اطاعت، حقیقت عبادت خدا 1401/3/13
اطاعت، حقیقت عبادت خدا
از نظر قرآن انسان و جن برای عبادت خدا آفریده شده اند. بنابراین تکلیف الهی برآنان است تا به اراده اختیاری عبادت خدا را انتخاب کرده و از عبادت غیر خدا اجتناب کنند. البته از نظر قرآن، عبادت در عبودیت خودنمایی می کند؛ زیرا عبادت جلوه های حقیقتی است که در عبودیت عابدان نهان شده و این گونه تجلی و ظهور می کند. شکی نیست که عبادت و عبودیت در طاعت و اطاعتی است که شخص با انقیاد تمام همراه با رغبت و خضوع، فرمانی را اجرا می کند. این گونه است که ارتباطی تنگاتنگ میان سه گانه عبودیت و عبادت و اطاعت خودنمایی می کند.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نسبت انسان با خدا، نسبت «عبد و معبود» است؛ زیرا هدف از خلقت مخلوقاتی چون انسان و جن این است که در برابر خدا «عبد» باشند و به عبادت بپردازند: و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند.(ذاریات، آیه ۵۶).خدا از انسان و جن می خواهد تا به اراده اختیاری خویش خدا را پرستش کرده و او را معبود خویش قرار دهند و غیر خدا را معبود خود قرار ندهند؛ چنان که گفته شد عبادت ارادی و اختیاری به این است که انسان در باطن و ظاهر به گونه خویش را بسازد که عبودیت در او هم چون راهی روشن ، صاف و هموار باشد.از نظر قرآن، همه هستی به اراده اختیاری خویش در مقام عبودیت، به طاعت اختیاری می پردازند و هیچ گونه کراهتی از آن ندارند؛ البته از نظر قرآن، اگر آنان مطیع نمی بودند، خدا به اکراه آنان را تحت فرمان می آورد، ولی آنان خود به اراده اختیاری پذیرفتند؛ اما انسان و جن به دلیل وجود اراده برتر که به مشیت الهی به آنان داده شده، در شرایطی دیگر قرار دارند که می بایست انتخابی آزاد و ارادی داشته باشند. از این روست که عبودیت و عبادت آنان به شکلی دیگر بروز و ظهور می کند؛ به این معنا که اگر چه در باطن همه مملوک خدا هستند و هیچ چیز از «ملک» خدا بیرون نیست؛ ولی به آنان از نظر تشریعی این اجازه را داده است تا میان دو راه اطاعت و کراهت، یکی را انتخاب کنند از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اطاعت می تواند به دو شکل انجام شود؛ زیرا گاه انسان فرمان خدا را اطاعت می کند، و گاه دیگر فرمان هواهای نفسانی و وسوسه های ابلیسی شیطان را. ازهمین روست انسان، به اراده خویش به جای عبادت خدا، هواهای نفسانی را الهه و معبود خویش قرار می دهد و این گونه خدا را از الوهیت و معبود بودن خارج می کند؛ البته کسی که هواهای نفسانی خویش را معبود قرارداده و از آن اطاعت می کند، گرفتار انواع دیگر از معبودان می شود که هواهای نفسانی آن را تسویل و تزیین می کند؛ این گونه است تحت وسوسه های شیطانی ابلیس، فرشتگان و جنیان، بتان و مانند آنها را معبود خود قرار می دهد و منکر ربوبیت و پروردگاری خدا و هم چنین قیامت می شود تا این گونه از قوانین الهی فطری و تشریعی عبور کند و خطوط قرمزی نداشته باشد(قیامت، آیات ۳ تا ۵) و بتواند شهوات دنیوی خویش را اشباح کند و تن به هیچ محدودیتی ندهد.هواپرستان حاضر هستند از هر جبار سرکشی اطاعت کنند، ولی از خدا اطاعت نکنند، با آن که می دانند که چیزی جز لعن وبدبختی ابدی برای آنان نیست.(هود، آیات ۵۹ و۶۰) اینان بر اساس همان ظنون و گمانه زنی به هر کاری اقدام می کنند و دنبال علم و یقین نمی روند؛ چرا که خدای ایشان، هواهای نفسانی است که نام های بافتنی و بی معنایی راخودشان برای آن ساخته و مطرح می کنند.به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت عبادت و عبودیت را می بایست در اطاعت از خدا جست و جو کرد، نه در اطاعت از غیر خدا.البته این حقیقت اطاعت از خدا که اجرای فرمان با رغبت و خضوع است، عبادتی است که در طاعت مظاهر الهی تجلی می کند، به این معنا که حقیقت اطاعت از خدا را می بایست در اطاعت از اولیای الهی دانست که از سوی خدا به عنوان اولیای الهی ماموریت دارند تا فرمان ها را به انسان برسانند و اطاعت آنان را بخواهند.پس وقتی ما از اطاعت خدا سخن می گوییم، نمی توان از اطاعت اولیای الهی از جمله پیامبران(ع) و امامان معصوم(ع) سخن نگفت؛ زیرا خدا فرمان های خویش را از طریق آنان صادر می کند و آنان این فرمان ها را ابلاغ می کنند. از همین روست که خدا اطاعت از رسول الله (ص) را عین اطاعت از خود می داند.پس اگر کسی بخواهد رضایت و خشنودی الهی را به عنوان مطیع عبدالله به دست آورد، می بایست آن را در رضایت و رضوان پیامبر(ص) بیابد.(توبه، آیه ۵۹)بنابراین، کسی که نسبت به امر و فرمان الهی که پیامبر(ص) ابلاغ می کند، کراهت داشته و معصیت کند، در حقیقت نسبت به خدا معصیت ورزیده است و نسبت به فرمان و اطاعت خدا کراهت دارد(مجادله، آیات ۸ و۸)؛ زیرا اطاعت خدا جز در اطاعت رسول الله بروز و ظهور نمی یابد(مجادله، آیه ۱۳)البته از آن جایی که اولوا الامرکسانی هستند که به عنوان نفس پیامبر (ص) معرفی شده اندو خدا آنان را تطهیر کرده و از عصمت ذاتی الهی برخوردار هستند،خدا ولایت آنان را برابر ولایت خود می داند که بدان ولایت دین اکمال و اتمام یافته است ،اطاعت از آنان به معنای اطاعت از رسول الله(ص) و خدا دانسته شده است.
ابوسعید ابوالخیر را گفتند:فلانی قادر است پرواز کند،گفت: این که مهم نیست، مگس هم میپرد.گفتند: فلانی را چه میگویی؟
روی آب راه میرود!گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.گفتند:پس از نظر تو شاهکار چیست؟گفت:
اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.این شاهکار است..