معامله خدا با انسان از نظر قرآن 1400/7/24
معامله خدا با انسان از نظر قرآن
از نظر قرآن، خدا با هر کسی چنان معامله می کند که او با دیگران معامله می کند؛ یعنی مبنا و اساس معامله الهی با هر فرد انسانی، معامله آن فرد با دیگران است. این بدان معناست که اگر کسی با دیگری بر اساس عدالت و اصل مقابله به مثل عمل کند، خدا نیز بر اساس همین با او معامله می کند؛ اما اگر بر اساس احسان عفوی یا ایثار اکرامی با دیگران معامله کند، خدا نیز بر اساس همین فضائل و مکارم اخلاقی با او معامله می کند؛ پس انتظاری بی جا است که انسان در دعا و نیایش خویش از خدا بخواهد: خدایا با ما به فضل خویش معامله کن و با عدل خویش معامله مکن!»، از نظر قرآن، انسان ها با دیگران می توانند بر اساس سه شیوه زیر تعامل داشته باشند:1-عدالت مثلی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هدایت فطری تکوینی الهی(طه، آیه ۵۰) موجب می شود تا انسان ها بر اساس سنت حاکم بر هستی، در چارچوب عدالت مثلی با هم تعامل داشته باشند. از همین رو، گاه گفته می شود که حکم عقلی همان عدالت مثلی است؛ چرا که مراد از حکم عقلی، همین کشفی است که عقل انجام می دهد و به این سنت الهی حاکم می رسد که هر چیزی می بایست در جایی حق خویش قرار گیرد که خدا برای آن قرار داده است. از آن جایی که کشفیات دو حجت ظاهری و باطنی الهی همسان است، همان چیزی را که فطرت عقلی کشف می کند، اسلام آیینی وحیانی نیز همان را بیان می کند؛ زیرا در سنت الهی تبدیل و تحویلی راه نمی یابد و عقل سلیم و نقل وحیانی یک حقیقت را کشف و بیان می کند. پس نیکی در برابر نیکی، و بدی در برابر بدی به عنوان کشف عقل و نقل بنیاد اجتماعات انسانی را شکل می دهد. مگر پاداش احسان جز احسان است.(رحمن، آیه ۶۰) یا می فرماید: پس هر کس بر شما تعدى کرد همان گونه که بر شما تعدى کرده بر او تعدى کنید.(بقره، آیه ۱۹۴) .2-احسان عفوی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عدالت پایین ترین سطح ارتباطی میان انسان ها است؛ زیرا روابط انسانی می بایست فراتر از عدالت در قالب جود و بخشش و احسان باشد؛ زیرا انسان موجودی عاطفی است که اصل «رحم» در وی بسیار قوی تر از هر امری دیگری است. این امر به ویژه در روابط همسران و خانواده بیش ترین نمود را دارد؛ زیرا روابط میان همسران در قالب خشک عقلی فطری عدالت مثلی نمی تواند نیازهای عاطفی را برآورده سازد. از همین روست که در قرآن از «مودت و رحمت» میان روابط همسران سخن به میان آمده است.(روم، آیه ۲۱) خدا از انسان ها می خواهد در اموری با «عفو» زندگی خویش را ارتقا بخشیده و نیازهای عاطفی خود و دیگران را در سطح انسانی بالاتر آورند. عفو بهتر از انتقام و مقابله به مثل است؛ از نظر قرآن، امت اسلامی می بایست با احسان عفوی با دیگران تعامل داشته و از سوء و بدی دیگران بگذرد؛ عفو کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگوارى را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست. (بقره، آیه ۲۳۷) پس انتظار ظهور خدا در مقام غفور رحیم به این است که انسان اهل عفو ، تصفح و غفران باشد.3-اکرام ایثاری: پیامبر(ص) می فرماید: جز برای اتمام مکارم اخلاقی بر انگیخته نشده ام. پس مکارم اخلاقی به عنوان فلسفه بعثت معرفی شده است. این بدان معناست که امت اسلام می بایست در سطح مکارم اخلاقی با یک دیگر تعامل داشته باشند تا خدا نیز در همین سطح با آنان به فضل کرامتی خویش تعامل نماید. از نظر قرآن، کرامت بر دو قسم کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی تقسیم می شود. کرامت ذاتی برای همه انسان ها به شرافت روح الهی دمیده شده در کالبد و تحقق اسماء و صفات الهی در انسان پدیدار شده است. این کرامت ذاتی می بایست با اعمال صالح ظهور و بروز یابد که از آن به تقوای الهی یاد می شود. همین کرامت اکتسابی یعنی تقوای الهی است که معیار سنجش انسان در دنیا و آخرت است. بنابراین، اگر انسان بخواهد تقوای الهی را داشته باشد باید اعمال صالح خویش را با دو حجت باطنی و ظاهری هماهنگ سازد. از نظر قرآن، مومنان در روابط اجتماعی حتی با دشمنان خویش بر اساس کرامت عمل می کنند(فرقان، آیه ۷۲)؛ زیرا ایشان در مدرسه کرامت درس کرامت را از قرآن و اهل بیت(ع) این دو حبل الله المتین و ثقلین آموختند؛ چرا که وقتی در درس پروردگار اکرم شرکت می کنند، خدا در مقام اکرم به آنان عالی ترین درس کرامت را می آموزد و بدان فضلیت تاج برسر ایشان می گذارد و این گونه جان و روان ایشان را به کرامت برتر خویش پرورش می دهد.(علق، آیه ۳)اگر انسان دوست دارد که خدا در دنیا و آخرت با ایشان در سطح عالی کرامت الهی خویش تعامل داشته باشد، می بایست همان چیزی را برای دیگران در دنیا بپسندد که دوست دارد بدان دست یابد. پس هرگز ناپسندی را برای دیگران مپسند تا خدا نیز ناپسندی را برایت مپسندد.اسلام در مقام بیان مکارم اخلاقی و بزرگواری ها، فراتر از مقام عدالت به احسان توجه دارد. از این رو حتی نمی گوید که: «با دیگران چنان رفتار کنید که «آنها» دوست دارند شما با ایشان رفتار کنید.» بلکه می گوید از مقام احسان وارد شوید. پس نه تنها قصاص را به عنوان یک مکرمت اخلاقی نمی پذیرد بلکه خواهان احسان و عفو از خطا و اشتباه می شود که نوعی بزرگواری در حق آنان است.پیامبر اسلام در نصیحتی به علی بن ابی طالب گفت: ای علی! هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند و آنچه برای خود می خواهی برای دیگران هم بخواه؛ دراین صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکسان نگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا به خواست خدابه خاطر سپار.
علی(ع) فرمود: برای ادب کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد می شماری، از آن اجتناب کنی؛ برادر مؤمنت همان حق را بر تو دارد که تو بر او داری.