حقوق انسان در قــــرآن

برای انسان انواع حقوقی ثابت است که هیچ‌کس نمی‌تواند از آن بگذرد و عملی را انجام دهد که این حقوق تضییع شود. از جمله حقوق ثابت برای هر انسان می‌توان به حقوق اقتصادی اشاره کرد. انسان فراتر از جنبه مادی، دارای جنبه‌های دیگری از جمله معنوی است. از این‌رو، نمی‌توان به انسان به‌عنوان یک موجود مادی صرف نگریست و تنها حقوقی را برای جنبه بشری بودن او وضع کرد یا پذیرفت، بلکه باید همه ابعاد انسان را شناخت و حقوق همه جنبه‌هایش را پذیرفت و برای اجرا و تحقق آن تلاش کرد؛ بنابراین باید گفت حقوق انسانی تفکیک‌ناپذیر است، حقوق بشر را می‌توان به دو دسته اصلی حقوق تکوینی و حقوق تشریعی تقسیم کرد. حقوق تکوینی همان حقوق انسانی است که هر انسانی به سبب انسان بودن دارا است و نیازی به تشریع و وضع قانونی از سوی هیچ مرجعی نیست؛ زیرا خدا به‌عنوان خالق هستی از جمله انسان‌ها، برای هر آفریده‌ای در چارچوب عدالت ساختاری و سنت‌ها و قوانین حاکم بر هستی، حقوقی را ثابت دانسته است که به هیچ‌وجه نمی‌توان از آن خارج شد؛ چراکه این حقوق ثابت مطابق با واقع و امتیازی است که هر موجود در نظام هستی از آن برخوردار است. به‌عنوان نمونه کرامت انسانی به دو دسته کرامت اکتسابی و غیراکتسابی تقسیم می‌شود؛ زیرا نوعی از کرامت برای همه بشریت حتی در جنبه مادی آن نسبت به دیگر آفریده‌ها ثابت است؛ از این‌رو، هیچ موجود مادی دیگر در سطح کرامتی انسان نخواهد بود؛ لذا خدا می‌فرماید: و به راستى ما فرزندان آدم را کرامت بخشیده و گرامى داشتيم؛ و آنان را در خشكى و دريا بر مركب‌ها نشانديم؛ و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم.همین کرامت غیراکتسابی موجب شده تا انسان، دیگر موجودت هستی را به تسخیر خود درآورد؛ زیرا خداوند با این کرامت او را بر همه آنها به‌عنوان خلیفه عمومی خویش برتری بخشیده و سلطه و قدرت انسان را در قالب تسخیر به نمایش گذاشته است. تسخير آن است که هر کاری را برابر خواسته‌هایی انجام دهد که هماهنگ با اوست. پس انسان، با کرامت طبیعی و الهی خویش، از دیگر آفریده‌ها در راستای نیازهای خویش بهره‌برداری می‌کند. این تسخیر نه‌تنها در سطح آفریده‌های زمینی بلکه در آفریده‌های آسمانی است؛ چنان‌که خدا می‌فرماید: هرآنچه در آسمان و هرآنچه در زمین است برای شما مسخر شده است.اما انسان افزون بر این حقوق طبیعی، دارای حقوق اکتسابی است که در قالب تشریع برای او اثبات شده و انسان سزاوار آن است. البته از آنجا که همواره قوانین و حقوق تشریعی مطابق قوانین وحقوق تکوینی است به‌طور طبیعی هرگز بیرون از عدالت و ساختار آن نیست. حقوق اکتسابی با تلاش و کوشش فردی یا جمعی به دست می‌آید، چنان‌که کرامت اکتسابی این‌گونه است که کرامت اکتسابی انسان که موجب برتری از دیگر هم‌نوعان می‌شود، تقوای الهی است. از آنجا که تقوای الهی دارای مراتب گوناگون است، هرکسی در مراتب سه‌گانه کلی تقوای الهی از عام و خاص و اخص، بیشتر کوشش و تلاش کند، از مرتبه عالی‌تر و برتر کرامت در میان همنوعان خود برخوردار می‌شود. با دقت در آیه به دست می‌آید که این برتری در میان همنوعان تنها در سایه تقوای الهی به دست می‌آید؛ در حالی که کرامت و برتری تکوینی نیازی به چنین عواملی نداشته است؛ از طرفی برتری تکوینی تنها در میان انسان‌ها نیست، بلکه نسبت به همه موجودات هستی است.پس حقوق تکوینی یا حقوق طبیعی‌، امتیاز و قدرتی است که به کسی یا نوعی از آفریده‌ها داده شده است. این حقوق طبیعی در چارچوب حکمت و عدالت الهی و در راستای اهداف آفرینش است.بنابراین، کسی نمی‌تواند آن را سلب کند حتی اگر آن سلب‌کننده خود شخص باشد. بنابراین، گذشت و عفو از چنین حقوق طبیعی معنا و مفهومی ندارد و کسی نمی‌تواند بگوید من از حقوق طبیعی انسانی خود چون حق حیات گذشته‌ام.البته باید توجه داشت که حقوق طبیعی می‌تواند در قالب حقوق تشریعی نیز مورد امضا و تایید و تاکید قرار گیرد؛ ولی این بدان معنا نیست که این حق به‌خاطر قانونگذاری برای انسان، اثبات شده است؛ بلکه حقوق طبیعی، ذاتی و غیرانفکاک برای انسان است.اما حقوق تشریعی آن دسته از حقوقی است که قانونگذار حقیقی یعنی خدا تشریع می‌کند؛ زیرا براساس آموزه‌های قرآن کسی جز خدا حتی پیامبر(ص) حق تشریع را ندارد. کسی می‌تواند قانونی را وضع کند که ولایت ملکی داشته باشد و تنها آفریدگار و پروردگار هستی است که چنین حق ولایت برای او ثابت است. اگر در آموزه‌های اسلام از پیامبر اکرم(ص) به‌عنوان شارع یاد می‌شود، به اعتبار ولایتی است که برای ایشان از سوی خدا ثابت شده است. پس ولایت تشریعی پیامبر(ص) ولایت طولی و در مظهریت است، نه در عرض ولایت تشریعی الهی.اگر تفاوتی میان حقوق انسان از منظر قرآن با گفتمان‌های دیگر از جمله گفتمان اومانیستی غربی وجود دارد، به مبانی حقوق بازمی‌گردد؛ زیرا نگاه قرآن به هستی و جایگاه انسان با نگرش غربی اومانیستی به سبب همان فرق هستی‌شناختی و انسان‌شناختی در بسیاری از موارد در تضاد و تقابل است. از این‌رو با همه اشتراکات ظاهری در الفاظ حقوق بشری، در محتوا و مفاهیم آن تفاوت ماهوی وجود دارد. به‌عنوان نمونه، وقتی در فرهنگ و اصطلاح قرآنی از حق آزادی انسان سخن گفته می‌شود، از نظر مفهومی غیرآزادی به معنای فجور و بی‌بندوباری است که در فرهنگ غربی مطرح است. از نظر قرآن، انسان موجودی آزاد و دارای حق اختیار و انتخاب است؛ زیرا اراده موجب می‌شود تا در هر کاری به اختیار دست به انتخاب بزند و قدرت فعل و ترک فعل را دارا است و کسی نمی‌تواند او را مجبور به انتخاب یکی از دو گزینه کند. اما این قدرت در انجام یا ترک هر کاری محدود به صیانت از قوانین و سنت‌های حاکم بر جان و جهان و جامعه است؛ زیرا هر انتخابی از سوی انسان برای خود و دیگران می‌تواند آثار مثبت یا منفی به‌دنبال داشته باشد ؛ چنان‌که بسیاری از انتخاب‌های انسان در قالب کفر و کفران و نادرستی در بهره‌برداری از مواهب الهی موجب فساد در زمین و محیط‌زیست شده است که از نظر قرآن غیرقابل قبول است.از نظر قرآن، حقوق انسانی دارای ویژگی‌هایی است که باید مدنظر قرار گیرد که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. تساوی حقوق انسان‌ها: همه انسان‌ها از هر نژاد و رنگ و جنس و مذهبی از حقوق مساوی برخوردارند. احترام به حقوق انسان: بر همگان است تا نسبت به حقوق انسان‌ها احترام بگذارند و اجازه ندارند تا به حقوق دیگران تعرض کرده و ظلم و تعدی روا داشته و حقوق آنان را نادیده گیرند. ضامن اجرایی رعایت حقوق دیگران: انسان‌ها باید همان‌طوری که به مراعات از حقوق خویش و مطالبه‌گری نسبت به آن می‌پردازند نسبت به حقوق دیگران نیز اصول شرعی و قانونی را مراعات کنند. ۴. مجازات تضییع‌کننده حقوق: هرگونه تضییع حقوق دیگران دربردارنده مجازات دنیوی و اخروی است. بر همین اساس تجاوز به حقوق دیگران از جمله حقوق اقتصادی چون ارث، نکوهیده و سزاوار پیگیرد و مجازات قانونی است. صیانت از حقوق انسانی: همگان موظف هستند تا حقوق دیگران را مراعات کنند؛ ۶. حدود حقوق انسان‌ها: تعیین حدود و ثغور حقوق انسان برعهده شارع مقدس است و دیگران در این امر ولایتی ندارند.۷. دفاع از حقوق انسان: هرکسی باید به دفاع از حقوق انسانی خویش قیام کرده و از قضات و حاکمان عادل برای آن بهره برد. عدالت مالی: باید در امور مالی قسط مراعات‌ شده و مومنان در این امر باید قوامین بالقسط باشند۹. عفو از حقوق اکتسابی: انسان‌ها می‌توانند از حقوق اکتسابی خود بگذرند و نسبت به آن عفو و گذشت داشته باشند؛ اما نسبت به حقوق طبیعی و تکوینی چنین اختیاری ندارند؛ براساس تعالیم قرآن از حقوق اقتصادی انسان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. حق ارث: یکی از حقوق اقتصادی افراد، انتقال اموال باقی‌مانده از میت به نزدیکان نسبی و سببی براساس طبقات سه‌گانه ارث است. حق تغذیه: از حقوق اقتصادی هر انسانی، حق تغذیه است. گرسنگان و بينوايان، داراى حق تغذيه از اموال توانمندان است. حق حضانت: حضانت از کودک دارای ابعادی است که بخشی از آن به حوزه عمل اقتصادی مربوط است. از حقوق کودک حضانت فراگیر و شامل از جمله تامین امنیت غذایی او است که برعهده والدین به‌ویژه پدر و جدِ پدری است. حق مهریه: از حقوق اقتصادی زنان حق مهریه است. بر شوهر و صاحبان ولایت است که مهریه زنان را چنان‌که در قرآن و روایات آمده بپردازند و آن را تضییع نکنند. حق آوارگان: از حقوق آوارگان تامین نیازهای اقتصادی آنان از سوی امت و امام و نظام ولایی سیاسی است. حق در راه ماندگان: همچنین کسانی که در سفر از پرداخت هزینه‌های بازگشت خویش عاجز هستند، مستحق استفاده از اموال عمومی هستند.۷. حق استفاده از طبیعت: هر انسانی از این حق تکوینی و تشریعی برخوردار است که از طبیعت و مواهب آن بهره‌مند شود. حق تجارت: حق آزادى تجارت، براى مرد و زن امری ثابت است. مالکیت: هر انسانى، داراى حق ملكيت مشروع است.۱۰. حق مسکن: از مهم‌ترین حقوق اقتصادی انسان می‌توان به حق مسکن در کنار حق تغذیه اشاره کرد که تامین‌کننده دو جنبه امنیت غذایی و آسایشی اوست. ۱۱. حق دولت از اهل ذمه: در برابر تامین امنیت اهل کتاب به‌عنوان شهروندان امت اسلام، حقی برای دولت اسلام به‌عنوان حق مالی ثابت است که برعهده آنان خواهد بود.۱۲. حق اقتصادی بدهکاران: بدهكاران، داراى حقى از سهم زكات، براى اداى بدهى خود هستند. بنابراین، دولت و امت باید این حق را ادا کنند.۱۳. حق بردگان: بردگان، داراى حقى از زكات، براى آزادسازى آنان هستند.۱۴. حقوق دوستان: دوستان دارای حقوقی از جمله حقوق اقتصادی هستند که شامل استفاده از خوراكي‌هاى موجود در منازل دوستان، بدون اذن آنان است.۱۵. حق خویشان: افزون بر حقوق خویشان از ارث‌، همچنین آنان در استفاده از خوراكي‌هاى موجود در منازل خویشان، بدون اذن آنان مجاز هستند.۱۶. حق طلبکار: همان‌طوری که برای بدهکار حقی است برای طلبکار نیز حقی است که از جمله حقوق اقتصادی او، تنظيم اسناد بدهى بدهكار به نفع طلبکار است.۱۷. حق فرزندی: از حقوق فرزندی غیر ارث، بهره‌مندی از حق تامین غذا و پوشاک و مسکن است.۱۸. حق کارگزاران زکات: كارگزاران زكات، داراى حقى از زكات هستند.۱۹. حقوق سائلان و محرومان: سائلان و محرومان در هر مالی که در دست مردم است، حقی دارند و باید از سوی دارندگان به این افراد داده شود.۲۰. حقوق مستضعفان: مستضعفان جامعه دارای حقوق خاص خویش از جمله حقوق اقتصادی هستند که باید از سوی مردم و اولیای امور تامین شود. خلیل منصوری