فساد مفسدان، عوامل و آثار آن

فساد هر گونه خروج از اعتدال به تفریط و افراط است؛ بنابراین مفسدان انسان هایی هستند که از حق و عدل خارج می شوند و به باطل و ظلم گرایش دارند. این بدان معناست که مفسدان نه تنها خود اهل حق و عدل نیستند، بلکه دیگران و محیط زیست انسانی را به تباهی می کشانند و شرایط زیست انسانی را به سمت و سویی سوق می دهند که دست یابی به سعادت و کمالات یا دشوار یا دست نیافتنی می شود.بی گمان شناخت هر چیزی شیوه ها و روش هایی دارد که یکی از بهترین و ساده ترین و آسان ترین آنها شناخت آثار هر چیزی است. از همین روست که خدا در قرآن برای ایجاد توجه و اهتمام به هر چیزی جهت گرایش یا گریزش به آثار مثبت یا منفی آن اشاره می کند تا این گونه عاملی برای گرایش و گریزش نسبت به چیزی شود.فساد امری ضد ارزشی و رفتاری نادرست و خلاف حکمت های الهی است.کسی که به تباهی و فساد در جامعه ایمانی به هر شکلی اقدام می کند، به طور رسمی با خدا و پیامبرش اعلان جنگ کرده و به عنوان «محارب» شناخته و کیفر و مجازات محارب برایش در نظر گرفته می شود.(مائده، آیه 33) از این روست که از نظر قرآن، فساد در زمین جزو محرمات موکد و گناهان بزرگ است که انسان را گرفتار دوزخ و خسران ابدی می کند و خدا به اشکال گوناگون در آیات بسیاری نسبت به آن هشدار داده است.از آثار زیانبار و خطرناک فساد و افساد می توان به : کفر، کفران نعمت، گمراهی، کوردلی و عدم درک حقایق، لعنت خدا، مانع اصلاح اجتماعی،، محرومیت از خلافت الهی،، محرومیت از سعادت اخروی، محرومیت از محبت خدا،محرومیت از احترام و و ارزش های انسانی ، گرایش به اسراف ،تخریب محیط زیست، گرفتار شدن به خسران و زیان ، انکار آیات الهی، فتنه گری و فتنه انگیزی، عذاب استیصال و نابودی ملت ها و امت، جنگ و نسل کشی، روحیه برتر طلبی و تکبر نسبت به دیگران،نسل کشی و قتل بی گناهان، ایجاد تفرقه در میان مردمان، ایجاد بی حیایی و استثمار زنان و مانند آنها اشاره کرد.از نظر قرآن کسی به آمرزش خدا و مغفرت می رسد که اهل اجتناب از فساد باشدو همه همت خویش را مبذول احسان کند و دنبال خیرات برودو دنبال رحمت الهیو سعادت اخروی باشد.کسی که دنبال اطاعت از حق است و به خدا ایمان دارد، و در امور هستی و خوب و بد و زشت و زیبای آن تفکر می کند، و نیز از هر گونه اسراف و اطاعت از مسرفان اجتناب می کندگرایشی به فساد و افساد ندارد. بنابراین، هر کسی دنبال این امور می رود در حقیقت دنبال افساد می رود و می خواهد در میان مردمان به عنوان مفسد شناخته شود.خوف از خدا و تقوای الهی، عمل صالح،صداقت و زندگی بر مدار فطرت پاک الهی بوده و متوجه به علم الهی بوده و به عاقبت ناگوار فساد و مفسدان توجه دارد، می توان گفت از فساد و افساد پرهیز می کند؛ زیرا این امور را می توان به عنوان عامل بازدارنده از فساد و افساد دانست؛ پس اگر کسی که این گونه نیست، چنین شخصی گرفتار فساد و افساد است یا خواهد شد.کسی که دارای روحیه اسرافگری و در رفاه مادی دنیوی غرق است،، یا نسبت به ، قرآن و توحید و یکتاپرستی اعراض داردگرفتار فساد و افساد است.ثروت، زراندوزی و عجب و تفاخر مالی، قدرت، ترک امر به معروف و نهی از منکر، ترک جهاد،فسق ،طغیان ، گناه، ظلم و بی عدالتی اقتصادی، مکر و توطئه گری، سحر و جادو،سلطه بیگانگان، وسوسه های شیطانی، سخنان ناشایست و مشاجرات،، عمل زشت هم جنس گرایی، راهزنی، جاسوسی،تجاوز از حریم خویش و نقض حقوق دیگران و مانند آنها موجب می شود تا فساد در محیط زیست اجتماعی مردم افزایش یابد و ارزش ها از میان برود و به جای آن ضد ارزش ها و منکرات جایگزین شود.از نظر آموزه های وحیانی قرآن بر مومنان بلکه همه انسان هایی که دارای فطرت الهی هستند لازم و ضروری است تا با اتخاذ روش ها و شیوه هایی به مبارزه و مقابله با فساد و مفسدان بپردازند.از نظر قرآن، احسان و نیکی به نیازمندان، بر انگیختن احساسا و عواطف پاک و فطری انسان ها، ترک اطاعت مفسدان حاکم، تشویق و برانگیختن عواطف مردم جهت چای بندی به اعمال نیک و اهداف متعالی، تهدید مفسدان به مجازات های اخروی، کیفر مفسدان به مجازات های دنیوی، نهی از فساد و بیان زشتی های آن،، دفع و سرکوب مفسدان با هر ابزاری و وسیله ای،تهدید مصلح نماهای مفسد، شناسایی و جداسازی مصلحان واقعی از مفسدان و بیان این حقیقت،، تبیین فرجام مفسدان و هشدار به آنان، طرد اجتماعی مفسدان و قطع ارتباط با آنان به لعن و نفرین زبانی و عملی از جمله روش هایی است که قرآن برای مبارزه با فساد و مفسدان بیان کرده است. خلیل منصوری

«حَیاء» انقباض نفس است؛ حالتی كه نفس منقبض می‌شود و انسان تلاش می‌كند به گونه‌ای گام بردارد كه ملامت نشود.حیا بر دوگونه است: حیای ذاتی میان انسان و خلق و حیای اكتسابی میان انسان و خالق. انسان ذاتاً در برابر خلق خدا احساس حیا دارد. مثلاً اگر فطرت انسان، واژگونه نشده باشد، حیا می‌كند از اینكه پاره‌ای از اندام‌های بدنش را دیگران ببینند.اما حیای میان انسان و خدا با ایمان به دست می‌آید. هر مقدار ایمان انسان برتر می‌رود، حیا بیشتر می‌شود. از این رو همین كه وسوسه می‌شود تا دست به مال مردم دراز كند، از خداوند شرم می‌كند و دستش را پس می‌كشد. همین كه می‌خواهد چشم به ناموس غیر بچرخاند، از خداوند حیا می‌كند و چشم فرومی‌بندد. چنین حیایی اكتسابی است..کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۳، ص ۴۸۹.