سخنچینان آتشبیاران معرکه و هیـزمکشان دوزخ 1400/11/11
سخنچینان آتشبیاران معرکه و هیـزمکشان دوزخ
زبان، شمشیر دو لبهای است که میتواند همان اندازه که برای دشمن خطرناک باشد، برای خود شخص نیز خطرناک باشد؛ همچنین همان طوری که بهترین ابزار ارتباطی است، بدترین ابزار ارتباطی است؛ زیرا به همان آسانی که میتواند محبت ایجاد کند، دشمنی برانگیزاند.برخی برای زبان نزدیک هفتاد گناه مطرح کردهاند؛ یعنی ممکن است از کوچکترین عضو انسان، بیشترین گناه صادر شود؛ از همین روست که بسیاری از عالمان ربانی گفتهاند کسی که بتواند زبان خودش را نگه دارد، دینش را نگه داشته است؛ و برهمین اساس گفته شده که سکوت و خاموشی از بزرگترین و مهمترین عبادتها است که انسان را به کمالاتی شایسته و بایسته میرساند.یکی از گناهان زبان، نمّامی یا همان سخن چینی و خبرچینی است. خدا در قرآن از رفتارهای نادرست و گناهانی از جمله «نمیمه» سخن به میان آورده و بصراحت میفرماید: و از هر قسمخورنده فرومایهاى فرمان مبر که عیبجو و تندزبان است و براى خبرچینى و سخنچینی گام برمىدارد، بهشدت بازدارنده ]مردم[ از کار خیر و متجاوز و گناهکار است. پس سخنچینی به معنای بازگو کردن سخنان فردی نزد دیگری به قصد برهم زدن روابط دوستانه آنان است؛ البته سخنچینى به گفتار محدود نمىشود و نوشتن یا اشاره را نیز دربر مىگیرد؛ همچنین پردهبرداشتن از چیزهایی که شخص علاقه به آشکار شدنشان ندارد را سخنچینی میگویند. فیض کاشانی میگوید: کسی که به قصد بر هم زدن روابط دوستانه اشخاص، سخن هر یک را نزد دیگری بازگو میکند، سخنچین یا نمَّام نام دارد. از نظر او سخنچینی در مواردی با افشای سر، تهمت، نفاق، حسادت، دروغ و غیبت همراه است. از نظر فیض کاشانی، سعایت نیز نوعی سخنچینی است. سعایت به این معنا است که شخص، سخن دیگران را نزد کسی که از او میترسند بازگو کند. نراقی سعایت را بدترین نوع سخنچینی و گناه آن را از انواع دیگر سخنچینی و نمیمه بیشتر دانسته و بر این باور است که آن از طمع و حسد ناشی میشود. واژه قرآنی «نمیم» از ریشه «نمم» است. «النَّمّ» درخشندگى سفیدى در سیاهى یا سیاهى در سفیدى است. همچنین نام گیاهى است که تخم آن مانند ریحان خوشبو است. وقتی به باد نسبت داده میشود، به این معنا است که بوى آن چیز پراکنده شد، یا باد حرکت کرد و با خود بویی را آورد.به نظر میرسد که علت اینکه سخن چین و خبر چین به عنوان «نَمّام» معرفی شده، به دلیل همان برجسته شدن مطلبی در سخن اوست که آسیبزا است، یا به این دلیل است که این بادی که از دهان شخص به شکل کلمات خارج میشود، همچون بویی است که فضا را از بوی بد و تند اختلافات آکنده میکند؛ پس آن که با دیگران سخنی مىگوید و میان آنان فتنه برپا مىکند، بوی تند زشت اختلافات را در فضای اجتماع میپراکند.خدا در آیه ۱۱ سوره قلم، از «همّاز» سخن به میان آورده است. ریشه این کلمه «همزه» است که چیز تند و تیز را میگویند، مانند ابزار سیخونک زدن به اسب که برای تحریک او به کار میرود. بنابراین، همزه سخنی تند و تیز را میگویند که انسان را به درد میآورد. در اصطلاح فارسی همان زخمزبان را میگویند. حال چنین شخصی در میان مردم میگردد و به این سو و آن سو در حرکت است تا اخبار این را به آن برساند و با سخنچینی و خبرکشی و خبرچینی بوی بد اختلافات و فتنه را در میان مردم بپراکند.از نظر آموزههای قرآن، سخنچینى، صفتى ناپسند از نظر اخلاقی است (قلم، آیات ۱۰ و۱۱) و از نظر حکم شرعی نیز گناه زبانی است که به عنوان منکر میبایست از ارتکاب آن پرهیز شود.کیفر الهی آن در قیامت، آن است که این افراد با ذلت و خواری به سوی دوزخ برده میشوند؛ یعنی در حالی که بینی آنان همچون خرطوم فیل، بزرگ شده به زمین کشیده و به دوزخ انداخته میشوند (قلم، آیات ۱۱ تا ۱۶)؛ باید توجه داشت که خدا به گناهان کبیره وعده دوزخ داده، و سخنچینی در روایات به عنوان یکی از رذایل اخلاقی و گناهان کبیره دانسته و نکوهش شده است. برخی از روایات سخنچینی را یکی از عوامل عذاب قبر بیان کردهاند(ت، در برخی دیگر هم تمایل به آن از ویژگیهای منافق معرفی شده است.امام صادق(ع) میفرماید: از بزرگترین سحر و جادو، سخنچینى است؛ زیرا با سخنچینى، میان دوستان جدایى مىافتد، دوستان یکدل با هم دشمن مىشوند، به واسطه آن خونها ریخته مىشود، خانهها ویران مىگردد و پردهها دریده مىشود. سخنچین، بدترین کسى است که روى زمین راه مىرود. براساس تعالیم دینی جز راست نبایست گفت، ولی هر راست هم نشاید گفت؛ زیرا برخی از راستها موجب اختلاف میشود، بنابراین سکوت کردن بهتر از سخن راست گفتن است.از آنجا که فتنهگری بدتر از قتل است (بقره، آیه ۱۹۱)، سخنچینی و خبرچینی یکی از مصادیق فتنهگری است که خدا آن را بس دشمن میدارد. از همین رو پیامبر از هر گونه سخنچینی در نزد خود نهی میکند و به مردم میفرماید: کسى از شما حق ندارد از هیچ یک از یارانم چیزى به من بگوید؛ زیرا دوست دارم، در حالى که چیزى از شما در دلم نیست، به سویتان بیایم. باید توجه داشت که سخنچین و خبرچین گاه در میان دوستان اختلاف میافکند و گاه در میان امت. بیگمان هر چه دایره اختلافافکنی بیشتر و گستردهتر باشد، گناه آن عظیمتر و عذاب آن نیز سنگینتر خواهد بود.رسول خدا(ص) فرمود: آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخنچینی میروند و در میان دوستان جدایی میافکنند و در جستوجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامناند. در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخنچین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم برمیدارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین میشود، اهل بهشت نیست.مطابق با روایتی گناه سخنچینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند، رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد: در زمان حضرت موسی(ع) در میان بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عدهای دیگر بیرون رفت، ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد، از جانب پروردگار به او وحی شد: در میان شما یک نفر هست که زیاد سخنچینی میکند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمیکنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند. خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی میکنم، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکب نمّامی شوم؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد، کسی که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد، آنگاه خداوند باران رحمت خود را بر آنها فرو فرستاد.باید توجه داشت که براساس آموزههای قرآن، افرادی از این دست به یک معنا آتش بیار معرکه هستند و به اختلافات بین دوستان یا امت دامن میزنند. از همین رو در قرآن زن ابولهب به سبب آنکه آتش بیار معرکه میان پیامبر(ص) و مردم بود، به عنوان «حماله الحطب» معرفی میشود.در حقیقت بر اساس آیات قرآن، زن ابولهب به سبب آنکه همسرش یا دیگران را تشویق به دشمنی با پیامبر(ص) میکرد، به عنوان «حماله الحطب» معرفی میشود که کنایه از همان نمام و سخنچین بودن اوست.