رابطه دین و زندگی:
ریشه های یاس عبارتند از :۱- قدرت خدا را نمی شناسیم ۲- راه خدا را هموار یا سهل نمی بینیم
۳- خدا را کریم و قدرتمند نمی دانیم. می خواهیم در مورد باز بودن مسیر صحبت کنیم آنچه انسان را امیدوار میکند این است که راه باز است و هیچ سختی ندارد.در این راه چهارده معصوم هستند که ما را کمک میکنند امامان که ما را برداشته و به داخل کشتی نجات میگذارند بدون اینکه نیازی باشد ما حرکت کنیم و به داخل کشتی رویم فقط باید به آنها وصل شد.
وقتی دلسوزی چهارده معصوم اینگونه هست چرا باید امید را از دست داد ، راه باز است.به دو معنا یکی راهنما دلسوز است و دیگری عملیات راه آسان است. لا یکلف الله نفسا الا وسعها،در قرآن به بیان های مختلف آمده است که راه آسان است پس چرا مردم دینداری را سخت تلقی میکنند. شخصی ریاضت های اضافه میکشید پیامبر (ص) فرمودند چرا اینقدر سختی میکشی ببین من چگونه زندگی میکنم می خورم و می خوابم ، بازار میروم ، عبادت هم میکنم و.... شما هم اینگونه باشید.دینداری سخت نیست. نه اینکه اگر کسی خواست عارفی شود حتما باید روحانی ، عالم ، پیشنماز و ... باشد.مردم فکر می کنند دینداری سخت است ولی خدا میگوید سهل است. شهید چمران از عرفای فوق العاده ست که خیلی از علما به او نمی رسند. لحظات آخر می نویسد ای پاهای من شما را زیاد اذیت کردم مرا حلال کنید و ..... از بقیه اعضای بدن همینطور حلالیت می گیرد، نوشته رو جلو ماشین گذاشته و بعد پیاده شده گلوله خورده و شهید می شود.چرا روز شهادت، چرا روزهای دیگر ننوشت.خیلی قشنگ و شست و رفته خداحافظی میکند و مثال های دیگر،پس یک رفع شبهه اولیه این است که برای رسیدن انسان به مقامات عالیه نیازی به شغل خاصی نیست.اتفاقا آنها که در فرم قرار میگیرند محاسن ، عبا ، امامه ، انگشتر و.... اینها همه بازی است.بعد از این مطلب دین واقعا آسان است. هم آسان است و هم آسان کننده زندگی است، برکت زندگی را زیاد میکند و هزاران فوائد دیگر.پس چرا مردم فکر میکنند دین سخت است، چون با چیز دیگری قاطی کردند.
زندگی در دنیا سخت است و این دنیاست که پدر انسان را در میآورد ، فرق نمی کند آدم خوبی باشی یا آدم بدی باشی، هر چند یکبار باید یک مشکلی سراغ شما بیاید، در این مواقع انسان ها مشکلات که سراغتان می آید فکر میکنند دین سخت است.این دو را با هم قاطی میکنند.مثلا وقت نماز است، میگوید مگه این سختی های زندگی می گذارد من نماز اول وقت بخوانم، غافل از اینکه چه شما دیندار باشید چه نباشد این درگیری ها هست، نمازت را بخوان، اتفاقا وقتی نمازتان رو خواندید چه بسا آن درگیریها سطحش پایین تر آید.سخت ترین کار در دینداری نماز شب است که بقول آقای بهجت نماز شب نیم ساعت است، نیم ساعت زودتر بخواب و از آنطرف نیم ساعت زودتر بیدار شو.ما در زندگی در میدان مین حرکت میکنیم هر چند یکبار آسیبی می بینیم این ربطی به دین ندارد.اتفاقا دین با روشهایی کمک میکند بعضی از این مین ها را بدون آسیب دیدن رد کنیم.سختی های زندگی به نوبت به همه می رسد و یقین داشته باشید با دینداری هم سختی است ولی کمتر میشود.چگونه کم میشود، خدا در اینجا پیچیده عمل میکند چرا که در غیر اینصورت درب خانه خدا هر کی هر کی میشود.
فقط مومن واقعی باید بیایند.مثلا دو نفر یک ذکر را میخوانند، یکی به هدف میرسد و دیگری نمی رسد. مثال دیگر ، بیدار شدن برای نماز شب سخت است، خب اگر این سختی را تحمل نکنیم در جای دیگر زندگی باید آن را بپذیریم.در هرچیزی برای انسان سهمیه قرار دادند.سختی روزانه هر فرد مشخص است اگر در بیدار شدن نماز شب نکشید، در جای دیگر میکشد مثلا دو ساعت بعد تصادف میکنید.پس این سختی مال دنیاست و باید بخوریم فرق نمیکند با دست خود بخوریم یا یکجوری تو سرمان میزنند و بخوردمان میدهند.در جلسه روضه می رویم و ذکر مصیبت شنیده و گریه می کنیم، بر ما اثر میگذارد، گناهی را ترک میکنیم، چقدر از مشکلاتمان را خدا یواشکی بر می دارد (فقط در قیامت مشخص شده و می فهمیم) لذا اصلا متوجه نمی شویم که شکر کنیم، نمی گذارند که متوجه شوید که شکر کنید. پس در متن زندگی یک سختی هایی است، در طبع زندگی یک فشارهایی است، در روح انسان یک تلخی های بوجود می آید، در اطراف انسان یک سختی هایی بوجود می آید
دین به این سختی ها و تلخی ها اضافه نمیکند بلکه کم هم میکند.با توجه به شب های قدر زندگی مان دست خداست بنابراین دین سخت نیست و سختی هر چه هست مال زندگی است. در مسیر اجرای دین سختی تحمل کردی به حساب این دنیا باید گذاشت و تا به آن دنیا نرویم این سختی ها وجود دارد. حال اگر انسان با دستورات دین سختی را تحمل کرد جای آن نور می آید و اگر سختی های غیر دینی را خوردی نورانی نشده که کورانی میشوید.