آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است؟
در قرآن مى خوانیم: «والعاقبة لِلمتّقین» (سوره اعراف، آیه 128)، «والعاقبة للتّقوى» (سوره طه، آیه 132) یعنى پیروزى نهائى براى پرهیزكاران است. آیا تنها با یک آیه که می فرماید: والعاقبة لِلمتّقین و یا والعاقبة للتّقوى می توان به این نتیجه رسید که برای اداره جهان و یا حتی در یک مصداق کوچک تر ، اداره یک کشور و حتی یک خانواده، به صرف اینکه یک نفر تنها مؤمن و با تقوا باشد کافی است؟ آیا به فاکتور یا فاکتورهای دیگری نیاز نیست؟در این زمینه آیه ی دیگری از قرآن کریم داریم که می فرماید: «اِنّ الارض یرثها عبادىَ الصّالحون» وارثان زمین دو شرط دارند: یكى بنده خدا بودن كه همان تقواى الهى است: «عبادى» و یكى صلاحیّت كه همان لیاقتها و تخصّص ها و مدیریّت هاى لازم است: «الصّالحون»(سوره انبیاء، آیه 105). بنابراین آیاتى كه مى فرماید پیروزى نهائى براى پرهیزكاران است را باید در كنار این آیه معنا كرد. آرى، هرگاه خواستیم چیزى را به اسلام نسبت دهیم باید آیات قرآن را در كنار هم مورد نظر قرار دهیم، به علاوه باید به روایات پیامبر و اهلبیت معصومش (علیهم السلام) توجّه كنیم تا به نتیجه برسیم. انكار كنندگان خدا و پیامبران او كه مى خواهند میان آنها جدایى بیندازند، گویند: بعضى را مى پذیریم و بعضى را نمى پذیریم، و خواست آنها این است كه در این میانه راهى برگزینند.» بر اساس این آیه کسانی که چنین قصدی داشته باشند که به بعضی از کتاب الهی قرآن ایمان آورند و بعض دیگر را انکار کنند، کافر محسوب می شوند.همین جا باید این نکته را هم یادآور شویم به عزیزانی که با رسیدن به غم و اندوه و مشکلات شروع می کنند به برداشتن ختم های مختلف و گاهاً عجیب و غریب و در آخر هم که به خواسته شان نمی رسند می گویند پس چرا خود خدا فرموده من را بخوانید استجابت می کنم ... یادمان باشد که در استجابت دعا هم باید همه شرایط را در کنار هم مد نظر بگیریم؛ تمام شرایطی که در قرآن و هم در روایات بیان شده را رعایت کنیم ...چنانچه در دیگر آیه قرآن کریم می فرماید:
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى كنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد كه راه یابند. (186- بقره)هنگامی که بندگانم از تو سراغ مرا میگیرند، همانا من نزدیکم؛ دعای دعا کنندهای که مرا بخواند اجابت میکنم. در این آیه، خداوند متعال با مقید کردن
وعده اجابت به دو شرط مهم در دعا را به ما گوشزد می کند:یکی اینکه دعا باید حقیقتاً دعا باشد. یعنی قلب دعاکننده آن با زبانش موافق باشد؛ چون دعای حقیقی آن دعائی است که قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد.دوم اینکه فرمود مرا بخواند».پس اگر کسی به زبان، خدا را خواند و در دل، امیدش به اسباب عادی و امور وهمی بود چنین کسی خدا را به دل نخوانده و شرط اجابت دعا را رعایت نکرده است.
کلام آخر:بنابر این در همه موارد باید این قانون را مد نظر داشته باشیم که مصداق این آیه قرآن کریم نباشیم که انكار كنندگان خدا و پیامبران او كه مى خواهند میان آنها جدایى بیندازند، گویند: بعضى را مى پذیریم و بعضى را نمى پذیریم، و خواست آنها این است كه در این میانه راهى برگزینند.» بر اساس این آیه کسانی که چنین قصدی داشته باشند که به بعضی از کتاب الهی قرآن ایمان آورند و بعض دیگر را انکار کنند، کافر محسوب می شوند.یادمان باشد که براى نجات از بیمارى باید تمام داروهایى را كه پزشك دستور مى دهد مصرف نمود و اگر تنها بعضى را مصرف و بعضى را رها كند، ممكن است علاوه بر اینكه بهبود نیابد، مرض او طولانى و یا به امراض دیگرى مبتلا شود. فرآوری: زهرا اجلال- تبیان-منابع:کتاب پرسش و پاسخ؛ نوشته حجت الاسلام قرائتی