اسباب تفضلات الهی و آثار آن  1404/2/30

اسباب تفضلات الهی و آثار آن

شاید این عنوان شگفت انگیز باشد؛ زیرا فضل الهی، احسانی است که بر اساس اکرام الهی به کسی داده می شود؛ بنابراین، وقتی تفضل و احسان است، معنا ندارد که از «اسباب» یا «عوامل» آن سخن به میان آید؛ زیرا خدا بی منت می دهد و می بخشد و اصولا خدا «دایم الفضل علی البریه» است تا جایی که گستره احسان الهی همه هستی را در بر گرفته است؛ برخی از فضل هایی که انسان از سوی خدا دریافت می کند، ذاتی و کرامتی ابتدایی است، مانند فضل نبوت و امامت، در حالی که برخی دیگر به نوعی اکتسابی است که شخص به سبب رفتاری، مورد عنایت خاص الهی قرار می گیرد و خدا به او احسانی روا می دارد که حتی لازم نیست به او تفضل شود، ولی خدا در مقام اکرام، برتر از عملش پاداشی را تعیین می کند که جزو مصادیق فضل الهی است.فضل زیاده از هر چیزی است؛ فضولات پرندگان زیاده هایی است که پس بهره گیری پرنده از مواد مغذی، آن را دفع می کند.

ادامه نوشته

سباب و موانع برخورداری از هدایت الهی  1403/6/25

سباب و موانع برخورداری از هدایت الهی

هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی، بیان راه رشد، کمال و بسترسازی برای رسیدن به چیز مطلوب در امور مادی و معنوی است. نقیض هدایت،‌ گمراهی است. فلسفه آفرینش، دستیابی موجودات به کمالات بایسته و شایسته‌شان است. در این میان انسان به سبب ویژگی اراده و اختیار،‌ دارای حق انتخاب می‌باشد. از این رو نیازمند هدایت‌های عمومی و خصوصی است.

هدایت‌های عمومی از طریق راه‌های گوناگونی چون عقل، فطرت و غرایز انجام می‌گیرد؛‌ اما این به تنهائی کافی نیست؛ زیرا انسان با شرایطی خاص از جمله با دشمن سوگند خورده‌ای به نام ابلیس مواجه است؛ لذا نیازمند هدایت‌های ویژه‌ای است که از آن به هدایت وحیانی یاد می‌شود و از طریق فرستادن پیامبران و کتب آسمانی انجام می‌گردد.انسان موجودی شگفت انگیز است.

ادامه نوشته

نقش اسباب در مرگ و زندگی  1400/7/8

نقش اسباب در مرگ و زندگی                   

تعالیم قرآن صراحت دارد که مرگ و زندگی دست خداست؛ بنابراین، اسباب طولی چون بیماری، جراحت به اعضای حساس بدن از سر و قلب، سیل، زلزله، جنگ و بیماری و مانند آنها علت مرگ نیستند؛ چنانکه کشت و زراعت یا لقاح جنسی علت زندگی نیست؛ بلکه اینها همه اسباب الهی است که بر اساس مشیت و اراده الهی عمل می‌کند؛ بر این اساس، ممکن است اسباب به سبب عدم تعلق مشیت و اراده الهی به مرگ کسی، موجب مرگ نشود؛ و چیزی که به ظاهر اسباب حیات است، مانند آب و هوا، موجب مرگ کسی شود.

ادامه نوشته

اسباب کسب رضایت خدا   99/7/9

اسباب کسب رضایت خدا                               

رضایت و خشنودی الهی سرمایه ای بزرگ برای انسان است؛ زیرا رستگاری و سعادت دنیا و آخرت در گرو رضایت الهی است؛ اما بسیاری از مردم نمی دانند چگونه می توانند این رضایت الهی را به دست آورند و کسب کنند؟   رضا هر چند از صفات الهی است؛ ولی جزو اوصاف ذات همانند «حی و قیوم و علیم» نیست؛ بلکه رضاى خدا از اوصاف فعل او است. بنابراین وقتی سخن از رضا و سخط الهى به میان می آید به این معنا است که او با بنده اش همانند شخص خشنود رفتار مى کند و بر او رحمت نازل نموده، نعمت عطا مى کند؛ چنان که در صورت سخط، رحمتش را قطع کرده و نقمت و عقوبت را سزاى او قرار داده، چنین چیزهایی را بر او مسلّط مى کند.»هر چند که همه اهمیت و ارزش رضایت خدا را می دانند، ولی قرآن به این نکته ظرفیت توجه دارد تا با بیان فلسفه و هدف از کسب رضایت الهی، به چگونگی آن بپردازد. از این روست که در آیات قرآنی، فلسفه و اهدافی برای آن بیان شده که می توان به موارد زیر از جمله آن ها اشاره کرد: 1-معیار سنجش و سرنوشت انسان در دنیا و آخرت: از نظر قرآن، اگر بخواهیم دریابیم که شخص در پیشگاه خدا از چه جایگاهی برخوردار است، می بایست به «کنش های الهی» نسبت به او التفات و توجه پیدا کنیم، به طوری اگر شخص مورد رضایت خدا باشد، در پیشگاه خدا انسانی خوب و اگر گرفتار سخط باشد، انسانی بد خواهد بود. بر همین اساس می توان سرنوشت او را در دنیا و آخرت شناخت و دانست؛ 2-معیار سنجش اعمال: از نظر قرآن، اعمال انسان از خوب و بد، براساس سامانه «رضا و سخط» مشخص می شود، به طوری که اگر شخص مورد رضایت باشد، اعمال خوبش پذیرفته می شود و گرنه چنین نخواهد بود.

ادامه نوشته

اسباب تغییر اخلاق از نظر قرآن    99/6/29

اسباب تغییر اخلاق از نظر قرآن                      

برخی از صفات و رذایل اخلاقی هم چون «ظلوم، جهول و هلوع» جزو صفات «خلقتی» انسان است؛ به این معنا که انسان به اعتبار ویژگی های انسانی، دارای این صفات است به طوری که نمی تواند آن را «تبدیل یا تحویل» کند، بلکه می بایست به جای سرکوب این صفات که برخاسته از «مقدرات خلقی» الهی است، به «تغییر» آن اقدام کند و آن را با اعمالی «تغییر» دهد. این اعمالی که موجب می شود تا «تغییرات» مثبتی در صفات از جمله صفات پست و رذایل اخلاقی ایجاد شود، همان اسباب «تغییر» است.البته از نظر قرآن، «تغییرات» می تواند مثبت یا منفی باشد و این گونه نیست که هماره انسان ها با بهره گیری از اسباب بخواهند «تغییرات مثبتی» را ایجاد کنند، بلکه بسیاری از مردم به پیروی از وسوسه های بیرونی شیطانی یا هواها و خواسته های درونی نفسانی، از اسباب و عواملی سود می برند که موجب «تغییرات منفی» می شود که حتی فضایل اخلاقی هم چون «عزت» خواهی یا «عدالت» خواهی در وجود و شخصیت چنین انسان هایی «دسیسه و دفن» می شود و «ختم و مهر» بر آن ها می خورد،

ادامه نوشته