است.آیات آفاقی و آیات انفسی، افعال خداوند است تا انسان با نظر در آنها، حقیقت خداوندی را دریابد. منظور از آیات آفاقى، آفریدههاى خارج از وجود انسان همانند خورشید، ماه، ستارگان و مانند آن و مقصود از آیات انفسى، شگفتىهاى وجود انسان در ابعاد روحى و جسمى است.چنانکه آیات قرآن نیز صورت کتبی همین حقیقت یکتا و یگانه است. این گونه خداوند با راههای گوناگون مردم را به یک حقیقت دعوت میکند و تصریف الآیات به معنای واقعی مینماید تا هر کس به میزان ظرفیت و توان و فهم و ادراک خویش، حقیقت را بشناسد و در پی آن رود.آیات آفاقی، حقیقت در برابر آیات انفسی، شگفتیهای وجود انسانی است که بیانگر اسمای الهی میباشد و تحقق و فعلیتیابی آنها در شاکله وجودی هر انسانی به معنای متاله شدن است که نهایت آن ربوبیت و مظهریت در آن میباشد که در آیات قرآن به نامهایی چون خلافت انسان از آن یاد میشود.در برابر دیدگان هر انسانی، آیات آفاقی قرار دارد که هر یک از این آیات، نشانهای از یک یا چند اسم الهی میباشد. بنابراین انسان با تدبر و تفکر در این آیات آفاقی با هر یک از اسمای الهی و با حقیقت وجودی خداوند آشنا میشود.خداوند در آیات بسیاری از قرآن که آیات کتبی حقیقت هستی است، به آیات آفاقی همانند آیات انفسی توجه داده است. آیات آفاقی همانند خورشید و ماه و ستارگان و طبیعت همواره در برابر دیدگان بشر است و انسان به هر سمت و سو رو کند،در برابر خویش جلوهای از حقیقت خداوندی را میبیند.دیدن این آیات آفاقی به انسان این فرصت را میبخشد تا هرگز از حقیقت هستی و خداوند غافل نشود و با درنگ و تدبر در آنها میتواند موقعیت خود را نسبت به خدا و هستی تعریف و تبیین و تحلیل کند.با آنکه همه هستی و جهان و آنچه در زمین و آسمان است، آیات آفاقی و نشانههای بیرونی برای شناخت خداوند است، ولی خداوند به برخی از این آیات و نشانهها توجه ویژهای مبذول میدارد؛ زیرا در این آیات، ویژگیهایی است که در آیات دیگر شاید به این شدت و قوت وجود نداشته باشد. این ویژگیهای موجود در برخی از آیات آفاقی، نوع ارتباط آنها با انسان و نیاز انسان به آنهاست. بهعنوان نمونه خداوند به آبهای در دسترس آدمیو اینکه به سادگی میتواند به آبها دسترسی داشته باشد و از آن برای رفع تشنگی خود و پرورش گیاهان و جانوران جهت تغذیه و مانند آن استفاده کند، اشاره میکند و بهعنوان یکی از آیات آفاقی مهمی که ارزش تدبر و تفکر در آن دارد توجه میدهد و میفرماید:
از نظر قرآن، آب بهعنوان منشأ زندگی است که هر چیز زندهای در دنیا از آن آفریده شده است چنین آبی که از میان ابرها و از طریق بادها جابهجا میشود و از آسمان، شیرین و گوارا فرو میباردو انسانها و گیاهان و جانوران با آن سیراب میشوندو در اعماق زمین فرو نمیرود بلکه در سطوحی از زیر زمین قرار میگیرد تا در دسترس بشر و گیاه و جانوران باشد و سپس به شکلی دیگر آن را از زمین بیرون میآورد تا همچنان در دسترس باشداز مهمترین جلوهها و آیات خداوندی است که قدرت خداوند در آن آشکار میشود.از نظر قرآن، تداوم و بقای آسمان،آفرینش بیعیب و نقص آسمان، آسمان سقف نما،آفرینش تدریجی آسمان،توسعه دائمیآسمان،آفرینش هفت آسمان،احاطه آسمان بر زمین و انسان، ستون نادیدنی آن و مانند آن همگی جلوههای از قدرت و احاطه خداوند بر هستی است که قابل تدبر و شناخت حق از طریق آن است.آیات آفاقی دیگر که قابل توجه و ذکر دائمیاست عبارتند از آشامیدنیهاT زنده شدن دوباره گیاهان و طبیعت،انواع و اقسام بادها ، ، باران، بوستان ، رعد و برق، انواع میوهها چون انگور ،انارو مانند آنها.انسان با تعقل و تدبر در این آیات میتواند به درک حقیقت هستی و خداشناسی نائل شودو شناخت دقیق و کاملی از خود و هستی و خدا به دست آورد و با اصول دین چون توحید و نبوت و معاد و رستاخیزآشنا شود و در مسیر حقیقت و هدایت قرار گیرد. کسانی که ناتوان از شهود خویش و رسیدن به شاهد دائمی یعنی خداوند در خویش هستند، کمتر میتوانند با نظر و تدبر در آیات آفاقی به حقیقت برسند. در حقیقت آینه وجود این افراد چنان به زنگار گناه و هواهای نفسانی دنیوی آلوده شده است که دیگر صافی قلبی ندارند تا جلوه حقیقت شاهد بر آینه و جام وجودشان باشد.بنابراین، قلب صافی لازم است تا جلوه گاه آیات آفاقی شود. این قلب صاف و صافی میبایست همان قلبی باشد که خداوند به هر انسانی هبه کرده و به نام فطرت، عقل و قلب سلیم و تقوای الهی و نامهای دیگر از آن یاد نموده است. اگر انسانی همان هدیه الهی را داشته باشد، بسادگی میتواند تصویرگر جلوههای الهی در آیات انفسی و آفاقی باشد و خداوند را چنان که هست مشاهده کند. این مشاهده و نظارت به دیده ظاهر نیست، بلکه به دیده باطنی است که قلب نام دارد.