عهد انسان با خدا و آثار آن

وقتی با کسی عهد می بندیم به این معنا است که می خواهیم چیزی یا امری را چنان حفظ و نگه داری کنیم که هیچ تخلفی با مفاد و محتوای عهد نداشته باشد؛ یعنی ما در همه احوالات مراعات آن را می کنیم و نمی گذاریم تا تخلفی رخ دهد یا آسیبی برسد.مهم ترین عهدی که انسان دارد، عهدی است که انسان با خدا دارد و هر کسی در باطن خود از آن به طور فطری آگاه است؛ عهدی که درباره ربوبیت و پروردگاری خدا است و انسان متعهد و متلزم شده که در هر حالی پروردگاری خدا را بشناسد و فلسفه و سبک زندگی خود را بر اساس آن سامان دهد تا این گونه «شاهد» حقیقی بر ربوبیت خدا باشد؛ یعنی وقتی کسی به او می نگرد از احوالات او بداند که او تحت ربوبیت و پروردگاری خدای یکتا و یگانه است.این عهد با خدا، امری ارتکازی است و همگان بدان اقرار علمی و عملی دارند، مگر آن که به سبب خروج از فطرت و هدایت فطری و دفن و دسیسه شدن آن، از آن غافل شوند و با آن که در خود می بینند، ولی به سبب سرگرم شدن به دنیا و مافیها آن را نبینند؛ زیرا غفلت حضور چیزی در نزد شخص با عدم التفات و توجه به این حضور است. پس از نظر قرآن، انسان خواه بخواهد یا نخواهد ربوبیت الهی را مظهریت می کند، هر چند که از آن غافل باشد و التفات نداشته و به ظاهر حتی کافر به آن باشد؛ زیرا نمی توان از فطرت الهی خویش گذشت، هر چند که آن را زیر گناه و فجور دفن و دسیسه کرده باشد.انسان در برابر هر تعهدی که داده، مسئول است و می بایست پاسخگو باشد؛ زیرا وقتی عهدی بسته می شود متعهد و ملتزم می شود تا در همه احوالات مراعات آن را داشته و از آن غافل نشود و به دست نسیان و فراموشی نسپرد.وفای به عهد به این معنا است که شخص متعهد است تا چیزی را به تمام گرفته و به تمام به صاحب آن باز گرداند و کم ترین خلل و آسیبی به آن نرساند.از نظر قرآن، انسان در روز «الست» به این حقیقت اقرار داشته که ربوبیت و پروردگاری تنها برای خدا است(اعراف، آیه 172)؛ اما پس از آن در دنیا به سبب سرگرمی به امور دنیوی از آن حقیقت و اقرار و تعهد غافل شده است و رفتاری را در پیش گرفته که بر خلاف آن حقیقت است.به نظر می رسد که عهدی که انسان با خدا دارد به این معنا است که به خدا و وحدانیت او ایمان داشته و خدا را معبود و پروردگار خویش بداند و به عبادت بپردازد تا عبودیت خویش را نشان دهد که بدان سبب آفریده شده است .کسی که به عهد خدا براساس مفاد و محتوای پیش گفته باشد، مالک شفاعت در روز قیامت خواهند بود و خدا به آنان امتیاز ویژه شفاعت می بخشد تا دیگران را نجات دهند.، فطرت انسان گرایش به اموری دارد که شامل حق و عدالت و صداقت و وفا و امانت است و از اموری چون باطل و ظلم و دروغ و بی وفایی و خیانت و مانند آنها گریزان است؛ اما چگونه می شود که همین گرایش فطری بر عکس می شود و شخص به جای گرایش به دسته اول به دسته دو گرایش می یابد و اهل خیانت و بی وفایی می شود؟!وقتی فطرت انسان به هر دلیل درونی چون هواهای نفسانی یا دلیل برونی چون وسوسه های شیطانی، گرفتار فسق و فجور و کفر و عصیان می شود، دفن و دسیسه شده و از حالت استوا و اعتدال خارج شده و توانایی شناختی و گرایشی صحیح خود را از دست می دهد.از نظر قرآن، دنیاطلبی،و سوداگری با عهد خدااز دیگر عواملی است که انسان را گرفتار اموری می کند که بر خلاف تعهدات فطری عمل کنند و به جای امانت و وفا به عهد الهی خیانت ورزند.عوامل دیگری چون بی ایمانی و فقدان آن و دنیاپرستی موجب می شود تا انسان به تعهدات خویش نسبت به دیگران و حتی خدا عمل نکند و بی وفایی و عهدشکنی داشته باشد. اما اگر انسان تقوای الهی بر اساس فطرت را در پیش گرفته باشدو به بازخواست خدا در قیامت و حسابرسی و مسئولیت خویش آگاه باشدو به علم خدا نسبت به همه اعمال ایمان و توجه داشته و متوجه به پاداش الهی در قبال وفای به عهد نیز باشدو هم چنین متوجه اموری چون مشیت الهی و نظارت الهی بر اعمال و نیات و رفتار و کردار و نیز ناپایداری و بی ارزشی دنیا نسبت به آخرت باشد، هرگز به عهدشکنی نمی پردازد و به تعهدات خویش نسبت به خدا عمل می کند.این عهد شکنی نسبت به عهد انسان با خدا می تواند آثار بسیار زیانباری داشته باشد که از جمله آن می توان به مواردی چون : خسران و زیان ، ضلالت و گمراهی، فسق و فجور،محرومیت از هر گونه بهره اخروی در بهشت، محرومیت از محبت و دوستی خدا، محرومیت از رشد و تزکیه نفس، محرومیت از عنایات الهی در آخرت، گرفتاری به نفاق دایم تا لحظه مرگ و قیامت و مانند آنها اشاره کرد.به هر حال کسی که عهد شکنی نسبت به عهد الهی داشته باشد، مبتلا به لعن و نفرین الهی، قرار گیری در بدترین مکان از جمله دوزخ، مستحق عذاب دردناک الهی، غضب و محرومیت از توجه خدا و عدم سخن گفتن خدا با آنان و انتقام و کیفر الهی می شود.هر چند که مهم ترین عهد الهی با انسان و انسان با خدا درباره عبودیت و ربوبیت است، اما این امر دارای ابعادی است که توجه به آن می تواند در فهم عهد الهی به ما کمک کند. از نظر قرآن، مواردی از عهد الهی شامل: اجتناب از عبادت شیطان، عبادت خدا، حرکت در صراط مستقیم، شهادت و گواهی پیامبران و پیروان بر عهد و میثاق الهی، ایمان به پیامبران و اوصیای آنان از اولیای معصوم، یاری و نصرت پیامبران و اوصیاء،بیان کتاب خدا به مردمان از سوی پیامبران، تبلیغ رسالت الهی از سوی پیامبران، جهاد با دشمنان،حق گویی، شفاعت،عبادت خدا،، وحدت امتها، تطهیر کعبه، اطاعت از خداو مانند آنها می شود، تعهد انسان به عبادت و اطاعت الهی یک امر فطری است و انسان در فطرت خویش این را دارند؛ زیرا فطرت بر اساس آن ساخته شده است؛ اما اگر انسان بر خلاف فطرت عمل کند، از خدا دور می شود و به جای عبادت خدا به عبادت غیر خدا می پردازد؛ یکی از مهم ترین جلوه های عهد الهی را می توان در عهد خدا با حضرت ابراهیم(ع) نسبت به مساله امامت دانست. البته حضرت ابراهیم(ع) خواهان این معنا است که این عهد الهی شامل همه فرزندان ایشان نیز شود و همگی به این مقام امامت دست یابند؛ اما خدا به صراحت ضمن اثبات این امامت به آن حضرت (ص) و تنها فرزندانی را داخل در این عهد می کند که مصداق «ظالم» نباشند.عهد الهی با حضرت ابراهیم(ع) پس از آن است که ایشان به توفیق الهی از ابتلائات الهی عبور کرده و سربلند شدند؛ بر اساس آموزه های وحیانی قرآنی و روایات تفسیری و تبیینی، یکی از مهم ترین جلوه های اطاعت خدا، اطاعت از رسول الله(ص) و اولیای معصوم(ع) است. تحقق این امر در ولایت و امامت معصوم(ع) موجب می شود تا هر کسی به تمامیت دین اسلام و کمال آن رسیده باشد که به این عهد و میثاق عظیم الهی ایمان آورده و اطاعت کند. بنابراین، کسی که به ولایت و امامت معصومان(ع) ایمان ندارد و محبت و مودت ایشان در دل نداشته باشد، بر خلاف عهد و میثاق الهی عمل کرده و در قیامت «مسئول» خواهد بود.اصولا وقتی کسی با رسول الله(ص) عهد می بندد، چنان که در غدیر عهد بسته که ولایت معصومان(ع) را بپذیرد، با خدا عهد بسته است؛ زیرا عهد با آن حضرت(ص) عین عهد بستن با خدا است و تنها کسی به این عهد وفا و عمل می کند که دارای تقوای الهی باشد و بر این باور است که خدا نسبت به همه افکار و اعمال و رفتارش علم رویت دارد و چیزی از او مخفی و نهان نیست.کسی که بر عهد ومیثاق الهی باقی باشد و بدان وفا کند، از آثار و برکات این وفای به عهد بهره مند می شود که شامل احترام و تکریم فرشتگان نسبت به او،دست یابی به مقام متقین، دست یابی به عنوان صادق و قرارگیری در مقام صدقین، شناسایی به عنوان امانت دار، فرجام نیک در آخرت، رستگاری ، شناسایی به عنوان مراعات کننده به امانت و عهد، برخورداری از محبت خدا به عنوان متقین، شناسایی به عنوان وفاکننده به عهدو مانند آنها است.کسی که به عهد و میثاق الهی عمل می کند نشان می دهد که از اولوا الالباب و دارای عزم راسخ است و هرگز هم چون برخی به نقض عهد و میثاق گرفتار نمی شود که آثار بدی برای او در دنیا آخرت دارد. خلیل منصوری