درمان و در امان ماندن از قساوت قلب 1400/8/30
درمان و در امان ماندن از قساوت قلب
قساوت قلب حالت نفسانی است که انسان را از هر گونه کنش و واکنش عاطفی محروم می سازد. در فارسی از آن به سنگدلی تعبیر می شود. کسی که گرفتار قساوت قلب و سنگدلی شده هیچ تاثیری از بیرون نمی پذیرد، بلکه بر همان افکار و رفتار خویش باقی و برقرار می ماند. در جایی که سنگ خارا تحت تاثیر وحی الهی قرآنی، رام می شود و آب از آن جاری و ساری می شود، سنگدل سخت تر از آن هیچ تکانی نمی خورد. تکانه های الهی که کوه را متلاشی و تکه تکه می کند، هیچ تکانی قلب سنگدل نمی خورد.در روان شناسی قرآنی، درباره این بیماری روانی مطالب بسیاری گفته شده و علل و عوامل ایجادی در کنار موانع ایجادی و نیز درمان و در امان ماندن از آن بیان شده است.قساوت قلب به نوعی از میان رفتن حالت تکوینی قلب در شخص است؛ زیرا قلب همان طوری که واژه آن بر می آید در یک حالت نمی مانند، بلکه احوالات بسیاری دارد که از آن به احوالات قلب یاد می شود. این احوالات هر چند در دو جهت متضاد مانند حالت اطمینان قلب، سلامت قلب، خشوع و خضوع قلب یا مرض قلب، ختم و طبع قلب در قلوب انسانی تحقق می یابد، اما به هر حال، قلب در تقلب احوال خود باقی است؛ اما وقتی قلبی دچار قساوت شود، دیگر حالت اصلی و اولیه خودش را از دست می دهد؛ چرا که دیگر تقلب احوال ندارد و بر یک حالت باقی می ماند و هیچ تاثیری از درون و بیرون نمی پذیرد.در آیات قرآنی گاه قساوت قلب در برابر شرح صدر به کار رفته است.(زمر، آیه ۲۲) در این موارد خدا بیان می کند که دارنده شرح صدر، از چنان گشادگی بهره مند است که نور اسلام در قلب او قرار می گیرد، در حالی که گرفتار قساوت قلب از نور اسلام بی بهره است؛ یعنی نور اسلام با همه قدرت و قوت خویش هیچ تاثیری در قلب گرفتار قساوت نمی گذارد.به سخن دیگر، گشادگی و تنگی سینه که از آن به شرح و ضیق صدر تعبیر می شود، از نظر گستره معنایی و مفهومی گسترده تر از قساوت قلب است. بنابراین، وقتی قساوت قلب در برابر شرح صدر به کار می رود، به این معنا است که قساوت قلب دچار ضیق صدر نیز است. یکی از راه های شناخت حالت نفسانی مراجعه به آثار آن است. از همین روست که برای فهم و درک حقیقت قساوت قلب بهتر است که به آثار آن توجه و اهتمام شود که خدای خالق انسان و قلب از آن سخن به میان آورده است. در حقیقت خالق و آفریدگار و پروردگار قلب انسان بهتر می تواند به معرفی قساوت قلب بپردازد؛ زیرا شناخت جامع و کاملی از آثار آن دارد. از نظر قرآن مهم ترین آثاری که برای قساوت قلب می توان بر شمرد، عبارتند از:1-حق ناپذیری: قساوت قلب موجب می شود تا شخص حق را نشناسد و بدان گرایش نیابد، بلکه حتی اگر حق را شناخت باز بدان گرایش نیابد؛ 2-تحریف حقیقت: قسی القلب، به تحریف معنوی حق می پردازد تا جایی که موضوع له لفظ را تغییر می دهد تا این گونه حقیقت را بپوشاند و کتمان کند.(مائده، آیه ۱۳) 3-خیانت: قسی القلب انسانی است که در امانت خیانت می ورزد به جای آن که وفا نماید و آن را به تمام کمال حفظ و به صاحب حق بازگرداند. از همین روست که با انواع رفتارهای باطل خیانت خویش را آشکار می کند از جمله آنها تحریف معنوی حقیقت از جمله حقیقت کلمات و موضوع له آنها است.4-نافرمانی و فسق: از نظر قرآن کسی که قسی القلب شود، گرفتار فسق و نافرمانی نسبت به آموزه های فطری و تشریعی اسلام وهدایت های آن می شود.(حدید، آیه ۱۶) 5-مخالفت با رهبری الهی: رهبران الهی می بایست دارای شرح صدر باشند تا مردمان گرد آنان جمع شوند؛ بنابراین، قساوت قلب که در تضاد با شرح صدر است، موجب مخالفت مردم با رهبران الهی و پراکندگی از دور مردم می شود. 6-ترک تضرّع و استغاثه : از نظر قرآن، قسی القلب حتی تحت تاثیر سختی ها و بلایا نیز از مواضع سخت و سفت خویش عقب نشینی نمی کند و در هنگام سختیها و بلاها که خدا برای بازگشت بنده به سوی حق ایجاد می کند، درس نمی گیرد و به درگاه خداوند تضرع و استغاثه نمی کند تا او را نجات دهد.(انعام، آیه ۴۳)7-تزیین گری شیطان: انسان قسی القلب از حالت بهره مندی از داده های هدایتی فطری و تشریعی محروم می شود. این گونه است که شیطان اغواگر به تزیین گری و تسویل متوسل شده و کارهای زشت او را زیبا جلوه می دهد و شیطان این گونه بر افکار و رفتار او مسلط و چیره می شود. 8-شکنجه مخالفان: قسی القلب خود را اهل حق و دیگران را باطل می داند و خواسته و اراده خویش را تجلی حق دانسته و به دنبال احقاق آن می رود. از این رو هر کسی در برابرش قرار گیرد مورد مجازات و عقوبت قرار می گیرد؛ 9-ظلم: از نظر قرآن، قسی القلب دچار ظلم و ستم به دیگران است و عدالت بر نمی تابد.10-غفلت از خدا: قسی القلب چنان گرفتار است که حقیقت پیش رو خویش را نمی بیند و بدان توجه و التفاتی ندارد، بلکه آن چه در برابر نمایان است تنها باطل و کارهای ظالمانه و نادرست و نابهنجار است. 11-قتل و کشتار بی گناهان: قسی القلب به سبب گرایش به ظلم، برای جان مردمان ارزشی قایل نیست و بی گناهان را به قتل می رسانند. فرعون از جمله رهبران قسی القلب است که ملت خویش را به ظلم و ستم رام خویش کرده و بی گناهان را به قتل می رسانید.12-کمبود شخصیت: قسی القلب از نظر شخصیتی احساس کمبود دارد و برای جبران آن کارهایی را انجام می دهد تا این کمبود شخصیت خویش را جبران کند. 13-گمراهی و هدایت ناپذیری: قسی القلب در ضلالت و گمراهی است و هیچ پذیرشی نسبت به حق و هدایت الهی ندارد. 14-مانع اجابت دعوت: قسی القلب در برابر دعوت حق پیامبران، نظر مثبتی اظهار نمی کند بلکه به مخالفت با آن می پردازد؛ زیرا قساوت قلب مانع از اجابت دعوت حق پیامبران از سوی قسی القلب است.15-مانع پذیرش ایمان و اسلام: قساوت قلب هم چنین مانع جدی بر سر پذیرش اسلام و ایمان آوری این افراد است؛ زیرا آنان حاضر نیستند در برابر حق تسلیم باشند16-مانع تابش نور الهی: قسی القلب در شرایطی قرار دارد که نور الهی به قلب ایشان نمی رسد تا از آن بهره مند باشند و در مسیر اسلام و نورانیت آن قرار گیرند، 17-مانع تسلیم در برابر خدا: انسان قسی القلب در برابر حق و حقیقت مطلق یعنی خدا نیز تسلیم نیست، بلکه هیچ خضوع و خشوعی در برابر خدا ندارد و به مخالفت با خدا و کفر و کفران گرایش دارد و در ضلالت و گمراهی خویش می ماند. 18- مانع تعقل و تفکر: قسی القلب از قلبی برخوردار نیست تا تعقل کند و در قالب تعقل به تفکر بپردازد و حقایق را بشناسد و از روی علم عمل کند. این گونه است که در برابر معجزات الهی و آموزه های وحیانی قرآن، تسلیم نیست. 19-مانع خشیت: خشیت ترس و خوف عالمانه است که از عظمت چیزی بر می خیزد. از نظر قرآن، قسی القلب ناتوان از فهم عظمت الهی و درک آن است؛ زیرا قلبی ندارد که حقیقت را تعقل کند و دریابد. 20-مانع درک معارف الهی: قسی القلب از درک حقیقت و معارف الهی از جمله معارف وحیانی قرآن محروم است؛ 21-مانع شرح صدر: قسی القلب تحت تاثیر حق قرار نمی گیرد تا از نور اسلام بهره مند شده و سینه اش گشاده و دریچه قلبش به سوی حق و حقیقت باز شود و رفتاری بر اساس حقیقت داشته باشد.22-تذکر ناپذیری: قسی القلب قلب خویش را از هر گونه داده های فطری محروم ساخته و آن را دفن و دسیسه کرده است. 23-نفوذ شیطان: قسی القلب همان طوری که از ولایت الهی خارج می شود، تحت ولایت شیطانی در می آید و این گونه است که القائات شیطانی و تزیین گری شیطان او را در مسیر ضلالت به شقاوت می کشاند و چنین شخصی تحت نفوذ شیطان ابدیت خویش را تباه می سازد.24-هلاکت و نابودی: آن چه بیان شد بیش تر آثار دنیوی قساوت قلب است. از نظر قرآن، کسانی که دچار قساوت قلب هستند، گرفتار عذاب الهی در دنیا و آخرت می شوند و خدا به استیصال ایشان را در دنیا نابود و در آخرت نیز انواع عذاب ها را در دوزخ برایشان فراهم می آورد.از نظر قرآن، عوامل چندی موجب می شود تا قلب حالت فطری و تکوینی خود را از دست بدهد و گرفتار قساوت شود. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:1-نقض عهد و میثاق: 2-گذشت طولانی زمان: 3-القاء شیطانی: 4-بی تفاوتی: در برابر تذکارها و رهنمودهاى قرآن در مدّت طولانى، 5-فسق: 6-عقوبت الهی: البته باید توجه داشت که قساوت قلب مانند ایمان و تقوا و نور و مانند آنها از امور تشکیکی است که دارای مراتب و درجات چندی است. بر این اساس، سطح قساوت قلب افراد با یک دیگر می تواند متفاوت و آثار آن نیز با هم فرق داشته باشد. قساوت قلب به عنوان یک بیماری روانی که با روحیه و شخصیت انسان کار دارد، بیماری است که می بایست درمان شود.بهترین شیوه پیشگیری از ابتلاء به بیماری قساوت قلب آن است که انسان موارد زیر را مورد اهتمام و توجه قرار دهد:1-تضرع : 2-حق پذیری: 3-خشیت: خوف و خشیت از عظمت خدا، 4-ذکر الهی: 5-رحمت خدا: 6-شرح صدر: 7-مهربانی: 8-نور الهی: نورالهی که در قالب ایمان و اسلام بر جان انسان می تابد، مانع جدی بر سر راه گرفتار شدن انسان به قساوت قلب است.