شُغل اهل بهشت از نظر قرآن 1401/11/13
شُغل اهل بهشت از نظر قرآن
انسان نمی تواند بیکار باشد؛ زیرا بیکاری چیزی جز بیماری نیست؛ بنابراین، هر کسی دنبال کاری است تا بدان خود را مشغول ساخته و از بیماری رهایی یابد. انسان در دنیا به سبب آنکه می بایست انواع نیازهای خویش را برآورده سازد، دنبال کارهای گوناگونی می رود تا حوائج و نیازهایش بدان برآورده سازد. بر این اساس، هر کسی مشغول به کاری یا چند کار است. این چیزی که انسان بدان خود را مشغول می کند، در بسیاری از موارد مبتنی بر نیازهای بدنی و روانی اوست و کم تر کسی است که مشغولیت او بیهوده و عبث باشد؛ زیرا حتی کسی که مشغول به تفریح است، برآن است تا این گونه نیازهای روحی و روانی خویش را برآورده کرده و به فرح و سرور وشادی و خوشحالی برسد.براساس آموزه های وحیانی قرآن، انسان در بهشت، همه نیازهای خویش را با اراده و بیان قول «سبحانک اللهم» برآورده می کند و به یک معنا با قولش «کن فیکون» می کند و دیگری نیازی ندارد تا به کاری مشغول شود و شغلی و حرفه ای را به کار گیرد تا حوائج و نیازهایش بدان برآورده شود. بنابراین، پرسش این است که انسان در بهشت اگر بیکار بماند، دچار نوعی بیماری و کسالت و بیماری می شود؟ آیا فضای بهشت همانند دنیا مقتضی این امور است؟ یا اگر نیست، اصلا نیاز به مشغولیت دارد؟ اگر بخواهد خود را مشغول سازد، به چه چیزی مشغول می شود؟البته باید توجه داشت که حقیقت شغل و اشتغال به این است که آن کار چنان تمام وقت و فکر و ذهن و تن و روان شخص را درگیر می کند که دیگر نمی تواند به امر یا کاری دیگر ورود کند؛ وقتی کسی به استخدام دیگری در می آید و شاغل به شغلی می شود، در حقیقت او نیز از نظر قراردادی متعهد می شود که در هنگام اشتغال به آن کار به کاری دیگر نپردازد و همه وقت و فکر و ذهن و تن و روان خویش را بدان مشغول دارد و به کاری دیگر نپردازد.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان این گونه است که وقتی به کاری می پردازد که شغل او باشد، اشتغال به آن، او را از کاری دیگر باز می دارد؛ در این موارد انسان لازم است تا از کاری فارغ شود تا به کاری دیگر وارد شود. از همین روست که خدا در باره انسان حتی اشرف مخلوقات در پایان سوره مبارکه «شرح» فرمود: فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَ إِلَی رَبِّکَ فَارْغَب؛ پس هر گاه فارغ شدی به نماز بیایست و به سوی پروردگارت رغبت یاب!(انشراح، آیات 7 و8).خدا بر خلاف انسان وقتی وارد شغلی شود، به سبب عدم محدودیت وجودی، چیزی او را از چیزی دیگر باز نمی دارد و در همان حال در همه هستی تصرف عالمانه و حکیمانه می کند. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اهل بهشت در شرایط زندگی می کنند که همه چیز برای آنان فراهم است و اگر نیازی داشته باشند، با اراده آن را ایجاد می کنند و نیازی است تا برای برآورد نیاز خویش جسم و نفس و تن و روان خویش را به چیزی مشغول کرده تا آن نیاز را برآورده سازند؛ زیرا آنان با اراده و گفتن «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ» این کار را انجام می دهند. خدا می فرماید: نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهى] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است.](یونس، آیه ۱۰)در حقیقت تسبیح برای نفس انسانی آن است که خود نفس انسانی مظهر اسماء الله و انوارالله می شود و همه آن اسماء الله و انوارالله را بدون عیبی و نقصی به ظهور می رساند.پس وقتی خدا در قرآن می فرماید دعای اهل بهشت، «سبحانک اللهم» است، یعنی آنان هر خواسته ای را با آن انجام می دهند که توجه به حقیقت خدا است که در نفس ایشان ظهور کرده و خدا مصادیقی از اسماء الله و انوار الله شده اند و می دانند که اگر این گونه است، خدای پاک و غنی، اگر چیزی را بخواهد ایجاد کند، با «کن فیکون» ایجاد می کند.پس دعوای اهل بهشت «سبحانک اللّهم» است؛ یعنی با این جمله چیزی را به سوی خود می خوانند و آن را به دست می آورند. البته نزدیک به این معنا در برخی روایت است که اهل بهشت با کلمه «سبحانک اللّهم» مسئولین پذیرایى را صدا مى زنند، آنان نیز فورى حاضر شده، خواسته اهل بهشت را تأمین مىکنند.به هر حال، اهل بهشت، هیچ مشغولیتی چون مشغولیت های دنیا برای برآورد نیازهای خویش جز «سبحانک اللّهم» ندارند. بنابراین، وقتی خدا در قرآن از «شغل فاکهون» اهل بهشت می گوید، معنای آن چیست؟ زیرا خدا در قرآن درباره مشغولیت اهل بهشت می فرماید: اهل بهشت در اين روز در فاکهون شغلی هستند.(یس، آیه ۵۵).بنابراین، وقتی از مشغولیت اهل بهشت به «فکاهی» سخن به میان می آید، شاید مراد هر کار و امری باشد که آنان را به حالت «فکاهی» می رسند و شادان و فرحناک می شوند که چیزی فراتر از سرور است؛ زیرا خدا مومنان و اهل بهشت را فرحناک می داند.پس همان طوری که خدا می فرماید در بهشت حزن و خوف نیست.به جای آن که «فکاهی» و «فرح» و «سرور» است که شادی مطلق با انواع و اقسام مراتب آن براساس درجات و مراتب اهل بهشت است. بنابراین، چیزی که مشغولیت اهل بهشت است، هر چیزی است که شادی بخش باشد. پس باید گفت که بهشتیان غرق در نعمت های الهی هستند که همگی آنها «فکاهی» است و آنان را به اوج شادی و سرور می رساند واز هر چیز دیگر باز می دارد؛ زیرا نه خوف وحزنی است و نه مرگ و نقص و عیبی. بنابراین، امروز در بهشت در شغلى مشغولیت دارند که شادی محض است و آنان به جمیع انواع ثواب شادان متلذذ بوده و در اصناف نعمت رب الارباب از البسه و اطعمه و فاکهه به وصفى که نه چشمى دیده، نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده غرق هستند؛ چنان که خدا درتوصیف اهل بهشت می فرماید: َهيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به [پاداش] آنچه انجام مى دادند براى آنان پنهان كرده ام.(سجده، آیه ۱۷).پس شغل و مشغولیت اهل بهشت سرگرمی و تفریح وشادی و سرور است؛ یعنی هر چیزی که موجب فاکه و فکاهی است؛ خواه میوه باشد خواه زن یا شوخی کلامی یا رفتاری یا چیزهایی دیگر که ما نمی دانیم و نمی شناسیم و برای انسان به تعبیر قرآن «اخفی لهم» است ونهان ومخفی.(سجده، آیه 17(خلیل منصوری